Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English
Persian
glass sphere
گویشیشهای
Other Matches
sphere
گوی
sphere
کره
sphere
جسم کروی
sphere
فلک گردون
sphere
محیط
sphere
مرتبه حدود فعالیت
sphere
دایره معلومات احاطه کردن
sphere
بصورت کره دراوردن
sphere
حوزه
sphere
قلمرو
sphere
سپهر
sphere
فلک
sphere
دایره
n-sphere
ابرکره
[ریاضی]
sphere depth
عمق کره ابی
hydro sphere
ابها واقیانوسهای کره زمین
celestial sphere
کره عالم
helium sphere
کرههلیوم
hydro sphere
اب کره
nodal sphere
کره گرهی
sector of a sphere
اکلیل کروی
sphere of influence
منطقه نفوذ
sphere gap
دهانه جرقه کروی
armillary sphere
ذات الحلق
coordination sphere
فضای کوئوردیناسیون
celestial sphere
کره نجومی
sphere support
حافظگوی
celestial sphere
کره اسمان
Riemann sphere
کره ریمان
[ریاضی]
celestial sphere
کره سماوی
lower sphere clamp
گیرهپایینیگوی
upper sphere clamp
گیرهبالاییگوی
soft iron sphere
گوی قطبنما
looking glass
ایینه
glass
عینک
to f. glass
شیشه گری کردن
looking glass self
خود ایینهای
looking-glass
ائینه
glass
عینک دار کردن شیشهای کردن
glass
شیشه گرفتن
glass
الت شیشهای
glass
شیشه الات
glass
شیشه
glass
ابگینه
glass
لیوان
glass
گیلاس جام
glass
شیشه ذره بین عدسی
glass
استکان
glass
ایینه شیشه دوربین
glass
صیقلی کردن
glass
دستگاه بارومتر
looking glass
اینه
glass
زجاج
glass
لیوان یخ
glass
دستگاه ارتفاع سنج دوربین
glass
عدسی
safety glass
شیشه ایمنی
safety glass
عینک ایمنی
safety glass
شیشه بی خطراتومبیل
safety glass
شیشه نشکن
safety glass
شیشه اطمینان
obscured glass
شیشه مات
security glass
شیشه ایمنی
security glass
شیشه نشکن
sheet glass
شیشه جام
sheet glass
شیشه ورقی
rolled glass
شیشه نورد خورده
rain glass
میزان الهوا
rain glass
میزان سنج
minute glass
ساعت ریگی دقیقهای
mirror glass
شیشه اینه
muscovy glass
سنگ طلقی
muscovy glass
شیشه معدنی
night glass
دوربین شب
glass cloth
کهنه شیشه پاک کن
object glass
عدسی شیئی
object glass
عدسی دوربین یاریزبین که نزدیک تراست بچیزی که میخواهندببند
objective glass
عدسی شیئی
obscured glass
شیشه تار
opaque glass
شیشه کدر
opera glass
دوربین مخصوص اپرا
ornamental glass
شیشه تزئینی
pier glass
ایینه قدی
race glass
دوربین ویژه برای تماشای مسابقه
measuring glass
درجه دار
sight glass
شیشه مرئی
soluble glass
سدیم سیلیکات
burgundy glass
لیوان
burgundy glass
بورگندی
champagne glass
گیلاسگردشامپاین
cocktail glass
لیوانمخصوصمشروب
glass cover
پوشششیشهای
glass dome
برآمدگیشیشهای
glass roof
سقفشیشهای
stained glass
شیشه کاری منقوش
There is a glass missing.
