Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 187 (9 milliseconds)
English
Persian
gold leaf
ورقه طلای نازک
gold leaf
زرورق نازک
Search result with all words
gold leaf electroscope
الکتروسکپ با برگههای طلا
gold oak leaf
برگ خرما
Other Matches
d. leaf
برگ سه گوش
leaf
گره آخر در ساختار درختی
leaf
ورق زدن
leaf
جوانه زدن
leaf
برگی شکل برگ دادن
leaf
دندانه
leaf
برگ
leaf
ورق
leaf
لایه
leaf
صفحه
leaf
لنگه ورقه
leaf margin
مهرهشکلتدافعیچپ
nose leaf
لایهبینی
scale leaf
برگقطعهای
vine leaf
برگ مو
leaf axil
رگبرگ
leaf vegetables
سبزیجاتبرگی
tea leaf
تفالهچای
floral leaf
کاسبرگ
fly leaf
برگ سفید دراول واخرکتاب
foliage leaf
برگ درخت
foliage leaf
برگ سبز
gate leaf
بدنه دریچه سد
leaf node
گوشوارک
golden leaf
زرورق
turn over a new leaf
<idiom>
شروعی تازه
fleshy leaf
لایهگوشتی
drop-leaf
لایهلولاییمیز
leaf brake
خم کن
leaf brass
برنج ورقه
leaf brass
فوفه
leaf bud
غنچه برگ
leaf fat
لایه پیه دور گرده خوک
leaf mould
خاک برگ دار
grape leaf
برگ مو
leaf spring
فنر تیغهای
opening leaf
لنگه واشو
rose leaf
برگ گل
seed leaf
لپه
seed leaf
برگچه
sighting leaf
ستون درجه تفنگ یا دستگاه نشانه روی شاخص درجه تفنگ
to turn over a new leaf
راه ورفتار خود را عوض کردن
window leaf
لنگه پنجره
acanthus leaf
معماری بصورت دندانه برگ کنگری
leaf brass
تنکه برنج
fall of the leaf
پائیز
tea leaf
برگ چای
[از این گیاه جهت تهیه رنگینه قهوه ای یا بژ استفاده می شود و خصوصا در رفوگری جهت تیره تر کردن رنگ های دیگر بکار می رود.]
angle-leaf
[یکی از چهارشاخه، گوشه ستون ها یا برگ های بیرون زده کنده کاری شده در ته ستون های معماری قرون وسطی]
bay leaf
برگ خشک برگبو که دراشپزی بکار میرود
an acute leaf
برگ نوک تیز
fig leaf
لاپوش مخفی کننده
fig leaf
برگ درخت انجیر
loose-leaf
دارای برگهایا اوراق ول و جداشدنی
loose leaf
دارای برگهایا اوراق ول و جداشدنی
sickle leaf
برگ های داسی شکل
[این طرح در فرش های لچک ترنج شاه عباسی بکار می رود و به آن برگ های شاه عباسی نیز می گویند.]
door leaf
لنگه در
bay-leaf
[تزئینات کلاسیک بر طبق برگ خشک کرده ی برگ بو]
fall of the leaf
برگ ریزان
entire leaf
برگ درست
drop leaf
رومیزی اویخته از اطراف میز
leaf of door
لنگه در
bramble leaf fender
دفرای لاستیکی
curled leaf border
حاشیه با برگ های مجعد که در فرش های ترکمن بکار می رود.
crumpled rose leaf
چیزی که خوشی انسان رامنغض میکند
clover-leaf design
طرح برگ شبدر
bramble leaf fender
دفرای تایری
A green leaf is the gift of a dervish .
<proverb>
برگ سبزى است تیفه درویش .
single-leaf bascule bridge
اهرم پلمتحرک
double-leaf bascule bridge
اهرم دولایهپل
gold
Au :symb
gold
دایره مرکزی هدف
gold
چشم گاومیش
gold
جامه زری
gold
اندود زرد نخ زری
gold
ثروت رنگ زرد طلایی
gold
پول
gold
سکه زر
gold
زر
Gold
<adv.>
<noun>
رنگ طلائی
best gold
تیری که نزدیک به نشان اصابت کرده تیری که نزدیک به مرکزهدف اصابت کرده باشد
gold
طلا
heart of gold
<idiom>
شخصیت بخشنده داشتن
All that glitters is not gold .
