Dictiornary-Farsi | gear cutting | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 202 (10 milliseconds)

English	Persian
gear cutting	دنده تراشی [مهندسی]


Search result with all words

automatic gear cutting machine	ماشین فرز چرخ دندانه
Other Matches

cutting off	برش کاری
cutting	برش روزنامه
cutting	قلمه زنی
cutting	قلمه گیاه
cutting	برنده
cutting	برش
cutting	مقطع
cutting	برش کاری
cutting capacity	قدرت برش
cutting away work	بغل بری
cutting angle	زاویه برش
cutting power	قدرت برش
cutting chisel	اسکنه کنده کاری
cutting chisel	قلم حکاکی
cutting die	برش
cutting die	صفحه برش
cutting direction of a saw	جهات برش اره
cutting angle	سطح برنده تیغه برش
cutting angle	زوایای بین سطوح قطعه کارکه باید بریده شود
wood cutting saw	اره چوب بری [ابزار]
blanck cutting	پانچ
cutting wire	سیم برش [مهندسی]
cutting nozzle	دهانه لوله برش [ابزار]
cutting alloy	فلز سخت
cutting line	خطبرش
cutting guide	راهنمای برش [ابزار]
cutting blade	تیغه برش
clear cutting	برش یکسره
cutting oil	روغن سردکننده روغن برش
non cutting shaping	فرم دهی بدون براده برداری
cutting face	سطح برش
cutting head	نوک برنده
cutting lubricant	روغن برش کاری
cutting tool	قلم تراش
cutting tool	اسکنه
slope of cutting	دامنه برش یا سینه برش شیروانی کند
cutting torch	مشعل برش دهنده [ابزار]
cutting torch	مشعل قطع کننده [ابزار]
torch cutting	[برشکاری شعله ای]
electron cutting	برش الکترونی
flame cutting	جوش بری [مهندسی]
powder cutting	برش توسط شعله
gas cutting	برشکاری گازی [مهندسی]
cutting time	زمان برش
cutting time	زمان اصلی
cutting thrust	نیروی برش
cutting lubricant	روغن سرد کننده
cutting oil	روغن خنک کننده
cutting plane	صفحه برش
cutting plier	سیم چین
cutting press	پرس قطع کننده [مهندسی]
cutting property	خصوصیت برش
cutting quality	کیفیت برش
cutting solution	محلول برش
cutting stroke	امتداد برش
cutting stroke	ضربه برش
slope of cutting	شیروانی خاکبرداری
blanck cutting	دستگاه منگنه
cutting action	قدرت سنگ زنی
angle of cutting	زاویه تقاطع
abrasive cutting	اره کاری [مهندسی]
abrasive cutting	برش [مهندسی]
cutting edge	لبه برش
formation in cutting	فرم صندوقهای تو گود زیرگاه صندوقهای
cutting edge	تیغه برش زنی
cutting edge	تیغه قطع سازی
cutting edge	تیغه
metal cutting	براده برداری
metal cutting	فلزبری [ابزار]
metal cutting saw	اره فلزی [ابزار]
metal cutting	برش فلز
press cutting	برش دهنده فشاری
cutting line of force	قطع خطوط قوا
metal cutting machine	دستگاه براده برداری
cutting tool angle	زاویه برش قلم
pastry cutting wheel	چرخبرشخمیر
cutting tool angle	زاویه برش اسکنه
electron beam cutting	برش با اشعه الکترونی
metal cutting bandsaw	تیغ اره فلز بر
diamond cutting tool	الماس شیشه بری
metal cutting element	عنصر براده برداری
form cutting tool	قلم تراش
form cutting tool	اسکنه
abrasive cutting machine	دستگاه برش
abrasive cutting wheel	تیغ اره گرد
spark cutting process	فرایند برشکاری شعلهای
side cutting chisel	مغار نقشبر
metal cutting work	براده برداری
free cutting steel	فولاد اتومات
metal cutting tool	ماشین ابزار
free cutting brass	برنج اتومات
plaster cutting knife	کارد گچبری
free cutting alloy	الیاژ اتومات
free cutting steel	فولاد خوش تراش
