English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
general purpose machine دستگاه برای اهداف مختلف
Other Matches
general purpose هر کاره
general purpose همه منظوره
general purpose بدرد هر کاری خورنده
general purpose interface میانگیر همه منظوره
general purpose computer کامپیوتر همه منظوره کامپیوتر چند منظوره
general purpose program برنامه همه منظوره
general purpose program برنامه عام منظوره
general purpose ship ناو چند کاربردی
general purpose register ثبات همه منظوره
general purpose operating system سیستم عامل همه منظوره
general purpose interface bus مسیر میانگیر همه منظوره
all purpose machine دستگاه برای اهداف مختلف انیورسال
multi purpose machine ماشین چند کاره
General manager . Director general . مدیر کل
that is a to our purpose این مخالف منظورماست
all purpose همه منظوره
for this purpose <adv.> با توجه به این
to no purpose بیخود
on purpose <idiom> عمری
purpose قصد
purpose عزم
purpose منظور
purpose هدف مقصود
purpose عمد
purpose مفهوم
purpose غرض مقصود
purpose غرض
that is i. to this purpose برای این مقصود مناسب یاکافی نیست
to no purpose بی نتیجه
to no purpose بیهوده
purpose مفاد
purpose غایت
purpose پیشنهاد
purpose درنظر داشتن
purpose قصد داشتن پیشنهادکردن
purpose نیت
purpose هدف
to what purpose برای چه منظور
on purpose عمدا"
for this purpose <adv.> به این ترتیب
for this purpose <adv.> بدین وسیله
for this purpose <adv.> از این رو
he was in purpose to do it در نظر داشت که ان کار رابکند
to purpose something هدف چیزی [انجام کاری] را داشتن
purpose-built <adj.> سودمند
purpose-built <adj.> کارکردی
purpose-built <adj.> قابل استفاده
purpose-built <adj.> قابل اجرا
purpose-built <adj.> عملی
special purpose تک منظوره
purpose-built <adj.> مناسب
purpose-built <adj.> شایسته
purpose-built <adj.> هدفمند
purpose-built <adj.> درست
what is the purpose of thislaw مقصود از این قانون چیست
genbral purpose عام منظوره
genbral purpose همه منظوره
purpose-built <adj.> به درد بخور
To do something on purpose ( deliberately ). از قصد کاری را کردن
purpose-built <adj.> بدرد خور
purpose-built <adj.> دارای مزیت
purpose-built <adj.> باصرفه
purpose-built <adj.> مفید
purpose-built <adj.> اجرا شدنی
purpose-built تکمنظوره برایمنظوریخاص
of set purpose عمدا"
cross purpose قصد متقابل
special purpose یک منظوره
it subserves our purpose مارادر رسیدن بمقصودکمک میکند
it subserves our purpose بدرد کارمامیخورد
single purpose تک منظوره
purpose of the dam هدف سد
purpose of the dam منظور از سد
purpose made کالای سفارشی
purpose made کالاهای خاص
multi purpose چند منظوره
serve one's purpose <idiom> مفیدبودن شخص برای کاری مشخص
cross purpose قصد مغایر
infirm of purpose بی اراده
he speaks to the purpose قصدی دارد
he speaks to the purpose با منظورسخن میگوید
special purpose خاص منظوره
he speaks to the purpose بیهوده نمیگوید
all purpose canister قوطی مواد منفجره همه منظوره
infirm of purpose بی عزم
It this case , the purpose has been defeated . دراین مورد نقض غرض شده است
I intend going on purpose ( deliberately ) . قصد سفردارم
multi-purpose ladder نردبانچندمنظوره
special purpose computer کامپیوتر تک منظوره کامپیوتر با منظور خاص
multi purpose vehicle وسیله نقلیه برای اهداف گوناگون
dual purpose gun توپ دو کاره
I wI'll achieve my purpose (goals) quietly. بی سروصدا منظورم راعملی خواهم کرد
special purpose programming language زبان برنامه نویسی تک منظوره
Beginner's All Purpose Symbolic Instruction Code زبان برنامه سازی مط ح بالا برای توسعه برنامه به صورت محاورهای برای ایجاد یک مقدمه ساده برای برنامه نویسی کامپیوتری
I hope it serves ( answerew ) your purpose ( meets your view ) . امید وارم نظرتان را تأمین کند
Unimog [a range of multi-purpose auto four-wheel drive medium trucks] یونیماک [حمل و نقل]
