Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
functional distribution of income
توزیع درامد بر حسب کارکرد توزیع درامد بین عوامل تولیدبدون توجه به مالکیت عوامل تولید
Other Matches
functional distribution
توزیع اساسی
functional distribution
توزیع درامدبه عوامل تولید و مطالعه نحوه این توزیع
distribution of income
توزیع درامد
income distribution
توزیع درامد
uneven distribution of income
توزیع نابرابر درامد
unequal distribution of income
توزیع نابرابر درامد
size distribution of income
توزیع درامد مقداری
theory of income distribution
نظریه توزیع درامد
size distribution of income
توزیع درامد برحسب مقدار
functional
<adj.>
اجرا شدنی
functional
<adj.>
سودمند
functional
<adj.>
قابل استفاده
functional
کارکردی
functional
در حال کار
functional
تابعی وفیفه مندی
functional
وفیفه دار
functional
وابسته به وفایف اعضاء وفیفهای
functional
<adj.>
قابل اجرا
functional
<adj.>
عملی
functional
تابعی
functional
<adj.>
مناسب
functional
اساسی
functional
<adj.>
مفید
functional
<adj.>
باصرفه
functional
<adj.>
دارای مزیت
functional
<adj.>
شایسته
functional
<adj.>
کارکردی
functional
<adj.>
بدرد خور
functional
<adj.>
به درد بخور
functional
مربوط به نحوه کار چیزی
functional
<adj.>
درست
functional
رسم امور داخلی و فرآیندهای ماشین یا نرم افزار
functional
مشخصاتی که نتایجی که تولید یک برنامه را معرفی می کنند
functional
اصلی
functional
سخت افزار یا نرم افزاری که آن طور که باید کار میکند
functional
اصول مبادی
functional
وابسته به شغل وپیشه
functional
<adj.>
هدفمند
functional description
شرح وفیفهای
functional defect
نقص کارکردی
functional deafness
ناشنوایی کارکردی
functional design
طرح وفیفه مندی
functional design
طرح وفیفهای
functional diagram
نمودار وفیفه مندی
functional disorders
اختلالهای کارکردی
functional psychology
روانشناسی کارکردی
functional relation
رابطه تابعی
functional finance
سیاست مالی اصولی
functional finance
سیاست مالی دولت برای تثبیت وضع اقتصادی
functional fixedness
تثبیت کارکردی
functional group
گروه عاملی
functional maps
نقشههای کارکردی
functional programming
برنامه نویسی تابعی
functional character
دخشه وفیفه بندی
functional blindness
نابینایی کارکردی
functional team
تیم عمل کننده
functional analysis
آنالیز تابعی
[ریاضی]
functional unit
واحد وفیفه مند
functional unit
واحدعملیاتی
functional unit
واحد در حال کار واحد تابعی
functional psychosis
روان پریشی کارکردی
functional validation
اعتباریابی کارکردی
functional team
تیم اجرایی
functional autonomy
خود مختاری کارکردی
functional relationship
رابطه تابعی
functional unit
واحد در حال کار
functional shift
تغییر یک کلمه یا عبارت برحسب مقتضیات دستوری
functional specification
مشخصه عملیاتی
functional condition code
کد یا علامت مشخصات عمل کرد مهمات
functional units of a computer
واحدهای عملیاتی یک کامپیوتر
functional principle
[Technology]
کارکرد
functional residual capacity
فرفیت باقیمانده عملی
functional principle
[Technology]
عاملیت
directive effect of functional groups
اثر جهت دهندگی گروههای عاملی
activating effect of functional group
گروه فعال ساز
activating effect of functional group
گروه زیاد کننده فعالیت
mean income
درامد متوسط
income
درامد
income
عایدی
income
دخل
income
ریزش فهور
income
جریان
income
ورودیه جدیدالورود
income
عواید
income
مهاجر واردشونده
income
عایدات
his income
هر چه درامد داردخرج میکند
but for income
قسمتی از درامد که به علت دخالت عامل بخصوصی عایدشده
distribution
سازمان دادن پراکندگی تیر
distribution
توزیع
t distribution
توزیع تی
distribution
پخش
[توزیع]
[اقتصاد]
distribution
تقسیم ترکه متوفی
distribution
پخش توزیع اماد توزیع کردن پخش کردن
distribution
عمل ارسال داده بویژه از طریق شبکه
distribution
تقسیم
distribution
پخش
distribution
جدول توزیع اماد
Distribution
توزیع
[ریاضی]
Distribution