یک لیوان کم است.
hock glass
جام پایهبلند
liqueur glass
جام لیکور
port glass
جام شرابقرمزوشیرینپرتقالی
glass fibre
فایبرگلاس
a glass of water
یک لیوان آب
crown glass
شیشه پنجره
[در قرن نوزدهم انگلیس]
brandy glass
گیلاسکنیاک
bordeaux glass
گیلاسمخصوصشرابفرانسوی
beer glass
لیوانآبجو
soluble glass
شیشه مایع
spun glass
شیشه تاب خورده
spun glass
شیشه مذاب الیاف مانند
spun glass
شیشه ریسیده
spy glass
تلسکپ یادوربین کوچک
stined glass
شیشه رنگی
tempered glass
شیشه ابداده
watch glass
شیشه ساعت
water glass
شیشه محلول
water glass
اب شیشه
water glass
لیوان اب
water glass
شیشه مایع
weather glass
هواسنج میزان الهوا
wire glass
شیشه دارای شبکه سیمی در متن ان
wired glass
شیشه دارای شبکه سیمی در متن ان
glass slide
اسلایدشیشهای
measuring glass
پیمانه
cut glass
بلور کریستال
gauge glass
درجه اب
frosted glass
شیشه مات
frosted glass
شیشه کدر
focusing glass
ذره بین جیبی
flint glass
فرف بلور
flint glass
بلور
finger glass
فرف انگشت شوئی
field glass
عدسی درونی دوربین یاذره بین
glass blower
شیشه گر
glass eye
عینک
glass electrode
الکترود شیشهای
glass dust
خرده شیشه
glass cutter
شیشه بر
glass cutter
الماس شیشه بری
glass cloth
شیشه پاک کن
glass bulb
حباب شیشهای
glass blowing
شیشه گری
field glass
دوربین صحرایی
eye glass
عینک دستی
burning glass
عدسی محدب یاایینه مقعر
burning glass
ذره بین
stained glass
شیشه بندی منقوش
bell glass
مردنگی
plate glass
شیشه سنگ شیشه تختهای
plate glass
شیشه لوحی
magnifying glass
ذره بین
burning glass
عینک جوشکاری
cast glass
شیشه جام ریختگی
eye glass
شیشهای که برای کمک بینایی بکارمیبرند
drinking glass
فنجان
drinking glass
گیلاس
cupping glass
شاخ حجامت
crystal glass
بلور
crown glass
شیشه گردیاچرخی
colored glass
شیشه رنگی
cast glass
شیشه ریخته گی
glass eye
چشم شیشهای
liquid glass
شیشه مایع
granulated glass
شیشه اج دار
hand glass
ایینه
glass wool
پشم شیشه
glass wool
تودهای ازرشتههای شیشهای که بعنوان عایق گرما یا درتصفیه هوا بکار میر ود
glass wool
پشم یا براده شیشه پشم شیشه
glass ware
فروف شیشه
granulated glass
شیشه دان دان
ground glass
نوعی شیشه نورافشان که دارای سطحی تراشیده است
lime glass
شیشه اهکی
lead glass
شیشه سربی
hour glass
ساعت ریگی
he is blowing glass
شیشه را با فوت درست کردن
hard glass
شیشه سخت
hand glass
ساعت شنی
hand glass
ذره بین
hand glass
کوچک دسته دار
glass vessels
فروف شیشهای
glass jaw
بوکسوراسیب پذیر
glass frit
شیشه متخلخل
glass kiln
کوره شیشه گری
glass fibers
الیاف شیشه
glass eyed
بی حالت
glass paper
کاغذ گلاسه
glass house
گلخانه
glass rebate
دوراهه شیشه
glass jaw
ارواره شیشهای
glass rod
میله شیشهای
glass eyed
کور
glass rule
خط کش شیشهای
glass separator
میان گیر شیشهای باتری
glass snake
نوعی سوسمارمخصوص امریکای جنوبی
glass tube
لوله شیشهای
glass eye
چشم مصنوعی
rough cast glass
شیشه خام
to temper
[metal or glass]
آب دادن
[سخت کردن]
[آبدیده کردن]
[بازپخت کردن]
[فلز یا شیشه]
black glass bottle
بطلی
black glass bottle
بطری
glass transition temperature
دمای تبدیل شیشهای
glass type tube
لامپ الکترونی شیشهای
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com