Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 129 (2 milliseconds)
English	Persian
functional description	شرح وفیفهای
Other Matches
description	تعریف
description	شرح
description	وصف
description	توصیف تشریح
description	زبان برنامه سازی که دستوراتی را برای معرفی اندازه موقعیت ونوع متن گرافیک روی صفحه می پذیرد
description	بخشی از سیستم پایگاه داده که ساختار سیستم و داده را شرح میدهد
description	لیست داده ها و خصوصیات آنها
description	کلمهای که مشاخصات چیزی را بیان میکند
beyond description	بیش ازحدوصف
description	زاب
brief description	شرح کوتاه
brief description	چکیده
description	جور [گونه] [قسم] [جنس] [گروه ]
description	توصیف
brief description	خلاصه
functional <adj.>	سودمند
functional <adj.>	قابل استفاده
functional <adj.>	درست
functional <adj.>	شایسته
functional <adj.>	عملی
functional <adj.>	کارکردی
functional <adj.>	به درد بخور
functional <adj.>	قابل اجرا
functional <adj.>	دارای مزیت
functional <adj.>	مناسب
functional <adj.>	هدفمند
functional	وفیفه دار
functional	مشخصاتی که نتایجی که تولید یک برنامه را معرفی می کنند
functional	اصلی
functional	اساسی
functional	تابعی
functional	کارکردی
functional	در حال کار
functional	تابعی وفیفه مندی
functional	وابسته به شغل وپیشه
functional <adj.>	بدرد خور
functional <adj.>	باصرفه
functional <adj.>	مفید
functional <adj.>	اجرا شدنی
functional	اصول مبادی
functional	رسم امور داخلی و فرآیندهای ماشین یا نرم افزار
functional	وابسته به وفایف اعضاء وفیفهای
functional	مربوط به نحوه کار چیزی
functional	سخت افزار یا نرم افزاری که آن طور که باید کار میکند
defect description	توضیح اشکال
fault description	توضیح نقص
defect description	توضیح خرابی
Of all sorts. Of every description.	جور واجور ( جور به جور ؟ گوناگون )
trade description	اوصاف مال التجاره
target description	شرح هدف
target description	شرح مشخصات هدف
target description	خصوصیات هدف
description of error	توضیح اشکال
error description	توضیح نقص
description of error	توضیح نقص
defect description	توضیح نقص
error description	توضیح عیب
description of error	توضیح عیب
defect description	توضیح عیب
fault description	توضیح مشکل
error description	توضیح مشکل
description of error	توضیح مشکل
defect description	توضیح مشکل
fault description	توضیح خرابی
error description	توضیح خرابی
description of error	توضیح خرابی
fault description	توضیح اشکال
error description	توضیح اشکال
purchase description	خصوصیات جنس مورد نیازخرید
problem description	شرح مسئله
job description	شرح مشاغل
job description	کتاب شرح مشاغل
job description	توصیف شغلی
lively description	شرح روشن یا واقع نما شرحی که حالت واقعی یااصلی رانشان دهد
job description	شرح شغل
job description	شرح وفایف شغلی
condition about description	شرط صفت
fault description	توضیح عیب
false description	توصیف غلط
problem description	تشریح مسئله
functional group	گروه عاملی
functional maps	نقشههای کارکردی
functional programming	برنامه نویسی تابعی
functional psychology	روانشناسی کارکردی
functional shift	تغییر یک کلمه یا عبارت برحسب مقتضیات دستوری
functional psychosis	روان پریشی کارکردی
functional relation	رابطه تابعی
functional team	تیم اجرایی
functional specification	مشخصه عملیاتی
functional fixedness	تثبیت کارکردی
functional finance	سیاست مالی دولت برای تثبیت وضع اقتصادی
functional autonomy	خود مختاری کارکردی
functional blindness	نابینایی کارکردی
functional character	دخشه وفیفه بندی
functional deafness	ناشنوایی کارکردی
functional defect	نقص کارکردی
functional design	طرح وفیفه مندی
functional design	طرح وفیفهای
functional diagram	نمودار وفیفه مندی
functional disorders	اختلالهای کارکردی
functional distribution	توزیع اساسی
functional distribution	توزیع درامدبه عوامل تولید و مطالعه نحوه این توزیع
functional relationship	رابطه تابعی
functional finance	سیاست مالی اصولی
functional team	تیم عمل کننده
functional unit	واحد وفیفه مند
functional unit	واحد در حال کار
functional validation	اعتباریابی کارکردی
functional analysis	آنالیز تابعی [ریاضی]
functional unit	واحد در حال کار واحد تابعی
functional unit	واحدعملیاتی
data description language	زبان تعریف داده
a felon of the worst description	بدترین جور گناهکار
drugs of every description [of all descriptions]	همه نوع دارو
people of every description [of all descriptions]	همه جور آدم
option of incorrect description	خیار تخلف وصف
page description language	زبان تشریح صفحه
hardware description language	زبان تشریع سخت افزاری
functional distribution of income	توزیع درامد بر حسب کارکرد توزیع درامد بین عوامل تولیدبدون توجه به مالکیت عوامل تولید
functional residual capacity	فرفیت باقیمانده عملی
functional units of a computer	واحدهای عملیاتی یک کامپیوتر
functional condition code	کد یا علامت مشخصات عمل کرد مهمات
functional principle [Technology]	عاملیت
functional principle [Technology]	کارکرد
cattle [rooms] of the worst description	دام [اتاق] در بدترین وضعیت
directive effect of functional groups	اثر جهت دهندگی گروههای عاملی
activating effect of functional group	گروه فعال ساز
activating effect of functional group	گروه زیاد کننده فعالیت

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com