English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 165 (8 milliseconds)
English Persian
gold palm نوعی نشان جنگی
gold palm نشان شرکت در جنگهای ازادی امریکا
Other Matches
palm نخل
palm نشان ارشدیت وبرتری
palm علامت افسر ارشدی
palm برگ خرما
palm نخل خرما نشانه پیروزی
palm کامیابی
palm کف دست انسان
palm کف هرچیزی پهنه
palm وجب
palm با کف دست لمس کردن
palm کش رفتن رشوه دادن
palm درخت خرما
palm off <idiom> سرکسی کلاه گذاشتن
palm کف پای پستانداران
to palm off as قلمداد کردن
cabbage palm نخل هندی
itching palm دست گیرنده
itching palm دست رشوه گیر
palm sap پیه خرما
itching palm کف خارش دار
palm and needle کفه چرمی ملوانی و سوزن
date palm درخت خرما
palm of a glove بخشی از دستگش که کف دست را می پوشاند
cocoanut palm درخت نارگیل
palm oil روغن خرما
betel palm درخت فوفل
bronze palm نشان برگ خرمای برنزی
cocoa palm درخت نارگیل
cabbage palm فوفل امریکایی
to palm a card برگی را در دست غیباندن
wine palm هرنوع نخلی که ازمیوه ان برای شراب کشی استفاده میشود
palm grove بیشهنخل
He has an itching palm . دستش کج است ( اهل دزدی است )
to grease any one's palm دم کسیرا دیدن
to grease any one's palm سبیل کسی راچرب کردن
grease one's palm <idiom>
sago palm نخل ساگو
royal palm نخل بلند جنوب فلوریدا و کوبا
palm the ball رانینگ
itching palm <idiom> حریص بودن
palm oil روغن نخل
coconut palm درخت نارگیل
Palm Sunday یکشنبهی پیش از عید پاک
to palm off a thing on aperson چیزیرا با تردستی بکسی رساندن یابراوتحمیل کردن
I know Tehran like the palm of my hand. تمام سوراخ سنبه های تهران رابلدم
To oil someones palm. سبیل کسی را چرب کردن ( رشوه دادن )
betel nut palm درخت فوفل
Gold <adv.> <noun> رنگ طلائی
gold طلا
best gold تیری که نزدیک به نشان اصابت کرده تیری که نزدیک به مرکزهدف اصابت کرده باشد
gold اندود زرد نخ زری
gold جامه زری
gold چشم گاومیش
gold ثروت رنگ زرد طلایی
gold پول
gold Au :symb
gold زر
gold سکه زر
gold دایره مرکزی هدف
fool's gold پیریت
fool's gold سولفور اهن
gold medals مدال طلا
paper gold طلای کاغذی
gold fish ماهی طلایی
dutch gold زرورق بدل
gold standard نظام پایه طلا
gold standards سیستم پشتوانه طلا
gold standards حالتی که پشتوانه اسکناس یا پول کشوری طلا باشد
gold thread گلابتون زر
ingot gold شمش طلا
ingot of gold شمش طلا
inlaid with gold زرنشان
inlaid with gold زرکوب
inlaid with gold طلا کوب
gold tisane زربفت
gold tisane زر بافت
paper gold منظور حق برداشت مخصوص است
red gold زر
gold fish ماهی قرمز
All is not gold that glitters. <proverb> هر آنچه میدرخشد طلا نیست(هر گردى گردو نیست).
