English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (9 milliseconds)
English Persian
generating station کارخانه برق
generating station پست نیرو نیروگاه
Other Matches
generating زادن
generating استفاده از سخت افزار یا وسیله برای تولید خودکار کد و برنامه
generating رویداد خطا به علت بیدقتی در داده استفاده شده
generating محلی که توسط برنامه استفاده میشود که طبق دستورات درون برنامه تولید شده است
generating تولید شده توسط کامپیوتر
generating خلق کردن
generating ساختن
generating گسترش یافتن افریدن
generating تولید کردن
generating حاصل کردن تولید نیرو کردن
generating بوجود اوردن تناسل کردن
generating تولید کردن احداث کردن
generating زاییدن
generating function تابع زاینده
generating plant کارخانه برق
generating plant پست نیرو
generating set دستگاه مولد برق
generating tone صوت مولد
generating function تابع مولد
generating tool ابزار تولید
generating plant نیروگاه
power generating plant تاسیسات تولید نیرو
single phase generating مولد یک فازه
electricity generating room اتاقتولیدالکتریسیته
gas electric generating set مولد برق بنزینی- الکتریکی مولد برق گاز الکتریکی
Is the next station ... ? آیا ایستگاه بعدی ... است؟
on station اماده باش بالای هدف
Where is the station? ایستگاه کجاست؟
station نرم افزار و سخت افزار در مشخصات FDDJ که حاوی اطلاعات کنترل هستند
way station ایستگاههای فرعی بین راهی جاده یا خط اهن
on station رسیدن به هدف
on station روی هدف
on station پروازهواپیما بالای هدف
sub station پست فرعی
way station ایستگاه رله مخابراتی
way station ایستگاه واسطه مخابراتی تله تایپ و تلگرافی
station ایستگاه
station وقفه
station درپست معینی گذاردن
station مقام مستقرکردن
station رتبه
station موقعیت اجتماعی وضع
station توقفگاه نظامیان وامثال ان
station ایستگاه اتوبوس وغیره
station سکون پاتوق
station جا درحال سکون
station مرکز
station جایگاه
station پست
station محل
station استقرار یافتن
station محل ایستادن تیرانداز درمسابقه
station وضعیت موقت یک ایستگاه که داده را بازیابی میکند
station محل ماموریت
station پایگاه
station یا مقصد استفاده میشود
station پاسگاه
station میز به همراه کامپیوتر , صفحه کلید , صفحه نمایش , چاپگر و غیره که کسی در آنجا کار میکند
station مستقرکردن
reference station ایستگاه مبداء سنجش جذر ومد دریایی
regulating station پست تنظیم حرکات و عبور ومرور پرسنل و خودروها
reception station پست پذیرش و اماده کردن افراد جدید برای اعزام
reading station ایستگاه خواندن
reception station دفترسربازگیری و اعزام به یکانها
relay station ایستگاه رله
slave station ایستگاه فرعی
shunting station ایستگاه فرعی راه اهن برای جابجا کردن واگن ولوکوموتیو
serivce station ایستگاه بنزین گیری وتعمیرگاه
repeater station مرکز تقویت کننده
remote station ایستگاه راه دور
remote station ایستگاه دوردست
remote station ایستگاه دور دست
relay station ایستگاه واسطه
railway station ایستگاه راه اهن
pumping station ایستگاه تلمبه زنی
hydroelectric station نیروگاه ابی
induction station مرکز پذیرش
inquiry station دستگاهی که از ان هر گونه درخواستی به عمل می اید
key station ایستگاههای کلید
master station شاه ایستگاه
induction station دفتر استخدام دفتر پذیرش
master station ایستگاه اصلی
master station پست اصلی مخابرات
mobile station فرستنده متحرک
naval station پایگاه دریایی
observation station دیدگاه
homing station رادارردیاب
loading station ایستگاه بارگیری
orienting station ایستگاه توجیه
homing station ایستگاه ردیاب دستگاههای هدایت مسیر هواپیما
pumping station تلمبه خانه
homing station رادارهای کنترل هوایی
station bar رستوران ایستگاه راه آهن
station circle چرخههواشناسی
receiving station ایستگاهدریافت
passenger station ایستگاهمسافرین
local station ایستگاهکانونی
intercom station ایستگاهداخلی
goods station ایستگاهکالاهایتجارتی
tracking station ایستگاه ردیابی
work station محل کار
wireless station ایستگاه بی سیم
wireless station فرستنده
