English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 192 (9 milliseconds)
English Persian
gold leaf electroscope الکتروسکپ با برگههای طلا
Other Matches
gold leaf ورقه طلای نازک
gold leaf زرورق نازک
gold oak leaf برگ خرما
electroscope برق نما
electroscope برق یاب
electroscope تعیین کننده برق
electroscope برق سنج
electroscope الکتروسکپ
leaf جوانه زدن
leaf برگ
d. leaf برگ سه گوش
leaf ورق
leaf لایه
leaf صفحه
leaf لنگه ورقه
leaf دندانه
leaf برگی شکل برگ دادن
leaf گره آخر در ساختار درختی
leaf ورق زدن
to turn over a new leaf راه ورفتار خود را عوض کردن
gate leaf بدنه دریچه سد
window leaf لنگه پنجره
foliage leaf برگ سبز
fly leaf برگ سفید دراول واخرکتاب
floral leaf کاسبرگ
fall of the leaf پائیز
fall of the leaf برگ ریزان
entire leaf برگ درست
acanthus leaf معماری بصورت دندانه برگ کنگری
foliage leaf برگ درخت
grape leaf برگ مو
leaf brass تنکه برنج
leaf brass برنج ورقه
leaf brass فوفه
leaf bud غنچه برگ
leaf fat لایه پیه دور گرده خوک
leaf mould خاک برگ دار
leaf spring فنر تیغهای
opening leaf لنگه واشو
rose leaf برگ گل
golden leaf زرورق
seed leaf لپه
seed leaf برگچه
sighting leaf ستون درجه تفنگ یا دستگاه نشانه روی شاخص درجه تفنگ
leaf brake خم کن
leaf node گوشوارک
leaf axil رگبرگ
leaf margin مهرهشکلتدافعیچپ
bay-leaf [تزئینات کلاسیک بر طبق برگ خشک کرده ی برگ بو]
leaf vegetables سبزیجاتبرگی
nose leaf لایهبینی
tea leaf تفالهچای
scale leaf برگقطعهای
angle-leaf [یکی از چهارشاخه، گوشه ستون ها یا برگ های بیرون زده کنده کاری شده در ته ستون های معماری قرون وسطی]
vine leaf برگ مو
turn over a new leaf <idiom> شروعی تازه
tea leaf برگ چای [از این گیاه جهت تهیه رنگینه قهوه ای یا بژ استفاده می شود و خصوصا در رفوگری جهت تیره تر کردن رنگ های دیگر بکار می رود.]
sickle leaf برگ های داسی شکل [این طرح در فرش های لچک ترنج شاه عباسی بکار می رود و به آن برگ های شاه عباسی نیز می گویند.]
loose leaf دارای برگهایا اوراق ول و جداشدنی
loose-leaf دارای برگهایا اوراق ول و جداشدنی
leaf of door لنگه در
fleshy leaf لایهگوشتی
drop leaf رومیزی اویخته از اطراف میز
drop-leaf لایهلولاییمیز
bay leaf برگ خشک برگبو که دراشپزی بکار میرود
an acute leaf برگ نوک تیز
fig leaf لاپوش مخفی کننده
fig leaf برگ درخت انجیر
door leaf لنگه در
clover-leaf design طرح برگ شبدر
crumpled rose leaf چیزی که خوشی انسان رامنغض میکند
bramble leaf fender دفرای لاستیکی
bramble leaf fender دفرای تایری
curled leaf border حاشیه با برگ های مجعد که در فرش های ترکمن بکار می رود.
A green leaf is the gift of a dervish . <proverb> برگ سبزى است تیفه درویش .
single-leaf bascule bridge اهرم پلمتحرک
double-leaf bascule bridge اهرم دولایهپل
Gold <adv.> <noun> رنگ طلائی
gold ثروت رنگ زرد طلایی
gold چشم گاومیش
gold دایره مرکزی هدف
best gold تیری که نزدیک به نشان اصابت کرده تیری که نزدیک به مرکزهدف اصابت کرده باشد
gold جامه زری
gold Au :symb
gold اندود زرد نخ زری
gold زر
gold طلا
gold سکه زر
gold پول
gold washer کسیکه خاک زرداررابرای زرجویی میشوید لاوک خاکشویی
gold washer خاکشو
the name of the unit of gold دینار
to prospect for gold جستجوی زردر محلی کردن برای جستجوی زر در جایی پی کردن
gold tisane زربفت
to dig gold زردراوردن
to dig gold زرکندن
gold carats f. زرهیجده عیار
gold beating زرکوبی
gold beater زرورق ساز
gold bar شمش طلا
gold amalgam جیوه امیخته بازر
paper gold طلای کاغذی
paper gold منظور حق برداشت مخصوص است
red gold زر
red gold پول
gold tisane زر بافت
white gold الیاژی از طلا شبیه به پلاتین که از ترکیب نیکل یا سایرفلزات و طلا بدست می اید
gold dust گرد طلا
gold fish ماهی قرمز
as good as gold <idiom> مثل یک تکه جواهر
All is not gold that glitters. <proverb> هر آنچه میدرخشد طلا نیست(هر گردى گردو نیست).
