Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 165 (9 milliseconds)
English
Persian
gauge railway
فاصله استاندارد دو ریل موازی راه اهن
Other Matches
railway
وابسته به راه اهن
railway
خط اهن
railway
راه اهن
railway receipt
رسید راه اهن
electric railway
راه اهن برقی
elevate railway
راه اهنی که روی پایه کارگذاشته اندواز تراز جاده بلندتراست
funicular railway
راه اهن دوطرفه
marine railway
ریل دریایی
railway shop
تعمیرگاه راه اهن
railway sleeper
تراورس
railway station
ایستگاه راه اهن
railway superstructure
روسازی راه اهن
railway rates
تعرفه یا کرایههای راه اهن
railway rate
مالیات راه اهن
railway rate
نرخ راه اهن
marine railway
ریل ابی
rack railway
راه اهن چنگک دار مخصوص عبور از سراشیب
railway wagon
واگن راه اهن
railway siding
دوراهی راه اهن
railway engineer
مهندس راه اهن
railway bridge
پل راه اهن
railway embankment
پشت خاک در دو طرف ریلهای راه اهن
railway end
پل سکوی راه اهن
railway end
پل سکوی بارگیری راه اهن
railway engine
لکوموتیو
railway freight
کرایه راه اهن
railway freight
بارکشی راه اهن
railway freight
بار راه اهن
railway motor
موتوربان
railway motor
موتور راه اهن
railway system
شبکه راه اهن
railway system
سیستم راه اهن
railway tracks
خط اهن
siding
[railway]
دوراهی راه آهن
[برای بیرون بودن از ترافیک]
underground railway
راه اهن زیرزمینی
cable railway
تراموای
cable railway
ترن کابلی
railway line
خطراهآهن
railway division
قسمت عملیات راه اهن قسمت ترابری با راه اهن
railway station
ایستگاه قطار
To the railway station
به طرف ایستگاه راه آهن
Where's the railway station?
ایستگاه راه آهن کجاست؟
siding
[railway]
دوراهی راه اهن
[برای بیرون بودن از ترافیک]
to lay down a railway
ساختمان راه اهنی را اغازکردن
at railway speed
با تندی راه اهن بسرعت راه اهن
at railway speed
بسیار تند
railway traffic
عبور ومرور راه اهن حمل و نقل راه اهن
railway tracks
مسیر راه اهن
railway traffic
امد و شد راه اهن
quayside railway
راهآهناسکله
railway track
مسیر راه اهن
railway track
خط اهن
street railway
خطوط تراموا
car railway carriage
واگن
buffer-bar
[railway]
ضرب خور
[قطار]
Take me to the main railway station!
مرا به ایستگاه اصلی راه آهن برسانید.
railway bill of lading
بارنامه راه اهن
central railway station
ایستگاه مرکزی راه اهن
railway consignment note
سند ارسال کالا با راه اهن
in the centre near the railway station
در مرکز شهر نزدیک ایستگاه قطار
suburban or local railway
راه اهن ناحیهای
suburban commuter railway
راهآهنحومههرروزه
railway track layer
ریل گذر راه اهن
I want to leave the car in the railway station
من میخواهم اتومبیل را در ایستگاه قطار تحویل بدهم.
