Dictiornary-Farsi | gentleman at large | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 111 (6 milliseconds)

English	Persian
gentleman at large	قای بیکار
gentleman at large	کسیکه وابسته بدرباراست و کار ویژهای ندارد


Other Matches

gentleman	اصیل
gentleman	ادم باتربیت
gentleman	شخص محترم
gentleman	اقا
gentleman	جوانمرد
the revered gentleman	جناب اقای
gentleman of fortune	نجیب زاده حادثه جو
gentleman atarms	عضوگاردویژه سلطنتی
gentleman commoner	شاگرد ممتازدانشگاه اکسفوردو کمبریج که شهریهای بیشترازشاگردان عادی میپردازد
gentleman of the long robe	وکیل
gentleman of the long robe	حقوق دان
in large	بمقیاس زیاد
large n	ازادی
large n	ازادانه
large n	مفصلا بطور کلی
large n	سر بسته همینطوری
large n	بتفضیل
so large	باین بزرگی
so large	چندان بزرگ بقدری بزرگ
the large one	بزرگه
by and large	رویهمرفته
in large	بمقدار زیاد
large	کامل
large	سترگ بسیط
large	بزرگ
large	حجیم
large	هنگفت
large	جامع
large	درشت لبریز
large	پهن
large	جادار
large	وسیع
at large	به طور کلی [معمولا]
by and large	کلا
by and large <idiom>	روی هم رفته
large spread	فاصله گلوله ها راکم کنید
large spread	مروحه خیلی باز است
large minded	دارای فکر وسیع
large model	مدل حافظه که کد و داده تا کلید بایت جریان دارند ولی اندازه ترکیبی باید از مگابایت کمتر باشد
large ship	کشتی که بیش از 731 مترطول داشته باشد
large ship	ناو بزرگ
large ship	کشتی بزرگ
set at large	ازاد کردن
large wheel	چرخبزرگ
large white	خوک سفید انگلیسی
set at large	ول کردن
a large car	یک اتومبیل بزرگ
large blade	تیغهبزرگ
was grinted in large t.	با حروف درشت چاب
to set at large	ازاد کردن
to set at large	رهاکردن
to a large extent	خیلی
to a large extent	زیاد
to a large extent	تا حد زیادی
statute at large	چاپ قانون به طور کلمه به کلمه از روی متن اصلی
large minded	ادم فرفیت دار
large minded	متفکر
large minded	ادم فهمیده
large hande a	دست باز
in large quantities	خیلی خیلی
large detail	جزء بزرگ
large-scale	مقیاس بزرگ
large aircraft	هواپیمای بزرگ
large adv	زیاد
large adv	بیشتر
of a large size	بزرگ
large sized a	بزرگ
large sized	بزرگ
it is unusually large	ازاندازه معمول بزرگتراست
it is unusually large	فوق العاده بزرگ است
in large quantities	بمقادیرزیاد
considerably large	بس بزرگ
large-scale	نسبتا زیاد بمعیار وسیع
large-scale	بمقدار زیاد
large hande a	دارای دست بگیر گیرنده
large hande a	حریص
large handed	دست باز
large intestine	روده بزرگ
large hearted	نظر بلند
large hearted	سخاوتمند بخشنده
large intestine	قولون روده فراخ
large scale	بمقدار زیاد
large leaved	گل بوته
large scale	نسبتا زیاد بمعیار وسیع
large scale	در مقیاس بزرگ
large scale	مقیاس بزرگ
large-scale	در مقیاس بزرگ
large hearted	مساعد
large hearted	همدرد
large intestine	معاء غلاظ
He left a large fortuue.	ثروت هنگفتی را به ارث (باقی )گذاشت
large scale raid	حمله ناگهانی تعداد زیاد پلیس
There he is in the flesh. there he is as large as life.	خودش حی وحاضر است
large detached house	خانهویلایی
he inherited a large fortune	دارایی زیادی بمیراث برد دارایی زیادی به او رسید
very large scale integration	مجتمع سازی در مقیاس بسیار بزرگ
large scale integration	مجتمع سازی در مقیاس بزرگ
large chopping knife	ساطور
sale on a large scale	فروش زیاد
large scale computer	که میتواند به حافظه با فرفیت بالا دستیابی داشته باشد و نیز وسایل پشتیبان مثل کاربران چندتایی
large scale computer	سیستم کامپیوتر قوی
very large data base	پایگاه داده بسیار بزرگ
very large scale integration	قطعه
large scale map	نقشه مقیاس بزرگ
large scale production method	روش تولیدانبوه
large scale production method	روش تولیدبه مقیاس وسیع
super large scale integration	قط عه
ultra large scale integration	مجتمع سازی در مقیاس ماوراء بزرگ
large leaved hybrid petunia	اطلسی دهن اژدر