English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (14 milliseconds)
English Persian
glass cover پوشششیشهای
Other Matches
He has read the book from cover to cover . کتاب رااز اول تا آخر خوانده است
cover all رولباسی
to cover up پوشاندن
take cover جان پناه گرفتن
cover پوشش مخفی [جامعه شناسی]
cover مخفی گاه [جامعه شناسی]
cover تامین
cover جلد سرپوش
cover روکش کردن پوشانیدن پوشش
cover سقف زدن
cover بوته زار پناهگاه شکار
cover مانورکردن بطوریکه قایق عقبی جلو نیفتد محافظت از بدن باشمشیر
under cover <idiom> پنهان شدن
cover up <idiom> پنهان کاربدواشتباه
cover-up در لاک دفاعی فرورفتن
cover up در لاک دفاعی فرورفتن
cover all بارانی یا روپوش
under cover سربسته درپاکت
to cover in پوشاندن
to cover up پیچیدن
cover off پشت سر هم قرار گرفتن پشت به گردن
from cover to cover ازاغازتا انجام کتاب
to cover in پرکردن
take cover پشت جان پناه قرار گرفتن
take cover حفاظ گرفتن
cover امادگی
cover اماده برای برگرداندن توپ
cover اختفاء
cover انجام دادن
cover جان پناه خفاگاه پوشاندن
cover حفاظ
cover سرپوش
cover پاکت
cover رویه لفاف
cover جلد
cover پوشش
cover تامین کردن
cover طی کردن
cover پنهان کردن
cover جلد کردن
cover پوشاندن
cover مخفی در بر گرفتن
cover حایل شدن
cover بسته بندی
cover نگهبان بگوش
cover بازی دفاعی
cover دریچه نگهبان مخابراتی پست بگوش
cover اماده شدن برای دریافت توپ
cover سطح برف
cover روپوش
cover حاوی بودن درپوش
cover تامین زیان و خسارات بیمه
overhead cover پوشش بالای سر روپوش بالای سر
piston cover کف پیستون
piston cover پوشش پیستون
protective cover جان پناه دفاعی
radiator cover روکش رادیاتور
protective cover پوشش حفافتی
protective cover روکش محافظ
protective cover روپوش حفاظ
overhead cover حفاظ بالای سر
open cover بیمه نامهای که جهت حمل محمولههای متعدد تهیه میشود
open cover بیمه نامه باز
dish cover سرپوش
dust cover سرپوش غبارگیر
extra cover بازیگر بل گیر
extra cover پوشش اضافی برای بل گرفتن
fighter cover پوشش با هواپیماهای شکاری
fighter cover پوشش هواپیماهای جنگنده
fire cover پوشش اتش
mattress cover گردنبندبلندمهمانی
hatch cover درب دهلیز
hatch cover درپوش دوردریچه
hub cover قالپاق چرخ
ice cover یخپوش
insurance cover پوشش بیمه
magneto cover سرپوش مگنت
depleted cover پوشش کاسته شده
saddle cover زین پوش
saddle cover زین پیچ
lever cover پوششدربازکن
pan cover پوششکنه
pillow cover ستونمخروطی
seat cover پوششصندلی
sliding cover پوششمتحرک
speaker cover پوششصدا
valve cover روپوشسرپاپ
duvet cover روپوشقابلشستشو
loose cover روکش
cover one's tracks <idiom> پنهان کردن یا نگفتن اینکه شخصی کجا بوده (پنهان کاری کردن)
divan cover [قالیچه رومبلی که معمولا دو تکه قرینه بوده و در یک طرف بدون ریشه می باشد تا در کنار هم بصورت یک قطعه به نظر آید.]
horse cover قالیچه زیر زین اسب
saddle cover رو زینی [اینگونه بافته ها بصورت قالیچه یا پتو در قدیم بیشتر رواج داشت و اکنون نیز در بعضی عشایر جهت استفاده شخصی بافته شده و برای تزئین روی اسب و پوشش زین بکار می رود.]
