English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 126 (2 milliseconds)
English Persian
gold refinery واحد تصفیه طلا
Other Matches
refinery تصفیه خانه
refinery پالایش
refinery پالایشگاه
refinery products محصولاتپالایشگاه
refinery process فرایند کوره پالایش
refinery gas گاز پالایشگاه
oil refinery پالایشگاه نفت
mineral oil refinery پالایشگاه روغن معدنی پالایشگاه نفت
best gold تیری که نزدیک به نشان اصابت کرده تیری که نزدیک به مرکزهدف اصابت کرده باشد
Gold <adv.> <noun> رنگ طلائی
gold سکه زر
gold پول
gold طلا
gold ثروت رنگ زرد طلایی
gold اندود زرد نخ زری
gold جامه زری
gold دایره مرکزی هدف
gold چشم گاومیش
gold Au :symb
gold زر
ingot gold شمش طلا
gold thread گلابتون زر
gold standards حالتی که پشتوانه اسکناس یا پول کشوری طلا باشد
gold standards سیستم پشتوانه طلا
gold standard پایه طلا
gold standard نظام پولی طلا
gold standard نظام پایه طلا
gold standard واحد طلا
gold solder لحیم طلا
gold leaf زرورق نازک
gold market بازار طلا
gold mining استخراج طلا
gold or silver گلابتون
gold palm نوعی نشان جنگی
gold palm نشان شرکت در جنگهای ازادی امریکا
gold parity برابری طلا
gold parting تصفیه طلا
gold refining تصفیه طلا
gold pool صندوق مشترک طلا
ingot of gold شمش طلا
inlaid with gold زرنشان
gold dust گرد طلا
gold dust خاک طلادار
gold-plated آبطلا دادهشده - طلااندودشده
gold-rimmed آنچهلبهوقالبطلاداشتهباشد
heart of gold <idiom> شخصیت بخشنده داشتن
as good as gold <idiom> مثل یک تکه جواهر
All that glitters is not gold . <proverb> هر چیزى که مى درخشد طلا نیست.
All is not gold that glitters. <proverb> هر آنچه میدرخشد طلا نیست(هر گردى گردو نیست).
to prospect for gold جستجوی زردر محلی کردن برای جستجوی زر در جایی پی کردن
to dig gold زردراوردن
to dig gold زرکندن
inlaid with gold زرکوب
inlaid with gold طلا کوب
gold washing شستن طلائی [نوعی سفیدگری مرسوم در افغانستان که با رنگزدائی فرش های قرمز، آنرا بصورت ترکیبی اتفاقی از رنگ های زرد و نارنجی در می آورد. این نوع زمینه رنگی، مورد علاقه بعضی از خریداران اروپایی می باشد.]
paper gold طلای کاغذی
white gold الیاژی از طلا شبیه به پلاتین که از ترکیب نیکل یا سایرفلزات و طلا بدست می اید
red gold زر
red gold پول
the name of the unit of gold دینار
paper gold منظور حق برداشت مخصوص است
gold fish ماهی قرمز
gold amalgam جیوه امیخته بازر
gold bar شمش طلا
gold beater زرورق ساز
gold beating زرکوبی
gold beating زرورق سازی
gold beetle سوسک طلایی
gold bug سوسک طلایی
gold cloth زربفت
gold cloth زری
gold carats f. زرهیجده عیار
gold washer کسیکه خاک زرداررابرای زرجویی میشوید لاوک خاکشویی
gold medal مدال طلا
gold medals مدال طلا
fool's gold پیریت
fool's gold سولفور اهن
dutch gold زرورق بدل
gold fish ماهی طلایی
gold tisane زر بافت
gold tisane زربفت
gold washer خاکشو
gold contacts اتصالات الکتریکی
gold contacts که با طلا پوشیده شده اند تا مقاومت الکتریکی را افزایش دهند
gold crisis بحران طلا
gold flow جریان طلا
gold filled دارای روکش طلا
gold foil ورقه زر
gold field ناحیه زرخیز
gold fever اتش حرص که درجویندگان زرافروخته میشود
gold foil زرورق کلفت
gold reserve اندوخته طلا
gold flow انتقال طلا
gold leaf ورقه طلای نازک
gold digger جوینده طلا
gold embroidery زردوزی
gold fever حرص زرجویی
gold digger زنی که با افسونهای زنانه مردان را تیغ میزند
gold lace [braids] گلابتون [نخ های تزئینی از طلا یا نقره برای جلوه های ویژه در زمینه قالیچه]
gold leaf electroscope الکتروسکپ با برگههای طلا
to alloy gold with copper عیارزدن
The gold market is booming . بازار طلااینروزها گرم است
My gold ring is in pawn. انگشتر طلایم درگرو است
gold oak leaf برگ خرما
the streets are paved with gold <idiom> از در و دیوار شهر پول می بارد
gold import point طلای خالص به فروشنده میدهد
rolled gold bracelet دست بند طلایی [غلتیده ]
gold import point حالتی است که کشور خریداری کننده کالابه جای ارز یا پول
gold worked steel فولاد اصلاح شده
gold currency system نظام پولی طلا
gold bullion standard پایه طلای غیر مسکوک
international gold standard پایه طلای بین المللی
gold exchange standard پایه ارز طلا
gold export point قیمت کالای خارجی با ارزخریداری شده خودداری میکند
gold bullion standard پایه شمش طلا
gold import point نقطه ورود طلا
to alloy gold with copper بارزدن
gold backing system نظام پایه طلا
silver inwrought with gold سیمینهای که زردر ان کارکرده باشند
gold backing system نظام پشتوانه طلا
gold and silver plant حشیشه القمر
to alloy gold with copper امیختن
the morning hour has gold in its mouth <proverb> سحرخیز باش تا کامروا باشی
full bodied gold coin سکه طلای تمام عیار
Anyone can count the seeds in an apple, but only Gold can count the number of apples in a seed. هر کسی نمی تواند تعداد دانه های داخل یک سیب را بشمارد اما فقط خدا می تواند تعداد سیب های نهفته در یک دانه را بشمارد
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com