English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English Persian
Full phrase not found.
Full phrase Google translation result
Search result with all words
general agreement on tariff & trade (gat موافقت نامه عمومی تعرفه وتجارت
Other Matches
general tariff تعرفه عمومی
This is against our agreement. [This is contrary to our agreement] این بر خلاف قرارداد ما است.
General manager . Director general . مدیر کل
tariff شارژ کاربر سیستم کامپیوتری یا ارتباطات
tariff عوارض تعرفه گمرکی
tariff تعرفه گمرکی
tariff تعرفه گمرگی تعرفه بندی کردن
tariff تعرفه
tariff فهرست نرخها
tariff نرخ
import tariff حقوق واردات
export tariff تعرفه صادرات
import tariff هزینه واردات
import tariff تعرفه واردات
domestic tariff تعرفه داخلی
discriminating tariff تعرفههای تبعیضی
discriminating tariff شیوهای که در ان حقوق گمرکی کالاهای وارداتی متفاوت بایکدیگرست
flexible tariff تعرفه انعطاف پذیر
customs tariff حقوق گمرکی
customs tariff تعرفه گمرکی
custom tariff تعرفه گمرکی
tariff schedule جدول تعرفه
tariff regulations مقررات تعرفه بندی
export tariff هزینه صادرات
export tariff حقوق صادرات
railroad tariff تعرفه راه اهن
prohibitive tariff تعرفه ممانعتی
prohibitive tariff حقوق گمرکی منع کننده
railroad tariff عوارض راه اهن
railroad tariff نرخ راه اهن
raiway tariff تعرفه
raiway tariff راه اهن
tariff kisting فهرست بندی تعرفه ها
tariff classification تعرفه بندی
tariff price list نرخ
agreement مطابقهء نحوی
agreement معاهده و مقاطعهء توافق
agreement قرار قبول
agreement توافق
agreement قرارداد
agreement پیمان
agreement موافقت نامه
agreement موافقتنامه
agreement قراداد
agreement موافقت
agreement سازش
unless otherwise agreement مگر به ترتیب دیگری توافق شده باشد
to come to an agreement موافقت پیداکردن
to come to an agreement یکدل شدن توافق حاصل کردن
in agreement with somebody با کسی موافقت داشتن
to off an agreement قصد خود را برای الغای قراردادی اگاهی دادن
come to an agreement توافق حاصل کردن
come to an agreement موافقت پیدا کردن
arbitration agreement موافقت نامه داوری
written agreement قولنامه
commodity agreement موافقتنامه کالا
concessionary agreement امتیاز نامه
written agreement موافقت نامه پیمان نامه
commodity agreement تثبیت مشترک قیمت فروش
clearing agreement موافقتنامه بازرگانی بین دوکشور
wage agreement موافقت نامه دستمزد
verbal agreement موافقت شفاهی
collective agreement توافق جمعی
wage agreement قرارداد دستمزد
unilateral agreement توافق یک جانبه
extension of the agreement تمدید مدت قرارداد
private agreement قرارداد خصوصی
preliminary agreement قولنامه
potsdom agreement موافقتنامه پوتسدام موافقتنامه منعقده بین امریکاو شوروی و انگلیس پس ازپایان جنگ جهانی دوم به سال 5491 که در ان سه دولت خط مشی خود را نبست به المان اشغال شده
mutilateral agreement موافقت چند جانبه
mutual agreement توافق طرفین
letter of agreement موافقتنامه
lease agreement قرارداد اجاره
labor agreement قرارداد کار
labor agreement موافقتنامه کار
implicit agreement موافقت ضمنی
gentlemen's agreement قول مردانه
gentlemen's agreement قرارداد شفاهی
gentelmen's agreement کلیه توافقهایی که مستند به اسنادرسمی و امضا شده نباشد
quota agreement موافقت سهمیه
reciprocal agreement توافق دو جانبه
reciprocal agreement قرارداد دو جانبه
unilateral agreement قرارداد یک جانبه
enter into an agreement قراردادی را منعقد کردن
executive agreement موافقتنامه اجرایی موافقتنامه قابل اجرا
potsdom agreement تاکید وتشریح کردند
trade agreement موافقتنامه تجارتی
trade agreement موافقت نامه تجاری
to fly away from an agreement نقض عهدکردن
to fly away from an agreement پیمان شکنی کردن
to enter into an agreement پیمان یا قراردادی منعقد کردن
tenency agreement اجاره نامه
swap agreement موافقتنامه مبادلات ارزی قرار معاوضه ارزی
special agreement قرارداد ویژه
reciprocal agreement قراردادی که دو کشور برای توسعه روابط اقتصادی با یکدیگرمنعقد می سازند و بر این مبنا به یکدیگر امتیازاتی ازنظر تعرفه گمرکی و عوارض و تسهیلات می دهند
gentelmen's agreement موافقتنامه دوستانه
gentlemen's agreement قول جوانمردانه
outline agreement توافق اولیه
skeleton agreement توافق اولیه
master agreement توافق اولیه