head cover محافظسر
filter cover پوششفیلتر
battery cover پوششباطری
saddle cover غاشیه
sight cover روپوش دستگاه نشانه روی روپوش زاویه یاب
to cover much ground جامع بودن
to cover much ground وسیع بودن
to cover one's nakedness ستر عورت کردن
bed cover روتختی
toilet cover رو میزی برای میز ارایش
under cover of letter no ضمن نامه شماره
cover girl زن جوانی که عکسش روی جلد مجلات چاپ میشود
cover girl ستارهی روی جلد
cover girls زن جوانی که عکسش روی جلد مجلات چاپ میشود
cover girls ستارهی روی جلد
first-day cover پاکت یا کارت پستال که در روز اول فروش تمبر جدید ارسال شده و تاریخ آن روز را روی تمبر مهر زدهاند
to cover much ground رسابودن
depleted cover پوشش کاهسته
cover note گواهی پوشش بیمه
cover plate پشت بندصفحه بست
corset cover لباس زیر زنانه که روی کرست پوشیده میشود زیرپوش
break cover خروج روباه یا خرگوش ازپناهگاه
binding cover پوشش تعهد شده
batterty cover سرپوش باتری
basic cover عکسبرداری اولیه هوایی
cover note بیمه نامه موقت
base cover عکس برداری اولیه
air cover پوشش هوایی
cover an angle زاویهای را بستن
cover-ups در لاک دفاعی فرورفتن
cover charge مبلغی که اغذیه فروشی ویاکلوب شبانه علاوه بر پول غذاومشروب از مشتریان دریافت میدارد
cover and concealment پوشش و اختفاء
cover drive ضربه در سمت نیمه معینی اززمین
cover plate صفحه سرپوش
cover note گواهی بیمه نامه
cloud cover غلظت ابر اتمی
contingency cover بیمه حمل احتیاطی
cover shame بهانه
comparative cover پوشش گاه بگاه منطقه یاوسایل پوشش نسبی منطقه
comparative cover پوشش نسبی
cover shame عذر
column cover پوشش ستون
concrete cover پوشش بتنی روی فولاد
cloud cover سطح ابر زیرپوشش اتمی
cover search جستجوی بهترین منطقه پوشش عکاسی هوایی
cover charges مبلغی که اغذیه فروشی ویاکلوب شبانه علاوه بر پول غذاومشروب از مشتریان دریافت میدارد
communication cover پوشش مخابراتی
cell cover درپوش باتری
cover point محل بازیگر در نقطه معینی دور از توپزن
cover point عضو دفاع نزدیک
glass عدسی
glass شیشه الات
glass لیوان یخ
looking glass اینه
glass زجاج
looking glass ایینه
looking glass self خود ایینهای
glass ابگینه
glass دستگاه ارتفاع سنج دوربین
looking-glass ائینه
to f. glass شیشه گری کردن
glass ایینه شیشه دوربین
glass استکان
glass گیلاس جام
glass شیشه ذره بین عدسی
glass لیوان
glass شیشه
glass الت شیشهای
glass عینک
glass شیشه گرفتن
glass عینک دار کردن شیشهای کردن
glass دستگاه بارومتر
glass صیقلی کردن
perforated cover plates صفحات مشبک
under cover of frind ship بعنوان دوستی
country cover diagram دیاگرام نشان دهنده اجرای عکاسی هوایی در هر کشور دیاگرام پوشش عکاسی هوایی در سطح کشور
his hat cover his fanily هیچکس را ندارد
perforated cover plates صفحات سوراخدار
his hat cover his fanily خودش است و کلاهش
to have compulsory insurance [cover] اجباری [الزامی] بیمه بودن
to have private insurance [cover] بیمه خصوصی داشتن
excess loss cover بیمه مجدد ان قسمت از زیان که بیش از مقدار بیمه شده قبلی است
can not judge a book by its cover <idiom> [چیزی را نمی شود صرفا از روی قیافه قضاوت کرد]
cut and cover shelter سنگر انفرادی سر پوشیده سنگری که با کندن زمین وتهیه سرپناه تهیه میشود
excess cover treaty قرارداد پوشش بیمهای ضایعات بیشتر
They escaped under cover of darkness. درتاریکی شب فرار کردند
cheque book cover پوششدفترچهچک
stined glass شیشه رنگی
crown glass شیشه پنجره [در قرن نوزدهم انگلیس]
burning glass عدسی محدب یاایینه مقعر
burning glass ذره بین
There is a glass missing. یک لیوان کم است.
a glass of water یک لیوان آب
glass sphere گویشیشهای
security glass شیشه ایمنی
security glass شیشه نشکن
sheet glass شیشه جام
sheet glass شیشه ورقی
burning glass عینک جوشکاری
sight glass شیشه مرئی
stained glass شیشه کاری منقوش
soluble glass سدیم سیلیکات
soluble glass شیشه مایع
spun glass شیشه تاب خورده
spun glass شیشه مذاب الیاف مانند
stained glass شیشه بندی منقوش
spun glass شیشه ریسیده
Recent search history
Search history is off. Activate
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com