station entrance ورودیایستگاه
station model مدلهواشناسی
station platform سکویایستگاه
Where's the railway station? ایستگاه راه آهن کجاست؟
To the railway station به طرف ایستگاه راه آهن
railway station ایستگاه قطار
To marry below ones station. با همسری از طبقه پائین تر ازدواج کردن
polling station حوزهرایگیری
coach station پارکینگوایستگاهدرشکه
underground station ایستگاهزیرزمینی
transmitting station ایستگاهارسال
train station ایستگاهقطار
triangulation station ایستگاه مثلث بندی
traverse station ایستگاه پیمایش
transit station ایستگاه عبوری راه اهن
station list فهرست قسمتهای پایگاه دفترچه راهنمای قسمتهای مختلف پایگاه
station keeping در خط نگهداشتن ناو
station house ایستگاه راه اهن
station house مرکزکلانتری
station house ایستگاه کلانتری
station complement پرسنل خدماتی پایگاه
station complement پرسنل ثابت یک پایگاه
station car اتومبیل استیشن
station break وقفه برنامه فرستنده رادیویی وتلویزیونی
station bill جدول محلها
station log دفتر ثبت وقایع پست مخابراتی
station log دفتر وقایع ایستگاه مخابراتی
station number شماره پست مخابراتی شماره ترتیب محل بارها درداخل هواپیما
transfer station محل اعزام افراد
transfer station محل انتقال افراد
to station oneself مقیم شدن
to station oneself جا گرفتن
tide station ایستگاه جزر و مد
telephone station تلفن خانه
telephone station جایگاه تلفن
survey station ایستگاه نقشه برداری ایستگاه کنترل نقشه برداری
subscriber's station مرکز مشترک
station time زمان اماده شدن برای پرواز زمان بارگیری و اماده شدن هواپیما برای پرواز
station bill لوحه نشان دهنده محلهای پرسنل
holding station محوطه نگهداری زخمیها وبیماران بطور موقت
climatological station ایستگاه هواشناسی
boat station جای خدمه قایق
blade station موقعیت شعاعی هر مقطع ازتیغه
battle station پایگاه جنگی
battle station پایگاه رزمی
filling station پمپ بنزین
gas station پمپ بنزین
astronomic station رصدخانه
ambulance station ایستگاه امبولانس
broadcast station ایستگاه فرستنده
broadcasting station ایستگاه رادیو
camera station ایستگاه تنظیم عکاسی هوایی نقطه تنظیم دوربین
clearing station پست تخلیه بیماران
clearing station ایستگاه تخلیه بیماران
cleansing station محل گندزدایی
cleaning station پست رفع الودگی ش م ر
cleaning station ایستگاه ضدعفونی مواد ش م ر
change of station انتقال تعویض محل خدمت
change of station تغییر محل ماموریت
central station نیروگاه مرکزی
station wagons استیشن واگن
power station کارخانه برق
amateur station فرستنده تفننی
power station ایستگاه مولدنیرو
action station پناهگاه ضد تک هوایی دشمن
station master رئیس ایستگاه
space station ایستگاه فضایی
weather station ایستگاه هوا شناسی
weather station ایستگاه هواشناسی
fire station ایستگاه اتش نشانی
space station پایگاه فضایی
fire station مرکز اتش نشانی
fire station اداره اتش نشانی
action station محل جنگ
action station وضعیت قرمز ,state battle : syn readiness of degree first
power station نیروگاه
alert station ایستگاه اعلام خطر
alert station ایستگاه اماده باش
air way station خطوط هوایی
air way station ایستگاه کنترل
air station ایستگاه عکس برداری هوایی نقطه تمرکز عکسبرداری هوایی ایستگاه هواشناسی
aileron station فاصله ابتدای فلپ تا لبه ان به موازات تیرهای اتصال ان
aid station پست امدادی
aeronautical station ایستگاه ناوبری هوایی ایستگاه خدمات هوانوردی
fire station پست اتش نشانی
declinating station ایستگاه اندازه گیری انحراف مغناطیس دستگاهها ایستگاه اندازه گیری انحراف
exempted station یکان استثنایی از نظر سلسله مراتب
astronomic station ایستگاه دیدبانی نجومی
enquiry station ایستگاه پرس و جو
emergency station محل اضطراری
duty station محل خدمت
dressing station درمانگاه کمکهای اولیه وزخم بندی
police station مرکز پلیس
exempted station یکان مخصوص
exposure station ایستگاه هوایی
exposure station ایستگاه عکاسی هوایی
police station کلانتری
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com