metal cutting machine tool	ماشین ابزار براده برداری
gear in	درگیری دو چرخ دنده
gear	چرخ دنده
gear in	درگیر شدن
out of gear	ازدنده بیرون افتاده
gear	ادوات
out of gear	خراب
gear	دنده
gear	الات جامه
to go out of gear	مختل شدن ازکارافتادن
to go out of gear	خراب شدن
to gear up	باعوض کردن دنده تندکردن
to gear down	باعوض کردن دنده کندکردن
gear	مجموع چرخهای دنده دار
gear	اسباب لوازم
gear	ابزار وسایل لباس مخصوص
gear	انتقال دادن
out of gear	ازهم سواشده
in gear	دایر
get in gear [get into gear] <idiom>	بعد از مدتی دوباره سررشته امور را به دست گرفتن.
in gear	اماده حرکت
in gear	اماده
gear	جعبه دنده
gear	افزار
gear	پوشش دنده دار
gear	کردن اماده کارکردن
gear	پوشانیدن
planetary gear	جعبه دنده خورشیدی
mess gear	وسایل غذاخوری
reduction gear	چرخ دنده کاهنده
rocker gear	تنظیم جاروبک
running gear	قسمت حرکت کننده ماشین
oil gear	جعبه دنده برقی و هیدرولیکی دستگاه جعبه دنده روغنی برقی
mess gear	وسایل نظافت نهارخوری
nose gear	قسمت جلوی ارابه فرود ازنوع تری سیکل صرفنظر ازفاصله ان تا دماغه
mess gear	جعبه فروف سرباز یا مسافر
low gear	دنده کندکن
loose gear	چرخ دندانه هرزگرد
reduction gear	جعبه دنده تبدیل سرعت
landing gear	ارابه فرود
steering gear	دنده سکان
landing gear	عراده هواپیما وسایل فرود امدن
planetary gear	چرخ دنده سیارهای
planetary gear	دنده خورشیدی
reduction gear	جعبه دنده کاهنده سرعت
spur gear	چرخ دندانه دار
gear cable	کابلچرخدنده
gear housing	پوششچرخدنده
riot gear	نوعیلباسخاصپلیسضدآشوب
get one's rear in gear <idiom>	عجله کردن
high gear <idiom>	آخر سرعت
gear box	جعبه دنده گیرباکس
gear shift	دسته دنده اتومبیل
gear lever	دسته دنده اتومبیل
gear stick	دسته دنده اتومبیل
bathing gear	لوازم شنا [حمام]
bathing gear	لباس شنا [حمام]
gear wheels	چرخ دنده ها
gear wheels	چرخ های دندانه دار
reverse gear	دنده معکوس
worm gear	دنده مورب
worm gear	دنده مارپیچی
spur gear	دنده ملخی
spur gear	دنده مهمیزی دنده خاردار
steering gear	دنده فرمان
steering gear	جعبه دنده فرمان
steering gear	جعبه فرمان
step up gear	چرخ دنده افزاینده
sun gear	چرخ دنده خورشیدی
switch gear	وسیله اتصال
synchromesh gear	گیربکس سنکرون
timing gear	چرخ دنده میل بادامک
training gear	گردونه در سمت
transmission gear	چرخ دنده انتقال
tumble gear	چرخ واسطه
tumble gear	چرخ دنده واسطه
worm gear	دنده حلزونی پیچ حلزونی
valve gear	مکانیزمی که برای بحرکت دراوردن سوپاپهای موتورپیستونی
worm gear	چرخ دنده حلزونی
breathing gear	ماسک تنفسی
foxer gear	صداساز
foxer gear	وسیله تولید صدا
bevel gear	چرخ دندانه مخروطی
fuse gear	متعلقات فیوز
gear arrangment	نظم و ترتیب درگیری دو چرخ دنده
gear assembly	مجموعه چرخ دنده ها
gear blank	چرخ دنده کار نکرده
gear box	جعبه دنده
bevel gear	چرخ دنده مخروطی
bevel gear	دنده کرامویل
gear box	گیربکس
gear brake	ترمز سیستم انتقال
gear case	جعبه دنده
gear case	پوسته جعبه دنده
four gear drive	گیربکس چهار دنده
flight gear	لباس پرواز
fishing gear	اسباب ماهیگیری
breathing gear	وسیله تنفسی
chaffing gear	وسایل ضد ساییدگی
chaffing gear	وسایل ضد سایش
change gear	چرخ دندانه تبدیل
bevel gear	دنده مورب
compasition gear	چرخ دنده مرکب
control gear	دستگاه کنترل
crank gear	چرخ دنده سر میل لنگ
crown gear	چرخ دنده محدب