تابع تعمیم یافته
[ریاضی]
relative income
درامد نسبی
rental income
درامد ناشی از اجاره بها
income accounts
حساب های درآمد
nonmonetary income
درامد غیر پولی
nominal income
درامد اسمی
notional income
درامد فرضی
national income
درامد ملی
overseas income
درامد از کشور یا کشورهای خارجی
net income
درامد خالص
ordinary income
درامد عادی
notional income
درامد خیالی
gross income
درامد ناخالص
per capita income
درامد سرانه
property income
درامد ناشی از املاک ومستغلات
median income
درامد میانی
psychic income
درامد بی دردسر
psychic income
درامدحاصل از مشاغل ساده و بی دردسر
money income
درامد پولی
marginal income
درامد نهائی
money income
مزد و حقوق
income velocity
دفعاتی که پول برای خرید کالای کامل جدیدی خرج شود
present income
درامد حال
present income
درامد جاری
permanent income
درامد دائمی
personal income
درامد شخصی
personal income
درامد سرانه
labor income
درامدهای کار
median income
درامد متوسط
income velocity
سرعت گردش پول
income policy
سیاست مربوط به درامدها
income policy
سیاست درامدی
income determination
تعیین درامد
real income
مقدار کالا وجنسی که خریدار با درامدمحدودش میتواند بخرد
live up to one's income
به اندازه درامد خود خرج کردن
income and expenditure
درامد و هزینه
income analysis
تحلیل درامد
imputed income
درامد انتسابی
imputed income
درامد ضمنی
redistribution of income
توزیع دوباره درامد
income effect
اثر درامدی تغییر در مقدارتقاضای کالا در نتیجه تغییردرامد واقعی بدون تغییر درقیمتهای نسبی کالاها
income effect
تناسب خرید با درامد
income per capita
درامد سرانه
income multiplier
ضریب فزاینده درامد
income leakage
کسر درامد
income leakage
نشت درامد
income forgone
درامداز دست رفته
income forgone
درامد صرف نظر شده
real income
درامد واقعی
income tax
مالیات برعایدات
current income
درامد جاری
current income
درامد یک سال مالی
current income
درامدیک دوره معین
deduction from income
کسور درامد
deferred income
درامدهای انتقالی
deferred income
پیش دریافت درامد
disposable income
درامد قابل تصرف
income taxes
مالیات برعایدات
disposable income
درامد دریافتی
a modest income
درآمدی متوسط
income support
پولیکهافرادکمدرآمدازدولتمیگیرند
windfall income
درامد باد اورده
wage income
درامدمربوط بکار
wage income
درامد بشکل دستمزد
to rely on somebody for your income
از لحاظ درآمد وابسته به کسی بودن
business income
درامد خالص تجارتی
income taxes
مالیات بر درامد
income tax
مالیات بر درامد
actual income
درامد واقعی
annual income
درامد سالانه
bunched income
درامد خدمات شخصی
disposable income
درامدقابل استفاده
transfer income
درامد انتقالی
the p of income to expenses
نسبت درامدبه هزینه
temporary income
درامد موقتی
stream of income
جریان درامد
flow of income
گردش درامد
taxable income
درامد مشمول مالیات
earned income
درامدحاصله از کار
supplementary income
درامد تکمیلی
total income
درامد کل
earned income
درامد تحصیل شده
economic income
درامد اقتصادی
earned income
درامدکسب شده
fixed income
درامد ثابت
transitory income
درامد انتقالی
unearned income
درامد باد اورده
disposable income
درامد شخصی پس از مالیات و بیمه
transitory income
درامدموقتی
flow of income
جریان درامد
unearned income
درامد ازمبنایی جز کار
pareto distribution
در حقیقت بیانگر توزیع درامد است که بر اساس ان رابطه بین درامدشخصی و جمعیت در ان بررسی میشود
normal distribution
توزیع بهنجار
poisson distribution
این توزیع در حقیقت یک توزیع احتمال برای متغیرهای تصادفی ناپیوسته است که دران میزان احتمال بسیارکوچک و در مقابل تعدادمشاهدات بسیار زیاد است
pareto distribution
توزیع پاراتو
table of distribution
جدول توزیع
sample distribution
توزیع نمونه
stresses distribution
توزیع تنشها
normalized distribution
توزیع بهنجار
sampling distribution
توزیع نمونه گیری
unit distribution
روش توزیع به یکان
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com