English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 166 (8 milliseconds)
English Persian
global search and replace جستجو و جایگزینی سراسری
Other Matches
search and replace جستجو و جایگزینی
search and replace خصوصیتی در کلمه پرداز که به کاربر امکان یاتن کلمه یا عبارت خاص میدهد وآنرا با کلمه یا عبارت دیگری جایگزین میکند
search and replace جستجوی کلمه پرداز و تابع جایگزینی مربوط به فایل کامل یا متن
global search جستجوی سراسری
replace چیزی را تعویض کردن
replace فرمان REPLACE
replace دستوری به کامپیوتربرای یافتن یک داده مشخص وقرار دادن چیزدیگری درآن محل
replace برگرداندن چیزی درجای قبلی , قراردادن چیزی درمحل چیزدیگر
replace عوض کردن جانشین شدن یا کردن تعویض قطعات یا یکانها
replace تعویض
replace جایگزین کردن
replace جابجاکردن
to replace a loss جای زیانی را پرکردن
find and replace پیدا کردن و جایگزین نمودن
global پوشش دادن همه چیز
global را با دیگری در متن عوض میکند
global تابع جابجایی که یک قطعه متن
global یکپارچه
global کلی
global سراسری
global جهانی
global کروی
global همه اطلاعات درباره یک شکل یا کار
global 1-پشتیبان همه دادههای ذخیره شده گره ها یا ایستگاههای کاری متصل به شلکه 2-پشتیبان همه فایلهای دیسک سخت یا فایل سرور
global متغیر یا عددی که توسط هر تابع یا ساختار برنامه قابل دستیابی است
global تابع جستجو و جایگزینی پردازشگر کلمه در یک متن یا فایل کامل
global حافظه فراهم برای همه برنامههای کاربردی ویندوز
global variable متغیر سراسری
global reference ارجاع سراسری
global operation عملیات سراسری
global minimum حداقل مطلق
global learning یادگیری یکپارچه
global knowledge اطلاع سراسری
global character کاراکتر سراسری
global backup پشتیبانی کلی
global format فرمت کلی
global warming مشکلگرم شدنسطحکرهزمین
global maximum حداکثر مطلق
to search for anything پی چیزی گشتن
to search [for] [someone] دنبال [کسی] گشتن [ برای مثال پلیس]
to search جستجو کردن
to search after جستجو کردن
to search after تحقیق کردن
to search after کاوش کردن
to search after بازرسی کردن
to search گشتن [جستجو کردن]
the search of جستجوی چیزی
right of search حقی که کشتیهای دول متحارب برای جستجوی ناوگان ممالک بیطرف به منظور مطمئن شدن از بیطرفیشان دارند
right of search حق جستجو
right of search حق بازرسی کشتی در دریاها
in search of بجستجوی
in search of در جستجوی
to search for anything چیزیراجستجو کردن
to search out پیدا کردن
search me <idiom> نمی دونم ،ازکجا بدونم
to search after زیر و رو کردن
search نرم افزاری که جستجو در پایگاه داده را انجام میدهد وقتی که کاربر تقاضای یافتن اطلاع دارد
search روش جستجو که هر عنصریت را با کلید جستجو مقایسه میکند تا عنصر مورد نظر پیدا شود.
