Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English
Persian
game cock
خروس جنگی
Other Matches
cock
مسلح کردن
cock-up
شلوغی
cock-up
سر در گمی
cock-up
خر تو خر
cock
کج نهادن
cock
چخماق تفنگ
cock
کج نهادگی کلاه
cock
پرنده نر
cock
خروس
cock
:مثل خروس جنگیدن گوش ها را تیز وراست کردن
cock
یک وری کردن
cock
چخماق کشیدن ضربه زدن به چاشنی
to cock something up
تباهی کردن
to cock something up
بهم زدن چیزی
to cock something up
زیرورو کردن چیزی
hay cock
کومه مخروطی از علف خشک علف
hay cock
تل علف
cock a hoop
لافزن
hay cock
پشته علف
heath cock
خروس کولی باقرقره سیاه نر
hen and cock
مرغ وخروس
turkey cock
بوقلمون نر
bibb cock
شیر اب سرکج
at half cock
از بند دوم رد شده
cock a hoop
شادومغرور
cock a hoop
سرمست
fighting cock
خروس جنگی
discharge cock
شیر تخلیه
drain cock
لوله تخلیه
gauge cock
اندازه نما
cock of the walk
پهلوان میدان
cock loft
اطاق زیرشیروانی
cock horse
اسب چوبی
cock horse
اسپ
cock fighting
بهم انداختن خروسان
cock fighting
خروس بازی
cock fight
جنگ خروسان
cock feather
پر وصل به کمان
cock eyed
ناجور
cock eyed
کودن
cock eyed
احمق
cock eyed
لوچ
cock boat
کرجی کوچک
gland cock
شیر جعبه اببندی
air cock
شیر هواگیری
cock-a-hoop
بادکنان
shuttle cock
توپ بدمینتون
stop cock
شیر بستن جریان اب
sea cock
شیر دریا
stop cock
شیرسماوری
stop cock
شیر
cock-ups
خر تو خر
weather cock
باد نما ادم دمدمی مزاج
cock-ups
سر در گمی
pete cock
شیربخار
pete cock
شیر کوچک که ازان هوا یابخار بیرون می اید
half cock
چخماق در حال نیم پا
moor cock
خروس کولی
cock pheasant
قرقاول نر
cock-a-hoop
شادی کنان
pet cock
شیر بخار
pet cock
شیر هوا
cock-ups
شلوغی
pete cock
شیر هوا
cock-and-bull stories
چاخان
cock and bull story
داستان جعلی برای تعریف ازخود
oil drain cock
شیر تخلیه روغن
air relief cock
مجرای تهویه
cock a doodle doo
قوقو
cock a doodle doo
نامی که بچه بخروس میدهد
cock and bull story
چاخان
cock-and-bull stories
داستان جعلی برای تعریف ازخود
cock-and-bull story
چاخان
cock-and-bull story
داستان جعلی برای تعریف ازخود
by product cock oven plant
محصولات فرعی کک سازی
the best game out
بهترین بازیکه تاکنون پیداشده است
i was very u. at that game
خیلی در ان بازی بد اوردم
game and game
یکدست ویکدست
game keep
شکاربان
game keep
قرق چی
game keep
پاسبان شکار
name of the game
<idiom>
قسمت اصلی یک موضوع
the game is up
بازی باخت
the game is up
بازی تمام شد
the game is on
بازی دایر است
game and game
یک بیک
game
شکار گرفته شده
game
joystick و آداپتور نمایش فقط برای بازی کردن
game
بازی کامپبیوتری با نرم افزار مخصوص
game
کامپیوتر مخصوص
game
آنچه برای لذت و آرامش بازی شود
game
معیوب
game
چلاق
game
شکار
game
سرگرمی دوربازی بازی کردن
game
هرنوع ورزش بامقررات
game
وسیله ROM که حاوی کد برنامه برای بازی کامپیوتری است و در کنسول بازی نصب میشود
game
سرحال
game
وسیلهای که در دست قرار می گیرد تا نشانگر یا تصویر گرافیکی را در بازی کامپیوتری حرکت دهد
game
اتصالی که joystick را به کامپیوتر وصل میکند
game
بازی
game
مسابقه
game
سرگرمی شکار
game
جانور شکاری
game
یک دوربازی
game
مسابقههای ورزشی
game
اهل حال
game
تفریح کردن
game
دست انداختن
game
شوخی
