English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (9 milliseconds)
English Persian
futures exchange مبادله سلف
futures exchange خرید اتی
Other Matches
futures قراردادهای اینده
futures قرارداد معامله سهام یا کالا بمنظور تحویل در اینده
futures معاملات سلف
dealing in futures معامله سلف
to deal in futures معامله سلف کردن
to deal in futures معامله پیش کردن
to deal in futures کالایاسهام پیش فروختن
deal in futures معامله سلف کردن
futures goods کالاهایی که در معامله سلف خرید و فروش می گردد کالاهای مورد معامله سلف
futures contract قرارداد اینده
futures contract قرارداد سلف
futures market بازار خرید و فروش سلف
exchange جابه جایی داده بین دو محل
exchange دادن محصول قدیم به عنوان بخشی از پرداخت محصول جدید
exchange روش مرتب سازی که داده ها مختلف را تغییر میدهد تا همه مرتب شوند
exchange دادن چیزی به جای چیز دیگر
to exchange something [for something] مبادله کردن [چیزی را با چیز دیگری]
to exchange something [for something] معاوضه کردن [چیزی را با چیز دیگری]
first of exchange نسخه اصلی برات
exchange value ارزش مبادلهای
exchange value ارزش مبادله
in exchange for بجای
value in exchange ارزش مبادله
re exchange برات رجوعی
in exchange for درعوض
exchange معاوضه
exchange تبدیل ارز فروشگاه پادگان
exchange صرافی مبادله کردن
exchange معاوضه کردن
exchange مبادله کردن
exchange تبادل
exchange مبادله کردن تعویض
exchange ارز معاوضه
exchange مبادله پول
exchange مبادله
exchange تبادل ردوبدل ارز
exchange اسعار
exchange جای معاملات ارزی و سهامی بورس
exchange صرافخانه
exchange عوض کردن تسعیر یافتن
exchange رد و بدل کننده
exchange صرافی
exchange تفاوت
exchange رد کردن چوب امدادی به یار تعویض
exchange معاوضه و مبادله پول
exchange ارز
exchange مرکز مبادله
exchange تهاتر تسعیر
exchange transactions معاملات برواتی
exchange restriction محدودیت ارزی
exchange sort جورکردن معاوضهای
exchange variation واریاسیون تعویضی
exchange market بازار داد و ستد
exchange force نیروی تبادلی
par of exchange نرخ برابری ارز
forign exchange ارز
heat exchange تبادل حرارت
exchange zone فاصله 02 متری خط کشی شده برای ردکردن چوب
exchange services خدمات فروشگاهی فروشگاهها
exchange service بنگاه معاوضه
exchange market بازار اسعار
exchange point نقطه تعویض
exchange parity نرخ برابری ارز
exchange parity برابری ارز
exchange office مرکز تلفن خودکار
exchange of flags مبادله پرچمها
exchange of notes مبادله یادداشتها
exchange of views تبادل نظر
exchange of notes نوعی ازموافقتهای سیاسی است که به وسیله مبادله اسنادی بامضمون واحد و حاوی مواردو مطالب مورد توافق طرفین متبادلین انجام میشود
exchange intervention دخالت در بازار ارز
exchange integral بر هم کنش تبادلی
exchange selector سلکتور در دستگاههای مراکزتلفن خودکار
exchange of views رایزنی
exchange restriction کنترل مبادله ارز
exchange restricition ممنوعیت ارزی
exchange restricition محدودیت ارزی
exchange register ثبات معاوضهای
exchange rationing جیره بندی ارز
exchange of pleadings تبادل لوایح
heat exchange تبادل گرما
local exchange ردوبدل کننده محلی
trunk exchange مرکز تلفن با سیستم الکترونیکی
toll exchange مرکز تلفن
to exchange blows جنگ کردن
to exchange blows دست بگریبان شدن
through bill of exchange بارنامه سراسری
teletype exchange مرکز تله تایپ
tandom exchange مرکز تلفن خودکار تاندوم
symmetrical exchange تعویض قرینه
unvisual exchange مبادله نامرئی چوب
currency exchange تبدیلپول
To greet someone . To exchange greetings with someone. با کسی سلام وتعارف کردن
outside [stock exchange] <adj.> خارج از بورس [فروخته شده ]
stock exchange بورس اوراق بهادار
What is the exchange rate? نرخ تبدیل چقدر است؟
social exchange تبادل اجتماعی
stock exchange بورس سهام
rate of exchange نرخ ارز
manual exchange مرکز دستی
main exchange مرکز اصلی
magneto exchange مرکز تلفن خودکار با تلفن اندوکتوری
losing the exchange تفاوت دادن
ion exchange تبادل یون
ion exchange تبادل یونی
international exchange مرکز تلفن بین المللی
intermediate exchange واسطه
