Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 185 (9 milliseconds)
English	Persian
glide ratio	نسبت سریدن
glide ratio	نسبت مسافت طی شده به هرپای فرود با هواپیمای بی موتور
Other Matches
glide	سر خوردن
glide	حمله با سر دادن شمشیرروی شمشیر حریف ارام دویدن برای فشار نهایی چرخش به دور میله بارفیکس
glide	سرخوردن
glide	خزیدن
glide	پرواز کردن بدون نیروی موتور
glide	سبک پریدن
glide	نرم رفتن
glide	سریدن اسان رفتن
glide	خرامش
glide path	مسیر فرود ازاد
glide path	مسیر حرکت ازاد یا پرواز ازاد هواپیما یاموشک
glide path	مسیر پرواز در حال سرخوردن
glide plane	سطح لغزش
glide mode	روش پرواز ازاد
glide bomb	بمب یا موشک لغزنده در هوا بمب لغزنده
glide slope	زاویه فرود ازاد هواپیما یاموشک
glide mode	روش پرواز با مسیر باد
ratio	نسبت یک عدد به دیگری
one to zero ratio	نرخ بین نوسان خروجی دودویی یک و صفر
f ratio	بهر اف
in the ratio of	به نسبت
t ratio	نسبت تی
t ratio	بهر تی
ratio	بهر
ratio	نسبیت
ratio	نسبت معین وثابت
ratio	قسمت
ratio	سهم
ratio	نسبت
ratio	ضریب
magnetogyric ratio	نسبت ژیرومغناطیس
mobility ratio	نسبت تحرک
magnification ratio	ضریب بزرگنمایی
moduler ratio	نسبت مدول الاستیسیته ارماتور به مدول الاستیسیته بتن
mole ratio	نسبت مولی
operating ratio	نسبت کارکرد موتور یا ناو
operating ratio	نرخ عملیاتی
operating ratio	نسبت عملیاتی
poisson's ratio	ضریب پواسون
poisson's ratio	در چندی پواسون
price ratio	نسبت قیمت
liquidity ratio	ضریب نقدینگی
liquidity ratio	نسبتهای نقدینگی
liquidity ratio	نسبت نقدینگی
gyromagnetic ratio	نسبت ژیرومغناطیسی
hit ratio	نسبت اصابت
image ratio	نسبت تصویر
impedance ratio	نسبت امپدانس
impedance ratio	نسبت مقاومت فاهری
impluse ratio	نسبت ضربه
impluse ratio	نسبت ایمپولز
inflow ratio	نسبت سرعت واقعی رتورکرافت به سرعت محیطی نوک تیغه ها
inverse ratio	نسبت معکوس
ionic ratio	نسبت یونی
likelihood ratio	بهر درست نمایی
magnification ratio	ضریب تقویت
probability ratio	بهر احتمال
progressive ratio	نسبت تصاعدی
velocity ratio	نسبت سرعت
variable ratio	گیربکسهایی که در ان به منظور ثابت نگاه داشتن سرعت برونگذاشت نسبت تبدیل صرف نظر از سرعت درون گذاشت تغییر میکند
transmission ratio	نسبت تبدیل جعبه دنده
transformation ratio	نسبت تبدیل
success ratio	بهر موفقیت
stress ratio	نسبت تنش
slenderness ratio	ضریب رعنائی
viscosity ratio	نسبت گرانروی
void ratio	درجه تخلخل
golden ratio	نسبت طلایی [ریاضی]
knot ratio	نسبت تعداد گره [این کسر جهت مقایسه تراکم گره در طول و عرض بافت بکار رفته و عاملی جهت تعیین قیمت فرش می باشد.]