frame agreement توافق اولیه
basic agreement توافق اولیه
basic agreement چهارچوب توافق [حقوق]
frame agreement چهارچوب توافق [حقوق]
outline agreement چهارچوب توافق [حقوق]
skeleton agreement چهارچوب توافق [حقوق]
master agreement چهارچوب توافق [حقوق]
reach an agreement به توافق رسیدن
agreement coefficient ضریب توافق
agreement area سطح مورد قرارداد
agreement of arbitration قرارداد داوری
gentlemen's agreement موافقت شرافتمندانه
plea agreement توافق مدافعه
arbitration agreement توافق بر حکمیت
agreement of arguments توافق نشانوندها
agreement water rate نرخ قراردادی اب
The rental agreement has exprired. تاریخ قرارداد اجاره سر آمده است
Lease (rental) agreement. اجاره نامه (قرار داد اجاره )
bretton woods agreement موافقت نامه برتن وودز
To conclude an agreement (contract). قراردادی بستن
agreement on partial payments توافق در پرداخت های قسطی
The party to the contract (agreement). طرف قرارداد
european monetary agreement موافقتنامه پولی اروپا موافقتنامه تنظیمی بین کشورهای عضو سازمان همکاری اقتصادی اروپا به منظور تسهیل و تنظیم روابط پولی متعاقدین
enewal of contract by tacit agreement تجدید توافق بر اساس توافق ضمنی
He closed the door against the peace agreement. تمام درها را بروی موافقتنامه صلح بست
An open - dated agreement ( contract) . قرارداد بدون مدت
dangerous goods by road agreement موافقتنامه بین کشورهای اروپایی که در ان درخصوص وسیله حمل نحوه بسته بندی و مشخصات وسیله حمل ونقل توضیح لازم داده شده است
general طبقه
general ژنرال امیر ارتش دادگاه عالی تیمسار
general سرتیپ
general همگان
general همگانی
general کلی معمولی
in general به طور کلی
general متداول
general جامع همگانی
general عمومی
general کلی
general عام
general شرکت مربوط به امور اداری اصلی
general ژنرال ارتشبد
general سرتیپ سرکرده
general معمولی و نه مخصوص
general ثبات داده در واحد پردازش کامپیوتر که میتواند داده را برای عملیات ریاضی و منط قی مختلف ذخیره کند
general برنامه یا وسیلهای که کارها و برنامههای کاربردی مختلفی را انجام میدهد
general استاندارد برای باس واسط بین کامپیوتر و یک قطعه آزمایشگاهی
general کامپیوتری که قدرت پردازش آن روی برنامههای مختلفی اعمال میشود طبق دستورات نرم افزاری و سخت افزاری آن
general مربوط به همه چیز
general staff ستاد عمومی
general staff ستادفرماندهی
general stock سهام عمومی
general store فروشگاهی که همه نوع جنسی در ان یافت میشود ولی قسمت بندی نشده
general stores فروشگاههایی که کالای متفرقه را میفروشند فروشگاه عمومی
general supplies تدارکات عمومی
general supplies اماد عمومی
general support ماموریت عمل کلی
general support پشتیبانی عمومی
general support یکان پشتیبانی عمومی
general practice وفیفهپزشکعمومیدراتاقعمل
general staff ستاد کل
general staff ستاد ارتش
general purpose هر کاره
general purpose بدرد هر کاری خورنده
general purpose همه منظوره
general quarters اسایشگاههای عمومی
general quarters اماده باش عمومی دریایی محلهای سکونت عمومی
general register ثبات عمومی
general register ثبات کلی
general relativity نسبیت عمومی
general representatives نواب عام
general reserve احتیاط عمومی
general specification مشخصات عمومی قرارداد
general theory نظریه عمومی
general verdict تصمیم به وجه اطلاق
lieutenant general سپهبد
lieutenant general سپهدار
surgeon general پزشک ارشد
surgeon general رئیس قسمت پزشکی ارتش افسر پزشک
new general catalogue فهرست عمومی نوین
paymaster general سررشته دار
paymaster general رئیس سررشته داری رئیس کارپردازی
post general رئیس اداره پست
post general رئیس کل پست
treasury general خرانه داری کل
tresury general خزانه داری کل
inspector general بازرسی بازرسی کل ارتش
general welfare رفاه عمومی
general view نگاهکلی
general delivery بخشی از ادارهی پست که مسئول اینگونهمراسلات است
general delivery پست رستانت
general public عامهمردم
to get a general idea of something فهمیدن موقعیتی [موضوعی] به طور کلی
procurator general کفیل خزانه داری
inspector general بازرس کل
quartermaster general رئیس کل کارپردازی ارتش
general damage خسارت کلی
consul general ژنرال قونسول
brigadier general میرپنج
brigadier general تیمسار سرتیپ
general intent نیت عام
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com