All that glitters is not gold . <proverb> هر چیزى که مى درخشد طلا نیست.
heart of gold <idiom> شخصیت بخشنده داشتن
ingot gold شمش طلا
gold-rimmed آنچهلبهوقالبطلاداشتهباشد
gold-plated آبطلا دادهشده - طلااندودشده
gold medal مدال طلا
gold medals مدال طلا
fool's gold پیریت
fool's gold سولفور اهن
dutch gold زرورق بدل
gold fish ماهی طلایی
gold dust خاک طلادار
gold washing شستن طلائی [نوعی سفیدگری مرسوم در افغانستان که با رنگزدائی فرش های قرمز، آنرا بصورت ترکیبی اتفاقی از رنگ های زرد و نارنجی در می آورد. این نوع زمینه رنگی، مورد علاقه بعضی از خریداران اروپایی می باشد.]
gold beating زرورق سازی
gold contacts اتصالات الکتریکی
gold cloth زری
gold cloth زربفت
gold market بازار طلا
gold mining استخراج طلا
gold bug سوسک طلایی
gold or silver گلابتون
gold palm نوعی نشان جنگی
gold palm نشان شرکت در جنگهای ازادی امریکا
gold parity برابری طلا
gold parting تصفیه طلا
gold foil زرورق کلفت
gold foil ورقه زر
gold flow انتقال طلا
gold contacts که با طلا پوشیده شده اند تا مقاومت الکتریکی را افزایش دهند
gold crisis بحران طلا
gold digger جوینده طلا
gold digger زنی که با افسونهای زنانه مردان را تیغ میزند
gold embroidery زردوزی
gold fever حرص زرجویی
gold fever اتش حرص که درجویندگان زرافروخته میشود
gold field ناحیه زرخیز
gold filled دارای روکش طلا
gold flow جریان طلا
gold refining تصفیه طلا
gold standard واحد طلا
inlaid with gold زرنشان
ingot of gold شمش طلا
gold standards حالتی که پشتوانه اسکناس یا پول کشوری طلا باشد
gold standards سیستم پشتوانه طلا
gold standard نظام پایه طلا
inlaid with gold زرکوب
inlaid with gold طلا کوب
gold standard نظام پولی طلا
gold standard پایه طلا
gold solder لحیم طلا
gold thread گلابتون زر
gold refinery واحد تصفیه طلا
gold pool صندوق مشترک طلا
gold beetle سوسک طلایی
gold reserve اندوخته طلا
the streets are paved with gold <idiom> از در و دیوار شهر پول می بارد
gold export point قیمت کالای خارجی با ارزخریداری شده خودداری میکند
gold exchange standard پایه ارز طلا
gold and silver plant حشیشه القمر
gold lace [braids] گلابتون [نخ های تزئینی از طلا یا نقره برای جلوه های ویژه در زمینه قالیچه]
gold backing system نظام پشتوانه طلا
to alloy gold with copper بارزدن
gold currency system نظام پولی طلا
international gold standard پایه طلای بین المللی
gold backing system نظام پایه طلا
rolled gold bracelet دست بند طلایی [غلتیده ]
to alloy gold with copper امیختن
to alloy gold with copper عیارزدن
gold bullion standard پایه طلای غیر مسکوک
silver inwrought with gold سیمینهای که زردر ان کارکرده باشند
gold import point طلای خالص به فروشنده میدهد
gold import point نقطه ورود طلا
gold worked steel فولاد اصلاح شده
The gold market is booming . بازار طلااینروزها گرم است
My gold ring is in pawn. انگشتر طلایم درگرو است
gold bullion standard پایه شمش طلا
gold import point حالتی است که کشور خریداری کننده کالابه جای ارز یا پول
the morning hour has gold in its mouth <proverb> سحرخیز باش تا کامروا باشی
full bodied gold coin سکه طلای تمام عیار
Anyone can count the seeds in an apple, but only Gold can count the number of apples in a seed. هر کسی نمی تواند تعداد دانه های داخل یک سیب را بشمارد اما فقط خدا می تواند تعداد سیب های نهفته در یک دانه را بشمارد
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com