double track railway bridge
پل راه اهن باسکوی دوبل
gauge
معیار
gauge
اندازه گیر عقربه نشان دهنده
gauge
سنج
to take the gauge of
براوردکردن تخمین زدن
gauge
گیج
gauge
اندازه گیر
gauge
درجه
b & s gauge
اندازه براون- شارپ سیم
gauge
اندازه تفنگ
to take the gauge of
اندازه گرفتن
gauge
سنجیدن نمونه
gauge
پیمانه کردن
gauge
ضخامت ورق فلزی یاقطر سیم و غیره
gauge
مقیاس معیار
gauge
پیمانه
gauge
ازمایش کردن
gauge
اندازه اندازه گیر
gauge
اندازه گرفتن
gauge
اندازه
gauge
اشل اندازه گیر
tide gauge
جزرو مد نما
temporary gauge
اشل موقت
bevel gauge
گونیای فارسی
temporary gauge
اشل موقتی
to gauge wind
نیروی بادراسنجیدن
to gauge rainfall
مقداربارندگی راسنجیدن یااندازه گرفتن
thickness gauge
ضخامت سنج
to gauge a vessel
مظروف فرفی راپیمودن یااندازه گرفتن
mitre gauge
فشارسنج
tuning gauge
دریچهصدا
water gauge
اندازه اب نما
temperature gauge
صفحهدما
gauge=gage
اندازه کردن اشل
seam gauge
اندازهگیریدرزلباس
sloping gauge
اشل شیبدار
gauge rod
چوباندازهگیری
fuel gauge
نمایشبنزین
exterior gauge
درجهبازی
wire gauge
معیار ضخامت سیم
wire gauge
مقیاس اندازه گیری ضخامت سیم یا ورق فلز
wind gauge
دستگاهی که سرعت باد را اندازه می گیرد
wind gauge
بادسنج
water gauge
اب پیم
to gauge a person
گنجایش یا اخلاق کسیراسنجیدن یا ازمودن
line gauge
وسیله اندازه گیری کلفتی خط ضخامت سنجی خط
gauge=gage
پیمانه
gauge=gage
مدرج کردن
gauge pressure
فشار در عمق معین برحسب فشارسنج
gauge glass
درجه اب
gauge cock
اندازه نما
gage=gauge
درجه
gage=gauge
پیمانه اندازه
gage=gauge
شابلون
gage=gauge
اندازه زدن اشل
joiner's gauge
خط کش تیره دار
gauge=gage
اندازه
rain gauge
باران سنج
ppi gauge
معیار سنجش استاندارد بار معیار سنجش ابعاد استانداردبستههای پستی
pressure gauge
فشار سنج ابگونه وموادمنفجره
pressure gauge
فشارسنج
line gauge
خط کش مدرج
ionization gauge
سنجه یونش
hook gauge
اشل قلاب شکل نوک تیز
gauge=gage
شابلن
gauge=gage
درجه
gage=gauge
مدرج کردن
gauge tube
لوله پیتو
rainfall gauge
باران سنج
sea gauge
اب نشین کشتی
snow gauge
برف سنج
staff gauge
اشل اندازه گیری ارتفاع اب رودخانه
staff gauge
اشل دستی
standard gauge
اندازه معمولی
steam gauge
بخار سنج
broad gauge
ریل راه اهن خیلی دور از هم
street gauge
الگوی سطح راه
strain gauge
کشش سنج
dial gauge
قطر
gauge lamp
لامپ داشبورد
tape gauge
اشل زنجیری
working pressure gauge
استخراجدرجهفشار
inductance strain gauge
تغییر بعدسنج القائی
To gauge the situation and act accordingly.
حساب کار خود را کردن
rain gauge station
ایستگاه باران سنجی
water pressure gauge
اندازهفشارآب
automatic tank gauge
تانکردرجهدارخودکار
cylinder pressure gauge
فشارسنجسیلندر
gas level gauge
دستگاه اندازه گیری سطح بنزین
mitre gauge slot
شکاففشارسنج
propellant level gauge
درجهسطحپروانه
stubs wire gauge
اندازه بیرمنگامی سیم
rain gauge recorder
اندازه بارش ثبت شده
water staff gauge
اشل اندازه گیری عمق اب
birmingham wire gauge
اندازه بیرمنگامی سیم
tank gauge float
درجهشناورتانکر
american wire gauge
اندازه امریکایی سیم
direct-reading rain gauge
اندازه مقدار بارش مستقیم
brown & sharpe wire gauge
اندازه براون- شارپ سیم
measurement of snowfall: snow gauge
اندازهگیریمقداربارشباران
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com