English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 120 (6 milliseconds)
English Persian
geographic reference سیستم مختصات جغرافیایی سیستم شبکه بندی جغرافیایی
Other Matches
geographic جغرافیایی
geographic coordinates مختصات جغرافیایی
geographic equator استوای جغرافیایی
geographic map نقشه جغرافیایی
May I use your name as a reference? اجازه میدهید شما را بعنوان معرف ذکر بکنم؟
May I use your name as a reference? اجازه میدهید شما را بعنوان سفارش کننده نام ببرم؟
reference دستیابی به محلی در حافظه
May I use your name as a reference? اجازه میدهید شما را بعنوان توصیه کننده بگویم؟
reference توجه کردن یا کار کردن با چیزی
reference مقدار نقط ه شروع برای مقادیر دیگر , معمولاگ صفر
reference فایل داده که طوری نگهداری میشود که قابل ارجاع باشد
reference نشانه چاپ شده برای نشان دادن وجه و یک یادداشت یا عدم وجود مرجع در متن
reference آدرس تبدیل در برنامه که به عنوان مبدا یا پایه برای سایرین است
reference سفارش
self reference خود ارجاع
who are your reference? چه اشخاصی را دارید که شمارا معرفی کنند
with reference to عطف به
with reference to با اشاره به
in reference to با اشاره به
reference توصیه
reference معرفی
reference لیست توابع یا دستورات و محل آنها در برنامه
reference ارجاع
reference سوابق
reference مدارک
reference عطف
reference مراجعه و رجوع کردن
reference ماخذ
reference منبع
reference کتاب مخصوص مراجعات علمی وادبی و غیره
reference کتاب بس خوان بازگشت
reference مراجعه رجوع
reference مرجع
reference اشاره
reference راده
reference استفتاء کردن
reference بازگشت مرجع
reference ارجاع امر به داوری
reference لیست موضوعات مرتب شده
reference اندیسی که ارجاعی به متن است
reference معرف
reference نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
reference توصیه
reference دستوری که دستیابی به داده ذخیره شده یا مرتب شده فراهم میکند
reference pilot نمونه مرجع
reference point نقطه مبنا
reference position محل پاسگاه فرماندهی تاکتیکی دریایی موضع فرماندهی
reference point نقطه برگشت نقطه نشانی نقطه مبدا دهانه بندر
reference piece توپ مبنا
reference electrode الکترود مرجع
reference frame دستگاه مقایسهای
reference group گروه مرجع
reference junction اتصالی در سیستم ترموکوپل که دمای اتصال دیگر نسبت به ان سنجیده میشود
reference language زبان مرجع
reference librery کتابخانهای که مردم بدانجارفته بکتابهایی مراجعه میکنند
reference line خط راهنمای تعیین جهات خط برگشت خط مبنا
reference number اعداد مبنای نشانه روی
reference phase فاز مبنا
reference sheet برگ تعیین محل یکان برگ معرف
reference signal سیگنال مرجع
letter of reference معرفی نامه
reference [testimonial] گواهی
reference sheet برگ راهنما
reference book کتابمرجع
point of reference آنچهبهشماکمککندموقعیتیرابهتردرککنید
with reference to letter no با اشاره بنامه شماره ....عطف بنامه .......نسبت بنامه ......
sortie reference تعدادهواپیماهای شرکت کننده درپرواز
sortie reference شماره پرواز
reference [testimonial] مدرک
reference time زمان مرجع
reference station ایستگاه مبداء سنجش جذر ومد دریایی
letter of reference توصیه نامه
cross reference مراجعه متقابل
backward reference ارجاع به عقب
book of reference کتاب برای مراجعه گاهگاهی کتاب راهنما
call by reference فراخوانی با ارجاع
cell reference ارجاع سل
circular reference ارجاع چرخشی
delusion of reference هذیان بخود بستن
explicit reference خص مثل فیلد یا دگمهای با نام یکتا
external reference مرجع خارجی
frames of reference چهارچوب داوری
frame of reference چهارچوب داوری
cross-reference ارجاع متقابل
cross reference مراجعه ازفهرستی به فهرست دیگر ارجاع متقابل
cross reference سیستم مختصات
cross reference شبکه چهارخانه
cross reference ارجاع متقابل
cross-reference مراجعه متقابل
cross-reference مراجعه ازفهرستی به فهرست دیگر ارجاع متقابل
cross-reference سیستم مختصات
cross-reference شبکه چهارخانه
external reference ارجاع خارجی
forward reference ارجاع به جلو
punctuation for reference زیر واژه
print reference شماره سری عکس هوایی
reference axes محورهای مرجع
print reference شماره عکس هوایی
reference cell پیل مبنا
map reference فهرست شناسایی نقشه
reference cell پیل مرجع
implicit reference مرجعی به شی که محل دقیق صفحه را نمیگوید ولی فرض میکند که شی روی صفحه جاری قرار دارد یا قابل دیدن است
reference datum سطح مبنای نقشه برداری سطح مبنا
reference datum سطح افق بار یاوزن هواپیما
reference edge لبه مرجع
ideas if reference افکار عطفی
global reference ارجاع سراسری
reference electrode الکترود مبنا
reference address نشانی مرجع
reference count technique تکنیک شمارش ارجاعات
absolute cell reference رجوع مطلق سل
relative cell reference ارجاع سل رابطهای
cross reference table جدول ارجاع متقابل
cross reference generator متغیر ها و اعداد ثابت با محل آنها در برنامه ایجاد میکند
cross reference generator بخشی از اسمبلر یا کامپایلر یا مفسر که لیستی از برچسبهای برنامه
color carrier reference فاز مبنای حامل رنگ
lay reference number شماره ترتیب کاشتن مین شماره مشخصات مین کاشته شده
to push for an answer [in reference to something] برای پاسخ فشار آوردن [در رابطه با چیزی]
open system interconnection reference مدل ارجاع ارتباط سیستم باز
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com