English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 79 (5 milliseconds)
English Persian
gang week هفتهای سه روزدران بمصلامیروندومناجات جمعی میخوانند
Other Matches
week هفته
a week یک هفته
last week هفته گذشته
this d. a week یک هفته از امروز
per week هر هفته
next week هفته گذشته
She comes here at least once a week . دست کم هفته ای یکبار اینجا می آید
A whole week یک هفته تمام
week هفت روز
for a week برای یک هفته
write me every week هر هفته برای من نامه بنویسید
work week کارهفته
what day of the week is it? امروز چند شنبه است امروزچه روزی است
week end اخر هفته
week day روز معمولی هفته
tomorrow week هشت روز دیگر
passion week هفته مصیبت
to morrow week از فردا یک هفته
rag week هفتهایکهدرآنبرایامورخیریهپولجمعمیکنند
inside of a week در یک هفته کمتر
inside of a week کمتر از یک هفته
She is week and wet. آدم شل و ولی است
A week from today هفت روز پس از امروز
at least four times a week کم کمش چهار بار در هفته
passion week هفته پیش از رستاخیز مسیح
What's the charge per week? اجاره آن برای یک هفته چقدر است؟
What is the price per week? قیمت برای یک هفته چقدر است؟
Holy Week هفتهی مقدس
I had my car broken into last week. هفته پیش از ماشینم دزدی کردند.
one anxious week of waiting یک هفته انتظار با نگرانی
Every day of the week but Sundays. همه روز هفته غیر از یکشنبه ها
We stayed at the seaside for one week . یک هفته کنا ردریا ماندیم
Trade ( business ) is slack this week . این هفته بازار ( تجارت ) کساد است
gang دسته جمعی عمل کردن
gang up on someone <idiom> دست به دست هم به کسی صدمه دادن
gang way پل راهرو
gang way تخته پل
gang way گذرگاه
gang خرامش
gang سفرکردن
gang جمعیت تشکیل دادن
gang دسته جنایتکاران
gang گروه
gang جمعیت
gang دسته
gang مشی گام برداری
gang up ملاقات کردن
gang up جمع شدن
gang up گردهم امدن
gang رفتن
Tune in next week for another episode of 'Happy Hour'. هفته آینده کانال [تلویزیون] را برای قسمت دیگری از {ساعت شادی} تنظیم کنید.
black gang غلام سیاه
gang punch منگنه گروهی
press gang دسته مامور جلب مشمولین
press-gang دسته مامور جلب مشمولین
head of a gang سردسته
deck gang ملوان پل کشتی
black gang اتشکار موتورکشتی
boat gang نگهبان قایق
gang tackle با چند بازیگر حریف را فروداوردن
gang switch کلید گروهی
section gang دسته کارگران مسئول یک قسمت از راه اهن
gang punch منگنه دسته جمعی
gang hook دو یا سه قلاب ماهیگیری متصل بهم
gang hook دو یا سه قلاب ماهی گیری متصل بهم
gang capacitor خازن واریابل
chain gang دستهای از محکومین که بهم زنجیر شده اند
gang days روزهایی که بمصلامیروندومناجات جمعی میخوانند
gang capacitor چندکاره
chain gang هم زنجیر
deck gang ملوان
gang board تخته پل درازوباریک
to crack [break up] a gang دسته جنایتکاران را منحل کردن [اصطلاح روزمره]
gang drilling machine دستگاه مته سری
gang tuning condenser خازن قطاری
gang milling cutter دستگاه فرز گروهی
gang drilling machine ماشین مته سری
I worked ten hours a day this week and my boss bit my head off for not doing my share of the work! من این هفته روزی ده ساعت کار کردم، اما رئیسم بخاطر کم کاری توبیخم کرد!
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com