<proverb>
هر چیزى که مى درخشد طلا نیست.
as good as gold
<idiom>
مثل یک تکه جواهر
gold washing
شستن طلائی
[نوعی سفیدگری مرسوم در افغانستان که با رنگزدائی فرش های قرمز، آنرا بصورت ترکیبی اتفاقی از رنگ های زرد و نارنجی در می آورد. این نوع زمینه رنگی، مورد علاقه بعضی از خریداران اروپایی می باشد.]
inlaid with gold
طلا کوب
inlaid with gold
زرکوب
ingot of gold
شمش طلا
ingot gold
شمش طلا
gold thread
گلابتون زر
gold standards
حالتی که پشتوانه اسکناس یا پول کشوری طلا باشد
gold-rimmed
آنچهلبهوقالبطلاداشتهباشد
gold-plated
آبطلا دادهشده - طلااندودشده
to dig gold
زرکندن
the name of the unit of gold
دینار
to dig gold
زردراوردن
white gold
الیاژی از طلا شبیه به پلاتین که از ترکیب نیکل یا سایرفلزات و طلا بدست می اید
to prospect for gold
جستجوی زردر محلی کردن برای جستجوی زر در جایی پی کردن
red gold
پول
red gold
زر
paper gold
منظور حق برداشت مخصوص است
paper gold
طلای کاغذی
gold dust
گرد طلا
gold dust
خاک طلادار
All is not gold that glitters.
<proverb>
هر آنچه میدرخشد طلا نیست(هر گردى گردو نیست).
gold standards
سیستم پشتوانه طلا
gold fish
ماهی قرمز
gold beating
زرورق سازی
gold beetle
سوسک طلایی
gold bug
سوسک طلایی
gold cloth
زربفت
gold cloth
زری
gold contacts
اتصالات الکتریکی
gold contacts
که با طلا پوشیده شده اند تا مقاومت الکتریکی را افزایش دهند
gold crisis
بحران طلا
gold digger
جوینده طلا
gold digger
زنی که با افسونهای زنانه مردان را تیغ میزند
gold embroidery
زردوزی
gold fever
حرص زرجویی
gold fever
اتش حرص که درجویندگان زرافروخته میشود
gold beating
زرکوبی
gold beater
زرورق ساز
gold medal
مدال طلا
gold medals
مدال طلا
fool's gold
پیریت
fool's gold
سولفور اهن
dutch gold
زرورق بدل
gold fish
ماهی طلایی
gold tisane
زر بافت
gold tisane
زربفت
gold washer
خاکشو
gold washer
کسیکه خاک زرداررابرای زرجویی میشوید لاوک خاکشویی
gold carats f.
زرهیجده عیار
gold amalgam
جیوه امیخته بازر
gold bar
شمش طلا
gold field
ناحیه زرخیز
gold flow
جریان طلا
gold refinery
واحد تصفیه طلا
inlaid with gold
زرنشان
gold market
بازار طلا
gold mining
استخراج طلا
gold or silver
گلابتون
gold palm
نوعی نشان جنگی
gold palm
نشان شرکت در جنگهای ازادی امریکا
gold solder
لحیم طلا
gold parity
برابری طلا
gold parting
تصفیه طلا
gold reserve
اندوخته طلا
gold refining
تصفیه طلا
gold standard
نظام پایه طلا
gold filled
دارای روکش طلا
gold standard
نظام پولی طلا
gold standard
پایه طلا
gold standard
واحد طلا
gold pool
صندوق مشترک طلا
gold flow
انتقال طلا
gold foil
ورقه زر
gold foil
زرورق کلفت
The gold market is booming .
بازار طلااینروزها گرم است
gold bullion standard
پایه طلای غیر مسکوک
international gold standard
پایه طلای بین المللی
rolled gold bracelet
دست بند طلایی
[غلتیده ]
the streets are paved with gold
<idiom>
از در و دیوار شهر پول می بارد
to alloy gold with copper
امیختن
gold lace
[braids]
گلابتون
[نخ های تزئینی از طلا یا نقره برای جلوه های ویژه در زمینه قالیچه]
gold worked steel
فولاد اصلاح شده
to alloy gold with copper
بارزدن
gold export point
قیمت کالای خارجی با ارزخریداری شده خودداری میکند
gold exchange standard
پایه ارز طلا
silver inwrought with gold
سیمینهای که زردر ان کارکرده باشند
gold currency system
نظام پولی طلا
gold import point
نقطه ورود طلا
gold import point
حالتی است که کشور خریداری کننده کالابه جای ارز یا پول
gold import point
طلای خالص به فروشنده میدهد
to alloy gold with copper
عیارزدن
gold bullion standard
پایه شمش طلا
gold backing system
نظام پایه طلا
gold backing system
نظام پشتوانه طلا
gold and silver plant
حشیشه القمر
My gold ring is in pawn.
انگشتر طلایم درگرو است
full bodied gold coin
سکه طلای تمام عیار
the morning hour has gold in its mouth
<proverb>
سحرخیز باش تا کامروا باشی
Anyone can count the seeds in an apple, but only Gold can count the number of apples in a seed.
هر کسی نمی تواند تعداد دانه های داخل یک سیب را بشمارد اما فقط خدا می تواند تعداد سیب های نهفته در یک دانه را بشمارد
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com