medium of exchange وسیله داد وستد
medium of exchange وسیله مبادله
rate of exchange نرخ تسعیر
rate of exchange نرخ مبادله
rate of exchange نرخ مبادله ارز
post exchange فروشگاه اختصاصی پادگان ارتش
money exchange تبدیل پول
money exchange صرف
minor exchange تفاوت کوچک
intermediate exchange مرکز
commodity exchange مبادله کالا
bill exchange برات بازرگانی
baltic exchange اتحادیه کشتی داران و تجار وواسطههای ذغال و الوار ودانه
baltic exchange بازار یاتالار بورسی در لندن که مربوط به کرایه کشتی ومعاملات مربوطه میباشد
baltic exchange بازار بورس بالتیک
automatic exchange رد و بدل کننده خودکار
acyl exchange اسید کافت
foreign exchange تعویض خارجی
foreign exchange پول خارجی
foreign exchange ارز خارجی
foreign exchange پول کشور خارجی
bill exchange برات
bill of exchange حواله یا برات کتبی غیرمشروط
commodities exchange بورس کالا
chemical exchange تبادل شیمیایی
exchange of blows تبادل ضربه
central exchange مرکزتلکس
central exchange مرکز تلفن خودکار
broadband exchange تعویض پهن باند
branch exchange رد و بدل کننده شعبهای
bill of exchange برات
bill of exchange برات مبادلهای
bill of exchange برات ارزی
foreign exchange ارز
foreign exchange پول خارجی ارز خارجی
foreign exchange مبادله خارجی
exchange rates نرخ مبادلهای
exchange rates نرخ ارز
exchange rates مظنهء ارز
exchange rate نرخ تبدیل ارز
exchange rate نرخ تسعیر ارز
exchange rate نرخ مبادله ارز
exchange rate نرخ مبادله
exchange rate نرخ مبادلهای
exchange rates نرخ مبادله
exchange rates نرخ مبادله ارز
stock exchange بورس اوراق بهادار
stock exchange بورس سهام
telephone exchange مرکز تلفن خودکار
telephone exchange مرکز تلفن
exchange rates نرخ تبدیل ارز
exchange rates نرخ تسعیر ارز
exchange rate مظنهء ارز
exchange rate نرخ ارز
direct exchange تعویض مستقیم مبادله مستقیم قطعات
equation of exchange به این ترتیب معادله عبارت از : PQ=V
exchange cable کابل اتصال بین مرکز تلفنی ومشترک تلفنی
exchange buffering زنجیرهای کردن داده
exchange buffering میانگیری معاوضهای
exchange broker دلال ارز
exchange battery باطری
commodity exchange بورس کالا
concentred exchange تبادل همزمان
equation of exchange متوسط قیمت کالاها و خدمات نهائی و مقدار تولید کالاها وخدمات
equation of exchange همچنین نگاه کنید به "رابطه فیشر "معادله مبادلات بیان رابطه بین حجم پول در گردش سرعت گردش پول
energy exchange تبادل انرژی
direct exchange تعویض باداغی
electron exchange تبادل الکترون
exchange control کنترل ارز
exchange depareciation تنزل ارزش پول خارجی تنزل قیمت ارز
exchange devaluation تنزل رسمی قیمت ارز تضعیف رسمی ارز
exchange depreciation کاهش ارزش پول خارجی
commodity exchange بورس مواداولیه
exchange control کنترل ارزی
exchange control جلوگیری از ورودامتعه خارجی به وسیله محدود کردن ارزی که دراختیار واردکننده گذاشته میشود
exchange energy انرژی تبادل
exchange economy اقتصاد مبادلهای
exchange control نظارت ارز
exchange control نظارت دولت بر مبادله ارز کنترل مبادله ارز توسط دولت
rationing of foreign exchange جیره بندی ارز خارجی
drawer of a bill of exchange برات دهنده
depreciation of the exchange rate افت نرخ ارز
direct exchange items اقلام قابل تعویض مستقیم
respiratory exchange index شاخص بهره تنفسی
dynamic data exchange در ویندوز ماکروسافت و OS/2 روشی که در آن دو برنامه فعال می توانند دادههای خود را رد و بدل کنند یک برنامه از سیستم عامل می خواهد تا بین دو برنامه اتصال برقرار کند
shipped bill of exchange بارنامهای که حاکی ازمحموله است
at the current rate of exchange به نرخ مبادله جاری
Currency exchange office صرافی
foreign exchange control نظارت بر ارز
To exchange . To swap . To bandy. رد وبدل کردن
exchange of instruments of ratification مبادله اسناد دال بر تصدیق وتصویب موضوع مورد توافق یا تصویب معاهده
exchange of full powers رسمیت یافتن تنزل نرخ ارز مبادله اسناد مربوط به تفویض اختیارات تام
exchange rate parity نرخ برابری ارز
To argue ( exchange words ) with someone . با کسی یک بدوکردن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com