work ratio	نسبت کار به استراحت
weight ratio	نسبت وزن
voltage ratio	نسبت ولتاژ
voids ratio	اندیس تهیگاهها
void ratio	نسبت منفذها
shunt ratio	نسبت شنت
sex ratio	بهر جنسیت
ratio print	عکس بزرگ شده یا کوچک شده به مقیاس معین عکس معادل
transformer ratio	نسبت مبدل
ratio of transformer	نسبت مبدل
ratio estimation	براور نسبتی
ratio detector	اشکارساز نسبت
ratio decidendi	مستنداصلی رای
ratio decidendi	مبنای اصلی تصمیم
ratio correlation	همبستگی نسبتی
ratio schedule	مقیاس نسبتی
recycle ratio	نسبت بازگردانی
settlement ratio	نسبت نشست
sensitivity ratio	نسبت حساسیت
selection ratio	بهر گزینش
selection ratio	نسبت گزینش
saving ratio	نسبت پس انداز
reduction ratio	ضریب تقلیل
reduction ratio	نسبت کاهش
recycling ratio	نسبت بازگردانی
golden ratio	عدد فی [ریاضی]
cash ratio	نسبت نقدینگی
correlation ratio	نسبت همبستگی
aspect ratio	نسبت تصویر
aspect ratio	نسبت طول به عرض یا وترمتوسط بال
aspect ratio	نسبت صفحه
critical ratio	بهر شاخص
current ratio	نسبت جاری
current ratio	وضعیت فعلی
current ratio	نسبت دارایی موجود به بدهی موجود
cut off ratio	حداقل نرخ قابل قبول
correlation ratio	بهر همبستگی
control ratio	نسبت فرمان
cantilever ratio	نصف طول دو سر بال تقسیم بر حداکثر طول پنهان بال داخل بدنه هواپیما
compression ratio	ضریب تراکم
compression ratio	ضریب ترکم
compression ratio	نسبت تراکم
bypass ratio	نسبت کنارگذاری
concentration ratio	نسبت تمرکز
aspect ratio	نسبت دید
concentration ratio	نرخ تمرکز
contact ratio	نسبت تماس
contraction ratio	نسبت مساحت سطح مقطع بیشنه تونل باد مادون صوت به مساحت سطح مقطعی که کار انجام میدهد
age ratio	بهر سنی
deposit ratio	نسبت سپرده
absorption ratio	نسبت جذب
feedback ratio	نسبت فیدبک
feedback ratio	نسبت پس خوراند
abundance ratio	نسبت فراوانی
fineness ratio	نسبت فرافت
absorption ratio	ضریب درآشامی
absorption ratio	ضریب جذب
gear ratio	نسبت چره دنده ها
gear ratio	نسبت سرعتهای دورانی محورهای ورودی و خروجی یک جعبه دنده
strength ratio	نسبت استحکام
error ratio	نسبت خطا
abundance ratio	فراوانی
activity ratio	نسبت فعالیت
distribution ratio	نسبت توزیع
water cement ratio	نسبت اب و سیمان
aggregate cement ratio	نسبت مواد سنگی به سیمان
california bearing ratio	اندیس مقاومت کالیفرنی نمایه کالیفرنی
singal to noise ratio	نسبت سیگنال به اغتشاش
signal to noise ratio	نسبت پیام به همهمه
signal to nise ratio	نسبت سیگنال به نویز
california bearing ratio	توان باربری نسبی کالیفرنیا
vehicle mass ratio	نسبت جرم نهایی رسانگر بعداز تمام شدن یا قطع سوخت به جرم اولیه ان
acid test ratio	تناسب درجه نقدینگی
variable ratio schedule	برنامه نسبتی متغیر
air space ratio	درجه تهویه خاک
inverse ratio or proportion	نسبت معکوس
benefit cost ratio	نسبت فایده به هزینه
acid test ratio	ضریب قدرت پرداخت
voltage ratio of transformer	نسبت ولت مبدل
air/fuel ratio	نسبت هوا به سوخت
wage profit ratio	نسبت دستمزد به سود
gear transmission ratio	نسبت دنده گیربکس
capital job ratio	نسبت سرمایه به شغل
capital labor ratio	نسبت سرمایه به کار
current transfer ratio	نسبت انتقال جریان
debt income ratio	نسبت قروض به درامد ملی
diffuser area ratio	نسبت سطح مقطع خروجی به سطح مقطع ورودی یک دیفیوژر
discomfort relief ratio	بهر راحتی- ناراحتی
engine pressure ratio	نسبت فشار موتور
light output ratio	توان نور
lift drag ratio	نسبت برا به پسا
labor capital ratio	نسبت کار به سرمایه
file activity ratio	نسبت فعالیت پرونده
fission to yield ratio	بازده اتمی
fission to yield ratio	توان بمب اتمی نسبت انرژی شکافت اتمی به انرژی حاصله از پرتاب بمب
fixed ratio schedule	برنامه نسبتی ثابت
current ratio of transformer	بازده شدتی مبدل
nozzle expasion ratio	نسبت واگرایی نازل
capital output ratio	نسبت سرمایه به تولید
charge mass ratio	نسبت بار به جرم
compressor pressure ratio	نسبت فشار سیال بعد ازکمپرسوز یا در خروجی ان به فشار سیال قبل از ورودیا در ورودی ان
secondary emission ratio	شدت صدور ثانوی
ratio of specific heats	نسبت گرمایی ویژه
capital output ratio	ضریب سرمایه گذاری
ratio of capital to output	نسبت سرمایه به تولید
cost benefit ratio	نسبت فایده
cost benefit ratio	هزینه
ratio of capital to labor	نسبت سرمایه به کار
power to weight ratio	نسبت وزن اتومبیل به نیروی اسب ان
critical heat flux ratio	نسبت شار حرارتی بحرانی
light output ratio of a fitting	راندمان نوری
electron charge mass ratio	چگالی بار الکترون
marginal capital output ratio	نسبت نهائی سرمایه بر تولید
fuel air mixture ratio	نسبت مخلوط سوخت و هوا

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com