All that glitters is not gold . <proverb> هر چیزى که مى درخشد طلا نیست.
gold washing شستن طلائی [نوعی سفیدگری مرسوم در افغانستان که با رنگزدائی فرش های قرمز، آنرا بصورت ترکیبی اتفاقی از رنگ های زرد و نارنجی در می آورد. این نوع زمینه رنگی، مورد علاقه بعضی از خریداران اروپایی می باشد.]
heart of gold <idiom> شخصیت بخشنده داشتن
gold leaf ورقه طلای نازک
gold-rimmed آنچهلبهوقالبطلاداشتهباشد
gold-plated آبطلا دادهشده - طلااندودشده
gold dust خاک طلادار
gold dust گرد طلا
white gold الیاژی از طلا شبیه به پلاتین که از ترکیب نیکل یا سایرفلزات و طلا بدست می اید
to prospect for gold جستجوی زردر محلی کردن برای جستجوی زر در جایی پی کردن
to dig gold زردراوردن
to dig gold زرکندن
the name of the unit of gold دینار
gold medal مدال طلا
red gold پول
as good as gold <idiom> مثل یک تکه جواهر
gold standard نظام پولی طلا
gold carats f. زرهیجده عیار
gold digger زنی که با افسونهای زنانه مردان را تیغ میزند
gold embroidery زردوزی
gold contacts اتصالات الکتریکی
gold fever حرص زرجویی
gold fever اتش حرص که درجویندگان زرافروخته میشود
gold field ناحیه زرخیز
gold filled دارای روکش طلا
gold flow جریان طلا
gold flow انتقال طلا
gold digger جوینده طلا
gold crisis بحران طلا
gold contacts که با طلا پوشیده شده اند تا مقاومت الکتریکی را افزایش دهند
gold amalgam جیوه امیخته بازر
gold bar شمش طلا
gold beater زرورق ساز
gold beating زرکوبی
gold beating زرورق سازی
gold beetle سوسک طلایی
gold bug سوسک طلایی
gold cloth زربفت
gold cloth زری
gold foil ورقه زر
gold foil زرورق کلفت
gold mining استخراج طلا
gold or silver گلابتون
gold solder لحیم طلا
gold washer کسیکه خاک زرداررابرای زرجویی میشوید لاوک خاکشویی
gold washer خاکشو
gold reserve اندوخته طلا
gold refinery واحد تصفیه طلا
gold parity برابری طلا
gold parting تصفیه طلا
gold refining تصفیه طلا
gold pool صندوق مشترک طلا
gold standard پایه طلا
gold market بازار طلا
gold leaf زرورق نازک
gold standard واحد طلا
My gold ring is in pawn. انگشتر طلایم درگرو است
gold bullion standard پایه شمش طلا
gold lace [braids] گلابتون [نخ های تزئینی از طلا یا نقره برای جلوه های ویژه در زمینه قالیچه]
the streets are paved with gold <idiom> از در و دیوار شهر پول می بارد
gold and silver plant حشیشه القمر
gold backing system نظام پایه طلا
rolled gold bracelet دست بند طلایی [غلتیده ]
silver inwrought with gold سیمینهای که زردر ان کارکرده باشند
gold backing system نظام پشتوانه طلا
The gold market is booming . بازار طلااینروزها گرم است
to alloy gold with copper امیختن
gold import point حالتی است که کشور خریداری کننده کالابه جای ارز یا پول
gold import point طلای خالص به فروشنده میدهد
to alloy gold with copper بارزدن
to alloy gold with copper عیارزدن
gold worked steel فولاد اصلاح شده
gold leaf electroscope الکتروسکپ با برگههای طلا
gold import point نقطه ورود طلا
gold exchange standard پایه ارز طلا
gold bullion standard پایه طلای غیر مسکوک
international gold standard پایه طلای بین المللی
gold export point قیمت کالای خارجی با ارزخریداری شده خودداری میکند
gold currency system نظام پولی طلا
gold oak leaf برگ خرما
the morning hour has gold in its mouth <proverb> سحرخیز باش تا کامروا باشی
full bodied gold coin سکه طلای تمام عیار
Anyone can count the seeds in an apple, but only Gold can count the number of apples in a seed. هر کسی نمی تواند تعداد دانه های داخل یک سیب را بشمارد اما فقط خدا می تواند تعداد سیب های نهفته در یک دانه را بشمارد
Recent search history
Search history is off. Activate
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com