Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 79 (5 milliseconds)
English
Persian
giant swing
تاب بلند
giant swing
افتاب یا مهتاب
Search result with all words
german giant swing
افتاب شکسته
Other Matches
giant
غول قوی هیکل
giant
نره غول
f. giant
انقوره وبادیجه ومانندانها
giant
ادم غول پیکر
giant killing
پیروزیتیمورزشیضعیفوناشناس
giant pandas
مورچه خوار فلس دار هیمالیا
Giant Order
شیوه غول ستونی
[معماری]
giant killer
تیمورزشیضعیفوناشناس
giant circle
افتاب شکسته
giant corporation
شرکت بزرگ
giant corporation
شرکت غول پیکر
giant roll
تاب
giant slalmon
مارپیچ بزرگ
giant star
ستاره بزرگ و درخشان
giant panda
مورچه خوار فلس دار هیمالیا
jersey giant
نژاد ماکیان خانگی بزرگ
Saadi was a giant among men .
سعدی از مردان بزرگ روزگار بود
swing up
بدن راازمیله بالاکشیدن
swing up
درحال تاب خوردن
let it have its swing
بگذاریدسیرعادی خودرابکند بگذارید جریان خودراطی کند
swing saw
اره کانهای نوسان دار
swing
جنبانیدن
swing
تاب دادن
swing
تاب خوردن دور زدن چرخیدن
swing
نوسان کردن
swing
چرخیدن
swing
هم فوروارد حرکت ناگهانی یکطرفه توپ پرتاب شده چرخش بدون کنترل بدن
swing
ضربه محکم با راکت یا چوب هم گارد
swing
تاب خوردن
swing
تاب نوسان
swing
اهتزاز
swing
اونگ نوعی رقص واهنگ ان
swing
چرخ دادن چرخ تاب
swing
نوسان
swing
جنبش
swing
قطردوران قطر گردش
swing
اونگان شدن یا کردن
swing
پیچیدن موازی اسکیها
to swing the lead
خود را به ناخوشی زدن
to make somebody swing
بدار آویختن کسی
[اصطلاح روزمره]
swing roll
چرخش نیمدایره روی یکپاوبعد روی پای دیگر با کنترل پای ازاد از جلو بعقب
swing gates
دریچههای گردان
to swing the lead
اززیر کار در رفتن
to make somebody swing
کسی را دار زدن
[اصطلاح روزمره]
voltage swing
نوسان فشار الکتریکی نوسان ولتاژ
get in the swing of things
<idiom>
به شرایط جدید عادت کردن
forward swing
تاباولیه
upward swing
نوسان به سمت بالا
swing voter
فردیکهبهحزبسیاسیخاصیتعلقندارد
downward swing
نوسان رو به پایین
swing from one's heels
ضربههای قدرتی
back swing
نوسان به عقب
short swing
پیچهای با شعاع کم
hip swing
چرخ جلو روی پارالل
swing doors
در گردان
frequency swing
انحراف فرکانس
swing door
در گردان
compass swing
قطب نما انحراف طولی قطب نما
compass swing
چرخش خط محوری
boom swing
حیطه نوسان
boom swing
ناحیه لرزش
swing bar
اسبابی مانند دنبل برای تقویت عضلههای بازو و شانه
swing bell
اسبابی مانند دنبل برای تقویت عضلههای بازو و شانه
swing bucket
جراثقال نوسان دار
swing bucket
جراثقال گردان
swing bridge
پل نوسان دار
swing bridge
پل گردان
swing bowler
توپ اندازی که از پرتاب توپ با حرکات قوسی اش استفاده میکند
swing basket
سبد ابکشی
grid voltage swing
تغییر یا نوسان ولتاژ شبکه
There is not room no swing a cat .
<proverb>
گربه را مجال گذز نیست .
swing half turn
تاب بدن ژیمناست با نیم پیچ
center swing bridge
پل میانگرد
the work is in full swing
کاربخوبی جریان دارد
swing frame grinder
دستگاه سنگ زنی نوسان دار
To shake ( swing , roll) ones hips .
قر دادن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com