English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 167 (8 milliseconds)
English Persian
gang hook دو یا سه قلاب ماهی گیری متصل بهم
gang hook دو یا سه قلاب ماهیگیری متصل بهم
Other Matches
gang دسته جنایتکاران
gang گروه
gang جمعیت
gang way پل راهرو
gang way تخته پل
gang way گذرگاه
gang خرامش
gang مشی گام برداری
gang رفتن
gang سفرکردن
gang دسته جمعی عمل کردن
gang جمعیت تشکیل دادن
gang up گردهم امدن
gang دسته
gang up جمع شدن
gang up ملاقات کردن
gang up on someone <idiom> دست به دست هم به کسی صدمه دادن
gang days روزهایی که بمصلامیروندومناجات جمعی میخوانند
gang capacitor چندکاره
gang capacitor خازن واریابل
gang board تخته پل درازوباریک
black gang اتشکار موتورکشتی
black gang غلام سیاه
gang week هفتهای سه روزدران بمصلامیروندومناجات جمعی میخوانند
chain gang دستهای از محکومین که بهم زنجیر شده اند
gang tackle با چند بازیگر حریف را فروداوردن
gang punch منگنه گروهی
deck gang ملوان پل کشتی
deck gang ملوان
gang switch کلید گروهی
boat gang نگهبان قایق
chain gang هم زنجیر
section gang دسته کارگران مسئول یک قسمت از راه اهن
gang punch منگنه دسته جمعی
head of a gang سردسته
press-gang دسته مامور جلب مشمولین
press gang دسته مامور جلب مشمولین
to crack [break up] a gang دسته جنایتکاران را منحل کردن [اصطلاح روزمره]
gang drilling machine دستگاه مته سری
gang milling cutter دستگاه فرز گروهی
gang tuning condenser خازن قطاری
gang drilling machine ماشین مته سری
off the hook <idiom> دورشدن از مشکل
one hook مدار انفجاری که فقط به یک عامل انفجاری نیاز دارد مدار یک عامله
to be off the hook <idiom> از گرفتاری فارغ شدن
outside hook فت پا و بهم زدن تعادل حریف
to be off the hook <idiom> پشت سرگذاشتن بحران
on hook وصل شده
hook up <idiom>
to be off the hook <idiom> از خطر جستن
hook-up اتصال [به دستگاهی الکتریکی]
let (someone) off the hook <idiom> عذرخواهی کردن ازکسی
hook-up <idiom>
hook on قلاب کردن
hook on اویزان کردن
off hook قطع شده
off hook رها شده
on hook قلاب شده
to have somebody on the hook <idiom> کسی را بلا تکلیف [معلق] نگه داشتن [اصطلاح روزمره]
hook ماهیگیری قسمت گود انحنای موج
hook نقط های در برنامه که برنامه نویس میتواند که آزمایش یا رفع مشکل را وارد کند
can hook قلاب لب تخت
hook کد ماشینی که در یک ماژول یاپیمانه از سیستم عامل جای داده میشود تا کنترل را به روالی که وفیفهای اضافی انجام میدهد انتقال داده ودر محلی متفاوت از ماژول اصلی ذخیره نماید
hook up نقشه اویزان
hook-up نقشه اویزان
hook قلاب
hook روشی که نافرین مقدم با ان دستگاههای کنترل خودکارهواپیماها را روی فرامین مشخص روانه می کنند
hook چنگک
hook دام
hook تله ضربه
hook بشکل قلاب دراوردن کج کردن
hook گرفتارکردن
hook بدام انداختن
hook ربودن
hook گیر اوردن
crochet hook جایانگشترویقلاب
dough hook چنگکخمیر
union hook قلاب دو حلقه
tumbler hook قلاب پران
treble hook قلاب ماهیگیری سه طرفه
stern hook نفر پاشنه قایق
spring hook قلاب فنردار
safety hook قلاب اطمینان
boat hook هوک قایق
sheep hook چوپانی
sheep hook عصای
shackle hook قلاب بوکسل
boat hook چوب دست قایق
reaping hook چنگک درو
sail hook قلاب چادر
hook and eyes قزن
hook and eyes قفلی
hook ladder نردبانقلابدار
slag hook قلاب کوره
hook-nosed دارای بینی کج
hook-ups نقشه اویزان
draw hook قلاب کششی
pruning hook دسقاله
pruning hook داسقاله
hook nosed دارای بینی کج
hook and eye قزن قفلی
by hook or by crook <idiom> بههر راهی ،به هر طریقی
By hook or by crook. somehow. هر جوری شده ( بهر طریق ممکن )
thumb hook قلابشصت
pan hook قلابکنه
little finger hook چنگانگشتکوچک
lifting hook قلاببالابر
hook knife چاقوی قلاب شکل [جهت گره زدن خامه ها در روش ترکی بافت]
raymond hook قلاب بالا کشنده قایق
flu hook کیف مخصوص طعمههای مصنوعی ماهیگیری
chain hook هوک زنجیر
chain hook دیلم زنجیر لنگر
cargo hook قلاب بار
button hook قلاب
bill hook دهره
hook bill منقار نوک برگشته
hook bill منقارعقابی
hook bolt قلاب پیچی
hook cable کابل قلاب
hook cable کابل قلاب اتصال مهار هواپیما
bow hook نفر سینه قایق
coat hook قلاب رخت اویز
hook check سد کردن راه چوب حریف ازعقب
crane hook قلاب سرکابل بالابر جرثقیل قلاب یا چنگک جرثقیل
flesh hook قلاب گوشت کش
flash hook قلاب گوشت
fish hook قلاب ماهیگیری
fifi hook رکاب کوهنوردی
fifi hook قلاب فی فی
eye hook قلاب حلقه دار
duck hook ضربه پیچدار کوتاه
drag hook قلاب عایق
drag hook قلاب کشش
double hook قلاب ماهیگیری دو طرفه
crane hook چنگک بالاکش
hook gauge اشل قلاب شکل نوک تیز
boat-hook چوب دست قایق
horizontal hook قلاب افقی
curb hook قلاباتصال
boat-hook چنگک قایق
eye hook قلاب روزنه دار
boat-hook هوک قایق
boat hook چنگک قایق
pelican hook قلاب پران
pelican hook قلاب پلیکان
pot hook قلاب دیگ
hook's law تغییر شکل یک جسم الاستیک در دامنه الاستیسیته با تنش وارده متناسب است
hook's law قانون هوک
hook tackle تکل از پشت
bill hook دستعاله
hook pass پاس هوکی
hook rope طناب قلابدار
hook service سرویس برگردان والیبال
hook shot شوت هوک
hook spanner کلید چنگالی
hook switch کلید ثقلی
aircraft arresting hook قلاب مهار هواپیما
outside hook and overan lock لنگ تندر
counter attack to outside hook پلنگ شکن
ram's horn hook قلاب دو شاخه
aircraft arresting hook مجموعه قطعاتی که برای گرفتن سرعت یا کاهش اندازه حرکت یا گشتاور هواپیما درفرود معمولی یا اضطراری باان درگیر میشوند
hook, line and sinker <idiom>
backward leg hook and underarm سوبلس با استفاده از پا
leg hook in near arm and crossover سگک دست و پا
leg ride and far leg hook بغل رومی بااستفاده از پا
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com