upland game
پرندگان و حیوانات کوچم شکاری در ارتفاعات
to spoil ones game
نقشه یاکارکسیراخراب کردن
two person game
بازی دو نفره در تئوری بازیها
to game away one's money
درقمارپول ازدست دادن
to play the game
رعایت قانون راکردن باشرافت رفتارکردن
to make game of
مسخره کردن ریشخند کردن
to make game of
دست انداختن
two pawns game
بازی دو پیاده در سیستم روسی در دفاع گرونفلد
to kill game
شکارزدن
to die game
مردانه جان دادن
three knights' game
بازی سه اسب
small game
پرندگان وپستانداران شکاری کوچک
small game
پرندگان و حیوانات کوچک که برای تفریح شکار می شوند
stoppage of the game
توقف بازی
spanish game
بازی شطرنج اسپانیایی روی لوپس
team game
بازی گروهی
suspension of the game
تعویق و تاخیر بازی
vienna game
بازی وینی شطرنج
war game
جنگ ازمون
fair game
طعمهی حاضر و آماده
fair game
دست انداختنی
fair game
مسخره کردنی
waiting game
صبور و گوش به زنگ بودن برای یافتن فرصت خوب
game cartridge
محلورودیبازی
parlour game
بازیخانوادگیمثلبازیباکلمات
Do you know how to play this game ?
این بازی رابلد هستید ؟
fair game
<idiom>
موضوع تهاجم
football game
بازی فوتبال
a whole new ball game
<idiom>
یک ماجرای کاملا متفاوت
Now that you're here, it's a whole new ball game.
حالا که اینجایی قضیه خیلی فرق می کند.
fair game
آماج روا
fair game
شکار قانونی
war game
مانورنظامی عملیات جنگی اموزشی
war game
اجرای بازی جنگ
war game
بازی جنگ کردن
war game
بازی جنگ
zero sum game
بازی با جمع صفر در تئوری بازیها
ball game
ورزش یا بازی با توپ
ball game
گوبازی
ball game
مسابقه
ball game
هماورد
ball game
شرایط وضعیت
board game
بازی روی تخته
fair game
شکار مجاز
a game of chess
یک مسابقه شطرنج
skin game
فریبکاری
four knight's game
بازی چهار اسب
game law
قانون شکار
game management
شکارداری
game management
شکاربانی
game of chance
بازی قمار
game plan
استراتژی بازی
game playing
playing computerizedgame
game point
امتیاز پایانی
game theory
نظریه بازیها
game theory
این نظریه اغلب در تحلیل کردار انحصارچند جانبه بکار میرود واستراتژیهای مختلف را موردبررسی قرار میدهد
game theory
نظریه بازی
game theory
تئوری بازی
computer game
بازی کامپیوتری
complete game
یک بازی کامل از طرف توپزن
ground game
روش استفاده از مانور دویدن
hard game
بازی دشوار
closed game
بازی بسته
game keeper
قرق چی میدان
game keeper
قرق چی
crampet game
بازی شطرنج
four handed game
بازی چهارنفره
exhibition game
بازی نمایشی به نفع خیریه
game bag
خرجین شکاری
game ball
توپ بازی
game bird
یک امتیاز
game bird
پرنده موردنظر درشکار
game clock
ساعت ورزشگاه
enter the game
وارد بازی شدن
game cycle
دوره بازی
game cycle
دورههای عملیاتی بازی جنگ
game fish
ماهی مجاز برای صیادی
game fish
ماهی موردنظر
game fowl
مرغ شکاری
game fowl
خروس جنگی
game fowl
نژاد خروس جنگی
crampet game
بازی خفه بازی کم فضای شطرنج
choose up game
بازی غیررسمی
centre game
بازی مرکزی
skin game
قمار از روی تقلب
open game
بازی باز شطرنج
passing game
حمله با استفاده از پاس به جلو
perfect game
یک سری بازی بولینگ با 21استرایک
power game
بازی قدرتی
perfect game
باحداکثر 003 امتیاز
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com