search جستجوی متن ها روی یک موضوع خاص با یک داده مشخص
search 1-کلمه یا عبارتی که باید در متن پیدا شود.2-فایل یا داده دیگری برای انتخاب رکوردهای مختلف در پایگاه داده ها
search جستجویی که هر عنصریت
search بررسی میشود تا به عنصر مورد نظر برسیم
search جستجوی فایل عناصر به صورت لیست زنجیری
search فرآیند جستجو و مشخص کردن یک حرف یا کلمه یا بخشی از داده در متن یا فایل
search جستجو برای یک موضوع داده
search روش بازیابی داده که از بخشی از داده به جای آدرس برای یافتن محل داده استفاده میکند
search بررسی خریدار ملک جهت اطلاع از اشکالات احتمالی مربوط به مبیع
search تجسس تفتیش کردن وارسی کردن وارسی
search مراقبت کردن از زمین
search کاوش کردن زمین
search درو در عمق با اتش
search تلاش
search بازرسی کردن
search بررسی وشناسایی زمین
search گشتن
search تجسس کردن
search جستجوکردن
search تجسس
search جستجو
search تکاپو بازرسی
search جستجو کردن
search کاوش
search شناسایی کردن
search تفتیش
sequential search جستجوی ترتیبی
search warrant حکم تفتیش
specific search شناسایی مخصوص
specific search تجسس اختصاصی منطقه
sector of search منطقه تجسس رادار
search warrant اجازه تفتیش
search warrant حکم بازرسی و ورود
search sweeping مین روبی ازمایشی
sector of search منطقه مراقبت رادار
sector of search منطقه کاوش
search sweeping مین روبی مراقبتی
search string رشته جستجو
search radar رادار تجسسی
search mission ماموریت تجسس زمینی به وسیله هواپیما
search warrants حکم تفتیش منزل
search results نتایج جستجو
search parties گروه پیگرد
visit and search بازدید و تجسس کردن ناو
search party دستهی جستار گرد
body search بازرسیبدنی
fibonacci search جستجوی فیبوناچی
To search ones conscience . کلاه خود را قا ضی کردن
search one's soul <idiom> کنکاش کردن درمورد بی گناهی کسی
search warrants اجازه تفتیش
search warrants حکم تفتیش
search party گروه پیگرد
search warrants حکم بازرسی و ورود
search result نتیجه جستجو
search results نتیجه های جستجو
search parties دستهی جستار گرد
search memory حافظه جستجو
search light نورافکن
retrospective search جستجوی متن ها دریک موضوع مشخص ازیک داده
fibonacci search جستجو فیبو ناجی
search coil پیچک کاشف
exhaustive search جستجو هر رکورد در پایگاه
disjunctive search جستجو برای داده هایی که لااقل با یکی از اعداد کلید مط ابق هستند
area search جستجوی دامنهای
area search جستجوی ناحیهای
backward search جستجوی پسرو
dichotomizing search جستجوی دوقسمتی
dichotomizing search جستجوی دو حالته
dichotomizing search روش جستجو سریع برای استفاده از لیست داده ها.
dichotomizing search جستجوی دورستهای
binary search جستجوی دوتایی
chaining search جستجوی زنجیرهای
binary search جستجوی دودوئی
air search تجسس هوایی
air search مراقبت هوایی
intercepting search کاوش برای رهگیری هوایی تجسس با رادار به منظوررهگیری
antisubmarine search عملیات تجسس ضد زیردریایی
search key کلید جستجو
search jammer تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
search cycle چرخه جستجو
cover search جستجوی بهترین منطقه پوشش عکاسی هوایی
antisubmarine search کاوش ضد زیردریایی
linear search جستجوی خطی
search and rescue عملیات تجسس و نجات
search and clear جستجو و پاک کردن دشمن
search warrant حکم تفتیش منزل
area search کاوش منطقه
area search کاوش منطقه با دیدبانی بصری کاوش منطقهای
area search جستجوی ناحیه
multifile search جستجوی چند پروندهای
blind search جیستجوی بی نتیجه
automatic search jammer دستگاه پخش پارازیت خودکاردر دستگاههای ردیابی دستگاه پخش پارازیت خودکار
total search result مجموع نتیجه جستجو
case sensitive search جستجو برای حساسیت نسبت به بزرگ یا کوچک بودن حرف
search light illumination روشن کردن منطقه با نورافکن
search attack unit یکان تجسس و تک ضدزیردریایی
search light illumination روشنایی با نورافکن
quadratic quotient search الگوریتم بازرسی کننده که به هنگام تست مکانهای بعدی جدول از یک ادرس دوگانه استفاده میکند
parallel search storage انباره جستجوی موازی
optimum tree search جستجوی بهینه درخت
air search radar رادارردیابهوایی
edit/search buttons دکمهجستجوگر
search attack unit ناو گروه شکارزیردریایی
track search keys کلیدهایجستجویزمان
edit/search buttons اصلاحگر
HE has plenty of excuses who is in search of trick. <proverb> ییله جو را بهانه بسیار است .
air search attack unit تیم تجسس و نابودی هوایی تیم تک اکتشافی هوایی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com