in general به طور کلی
general همگانی
general ژنرال امیر ارتش دادگاه عالی تیمسار
general طبقه
general همگان
general ژنرال ارتشبد
general عام
general کلی
general عمومی
general کلی معمولی
general جامع همگانی
general متداول
general سرتیپ
general برنامه یا وسیلهای که کارها و برنامههای کاربردی مختلفی را انجام میدهد
general کامپیوتری که قدرت پردازش آن روی برنامههای مختلفی اعمال میشود طبق دستورات نرم افزاری و سخت افزاری آن
general استاندارد برای باس واسط بین کامپیوتر و یک قطعه آزمایشگاهی
general ثبات داده در واحد پردازش کامپیوتر که میتواند داده را برای عملیات ریاضی و منط قی مختلف ذخیره کند
general شرکت مربوط به امور اداری اصلی
general سرتیپ سرکرده
general معمولی و نه مخصوص
general مربوط به همه چیز
general outpost پاسدار عمومی
general paresis جنون و فلج حاصل در اثرضایعات سیفلیسی مغز
general quarters اسایشگاههای عمومی
general manager مدیر باشگاه
general staff ستاد کل
general quarters اماده باش عمومی دریایی محلهای سکونت عمومی
general register ثبات عمومی
general register ثبات کلی
general supplies تدارکات عمومی
general supplies اماد عمومی
general officer تیمساران
general officer امرای ارتش امیران
general orders دستورات عمومی دستورالعملهای عمومی
general overhaul تعمیرات کلی
general paralysis فلج عمومی
general paresis فلج عمومی
general support ماموریت عمل کلی
general support پشتیبانی عمومی
consul general ژنرال قونسول
general support یکان پشتیبانی عمومی
general muster مراسم اجتماعی عمومی
general muster شیپور جمع عمومی
general representatives نواب عام
general reserve احتیاط عمومی
general grant کمک دولت مرکزی به مقامات محلی به عنوان مثال کمک به اموزش و پرورش استان
general specification مشخصات عمومی قرارداد
general staff ستاد ارتش
general staff ستاد عمومی
general staff ستادفرماندهی
general stock سهام عمومی
general message پیام عمومی
general mobilization بسیج عمومی
general store فروشگاهی که همه نوع جنسی در ان یافت میشود ولی قسمت بندی نشده
general stores فروشگاههایی که کالای متفرقه را میفروشند فروشگاه عمومی
general tariff تعرفه عمومی
general intelligence هوش عمومی
general damage خسارت کلی
general damage خسارت عمومی
general creditor طلبکار عادی
general concepts تدابیر کلی روشهای کلی
general concepts تدبیر عمومی
general cargo بار متفرقه
general lassitude سستی تب
general cargo کالای معمولی
general cargo بار عمومی
general average خسارت دریایی عمومی خسارت کلی
general assembly مجمع عمومی
general depot امادگاه عمومی
general discharge ترخیص عمومی از خدمت سربازی
general discharge خاتمه خدمت
general index شاخص کلی
general issue ملزومات ارتش
general headquarters سرفرماندهی کل
general headquarters قرارگاه کل
general issue تدارکات عمومی ارتش
general grant کمک عمومی
general governor استاندار
general format فرمت کلی
general factor عامل عمومی
general equilibrium تعادل عمومی
general education اموزش عمومی
general assembly مجلس عوام
general amnesty عفو عمومی
general allotment سهمیه عمومی یا کلی
general ledger معین عام
general massacre قتل عام
general meeting گردهمایی عمومی
general meeting جلسه عمومی
general porpose کارهای عمومی مصارف عمومی
general meeting مجمع عمومی
general principles اصول کلی
general principles کلیات
general meeting مجمع عمومی شرکت
general psychology روانشناسی عمومی
farmer general مستاجرمالیات بخش درفرانسه از7961 تاتشکیل شورای ملی
general porpose عمومی
general plan نقشه عمومی
general plan نقشه کلی
general allotment اختصاصات عمومی
general alarm اژیر اعلام خطر عمومی
general relativity نسبیت عمومی
general act قرارداد عمومی سندی است که شرکت کنندگان در کنفرانس تنظیم نموده مفاد ان را مانند قسمتی ازقوانین داخلی بر خود لازم الاتباع اعلام می نمایند
general act سند عمومی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com