English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 144 (8 milliseconds)
English Persian
gang punch منگنه دسته جمعی
gang punch منگنه گروهی
Other Matches
gang up on someone <idiom> دست به دست هم به کسی صدمه دادن
gang جمعیت تشکیل دادن
gang دسته جمعی عمل کردن
gang سفرکردن
gang رفتن
gang مشی گام برداری
gang خرامش
gang دسته جنایتکاران
gang گروه
gang دسته
gang way پل راهرو
gang way تخته پل
gang way گذرگاه
gang up گردهم امدن
gang up جمع شدن
gang up ملاقات کردن
gang جمعیت
chain gang دستهای از محکومین که بهم زنجیر شده اند
gang capacitor چندکاره
black gang غلام سیاه
black gang اتشکار موتورکشتی
boat gang نگهبان قایق
gang capacitor خازن واریابل
chain gang هم زنجیر
head of a gang سردسته
gang week هفتهای سه روزدران بمصلامیروندومناجات جمعی میخوانند
gang tackle با چند بازیگر حریف را فروداوردن
gang hook دو یا سه قلاب ماهیگیری متصل بهم
gang hook دو یا سه قلاب ماهی گیری متصل بهم
gang days روزهایی که بمصلامیروندومناجات جمعی میخوانند
section gang دسته کارگران مسئول یک قسمت از راه اهن
press-gang دسته مامور جلب مشمولین
gang board تخته پل درازوباریک
deck gang ملوان پل کشتی
gang switch کلید گروهی
deck gang ملوان
press gang دسته مامور جلب مشمولین
gang tuning condenser خازن قطاری
to crack [break up] a gang دسته جنایتکاران را منحل کردن [اصطلاح روزمره]
gang milling cutter دستگاه فرز گروهی
gang drilling machine ماشین مته سری
gang drilling machine دستگاه مته سری
punch کوتاه قطور
punch منگنه
punch منگنه کردن سوراخ کردن
punch پهلوان کچل
punch سوراخ کردن
punch مهر کردن سوراخ
punch در رهگیری هوایی یعنی به زودی با هواپیمای دشمن روبرو خواهید شد
punch توپ را با مشت زدن
punch مشت زدن بر
punch مهر
punch مشت
x punch سوراخ کارت در ستون برای بیان عدد منفی
y punch سوراخ کارت ستونی .
zero punch سوراخ صفر
punch-up کتک کاری
punch-up بزن بزن
punch-up زد و خورد
punch ضربت مشت قوت
punch استامپ
punch سوراخ کن
punch پانچ
punch سوراخ ایجاد کردن
punch وسیله تولید سوراخ در پانچ کارت
punch مشروب مرکب از شراب ومشروبات دیگر
punch بخشی از نوار کاغذی که حاوی سوراخهایی برای نمایش داده است
punch قطعه کارت کوچکی که حاوی سوراخهایی برای نمایش دستورات و داده مختلف است
punch ضربه با مشت
punch کارتی همراه با محصول یک مغازه , با سوراخهای پانچ شده حاوی داده درباره محصول
punch وسیلهای که داده را روی پاچ منتقل میکند به صورتی که کامپیوتر قابل تشخیص باشد
wad punch سنبه
twelve punch منگنه سطر دوازدهم
twelve punch سوراخ سطر دوازدهم
to punch a hole in سوراخ کردن
ticket punch بلیت سوراخ کن
tape punch نوار منگنه کن
sunday punch کاراترین ضربه در بوکس
reproducting punch منگنه تجدیدشده
reproducting punch منگنه تولید شده
zone punch سوراخ دسته بندی
punch-ups بزن بزن
You beat me to the punch. تو از من سریعتر بودی.
punch-ups زد و خورد
paper punch کاغذسوراخکن
punch and pattern سوراخوحککردن
punch hole گودالسوراخ
He has a strong punch. ضرب دست خوبی دارد ( مشت قوی )
To punch . To box . مشت زدن
punch-ups کتک کاری
punch-drunk گیجی
punch-drunk سر بههوایی
punch-drunk مشت مستی
punch the ball مشت کردن دروازه بان
punch line لب مطلب
center punch مرکز منگنه
chadless punch منگنه بی خرده کاغذ
control punch منگنه کنترلی
digit punch منگنه رقمی
double punch منگنه مضاعف
draw punch منگنه کششی
eleven punch سوراخ ردیف یازدهم
center punch مرکز سوراخ
center punch سنبه نشان
punch line جمله اساسی واصلی
punch-line لب مطلب
punch-line جمله اساسی واصلی
punch-lines لب مطلب
punch-lines جمله اساسی واصلی
as ptoud as punch بسیار متکبر و از خود راضی
calculating punch پانچ محاسباتی
card punch کارت منگنه کن
card punch دستگاه کارت منگنه
control punch پانچ کنترلی
hollow punch سمبه منگنه
kindey punch ضربه خطا به پشت
punch ball گلابی تمرین بوکس
punch card برگ منگنه
punch card کارت منگنه
punch down block وسیلهای که در شبکه محلی برای اتصال کابل UTP
punch plier انبر منگنه کاری
punch position موضع منگنه
punch position محل منگنه
punch press پرس منگنه
pull a punch در موقع ضربه دست را کشیدن
printing punch منگنه کن با قابلیت چاپ
lever punch منگنه اهرمی
milk punch مشروبات مخلوط با شیر وقند
multiple punch منگنه چندگانه
numeric punch منگنه عددی
punch room اطاق منگنه زنی
Punch and Judy show نمایش خیمه شب بازی
to punch out [American E] [in the workplace] مهر ساعت را در آخر کارروی کارت زدن
to punch in [American E] [in the workplace] مهر ساعت را در آغاز کارروی کارت زدن
Punch and Judy shows نمایش خیمه شب بازی
punch paper tape نوار کاغذی منگنه
punch card machine ماشین کارت منگنه
port a punch card علامتی تجاری برای نوع خاصی از کارت منگنه باقسمتهای سوراخ شده که میتواند با یک مداد یا قلم کاملا"برداشته شود
paper tape punch منگنه نوار کاغذی
paper tape punch منگنه کن نوار کاغذی
beat someone to the punch (draw) <idiom> قبل از هرکسی کاری را انجام دادن
oval faced chaser punch قلم خوشه
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com