English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 139 (7 milliseconds)
English Persian
gold washer خاکشو
gold washer کسیکه خاک زرداررابرای زرجویی میشوید لاوک خاکشویی
Other Matches
washer پولک فنری
washer پولک
washer واشر واشر تخت
washer انواع واشر فلزی
washer واشر
washer رختشوی
washer شستشو کننده
mica washer واشر میکا
lock washer واشر قفلی
lock washer واشر پشت گیر
joint washer واشر اتصال
washer nozzle دهانهآبپاش
soluble washer ضامن تاخیری مین دریایی
spring washer واشر فنری
star washer واشر ستاره ای
dish washer ماشین طرفشویی
flat washer واشر تخت
print washer رنگشور
plain washer واشر تخت
external tooth lock washer قفلواشوندهدندانهای
internal tooth lock washer واشرداخلدندانهای
Gold <adv.> <noun> رنگ طلائی
best gold تیری که نزدیک به نشان اصابت کرده تیری که نزدیک به مرکزهدف اصابت کرده باشد
gold زر
gold پول
gold سکه زر
gold طلا
gold ثروت رنگ زرد طلایی
gold Au :symb
gold اندود زرد نخ زری
gold جامه زری
gold چشم گاومیش
gold دایره مرکزی هدف
inlaid with gold زرنشان
ingot of gold شمش طلا
gold thread گلابتون زر
ingot gold شمش طلا
gold standards حالتی که پشتوانه اسکناس یا پول کشوری طلا باشد
gold standards سیستم پشتوانه طلا
gold palm نوعی نشان جنگی
gold palm نشان شرکت در جنگهای ازادی امریکا
gold parity برابری طلا
gold parting تصفیه طلا
gold refining تصفیه طلا
gold pool صندوق مشترک طلا
gold refinery واحد تصفیه طلا
gold reserve اندوخته طلا
gold standard واحد طلا
gold standard پایه طلا
gold standard نظام پولی طلا
gold standard نظام پایه طلا
inlaid with gold زرکوب
inlaid with gold طلا کوب
red gold پول
gold washing شستن طلائی [نوعی سفیدگری مرسوم در افغانستان که با رنگزدائی فرش های قرمز، آنرا بصورت ترکیبی اتفاقی از رنگ های زرد و نارنجی در می آورد. این نوع زمینه رنگی، مورد علاقه بعضی از خریداران اروپایی می باشد.]
gold solder لحیم طلا
gold-plated آبطلا دادهشده - طلااندودشده
gold-rimmed آنچهلبهوقالبطلاداشتهباشد
heart of gold <idiom> شخصیت بخشنده داشتن
All that glitters is not gold . <proverb> هر چیزى که مى درخشد طلا نیست.
All is not gold that glitters. <proverb> هر آنچه میدرخشد طلا نیست(هر گردى گردو نیست).
gold fish ماهی قرمز
gold dust خاک طلادار
gold dust گرد طلا
paper gold طلای کاغذی
paper gold منظور حق برداشت مخصوص است
red gold زر
the name of the unit of gold دینار
to dig gold زرکندن
to dig gold زردراوردن
to prospect for gold جستجوی زردر محلی کردن برای جستجوی زر در جایی پی کردن
white gold الیاژی از طلا شبیه به پلاتین که از ترکیب نیکل یا سایرفلزات و طلا بدست می اید
as good as gold <idiom> مثل یک تکه جواهر
gold amalgam جیوه امیخته بازر
gold cloth زربفت
gold cloth زری
gold contacts اتصالات الکتریکی
gold contacts که با طلا پوشیده شده اند تا مقاومت الکتریکی را افزایش دهند
gold bug سوسک طلایی
dutch gold زرورق بدل
gold digger جوینده طلا
gold digger زنی که با افسونهای زنانه مردان را تیغ میزند
gold fish ماهی طلایی
gold beetle سوسک طلایی
gold crisis بحران طلا
gold carats f. زرهیجده عیار
gold bar شمش طلا
gold beater زرورق ساز
gold beating زرکوبی
gold tisane زربفت
gold tisane زر بافت
gold beating زرورق سازی
gold medal مدال طلا
gold embroidery زردوزی
gold medals مدال طلا
fool's gold پیریت
gold mining استخراج طلا
gold market بازار طلا
gold leaf زرورق نازک
gold leaf ورقه طلای نازک
fool's gold سولفور اهن
gold fever اتش حرص که درجویندگان زرافروخته میشود
gold or silver گلابتون
gold foil زرورق کلفت
gold field ناحیه زرخیز
gold foil ورقه زر
gold fever حرص زرجویی
gold flow انتقال طلا
gold flow جریان طلا
gold filled دارای روکش طلا
rolled gold bracelet دست بند طلایی [غلتیده ]
gold worked steel فولاد اصلاح شده
gold lace [braids] گلابتون [نخ های تزئینی از طلا یا نقره برای جلوه های ویژه در زمینه قالیچه]
My gold ring is in pawn. انگشتر طلایم درگرو است
the streets are paved with gold <idiom> از در و دیوار شهر پول می بارد
The gold market is booming . بازار طلااینروزها گرم است
to alloy gold with copper بارزدن
gold backing system نظام پشتوانه طلا
gold leaf electroscope الکتروسکپ با برگههای طلا
gold import point حالتی است که کشور خریداری کننده کالابه جای ارز یا پول
gold import point نقطه ورود طلا
gold export point قیمت کالای خارجی با ارزخریداری شده خودداری میکند
gold exchange standard پایه ارز طلا
gold oak leaf برگ خرما
international gold standard پایه طلای بین المللی
gold currency system نظام پولی طلا
silver inwrought with gold سیمینهای که زردر ان کارکرده باشند
gold bullion standard پایه طلای غیر مسکوک
gold bullion standard پایه شمش طلا
gold and silver plant حشیشه القمر
to alloy gold with copper عیارزدن
to alloy gold with copper امیختن
gold backing system نظام پایه طلا
gold import point طلای خالص به فروشنده میدهد
the morning hour has gold in its mouth <proverb> سحرخیز باش تا کامروا باشی
full bodied gold coin سکه طلای تمام عیار
Anyone can count the seeds in an apple, but only Gold can count the number of apples in a seed. هر کسی نمی تواند تعداد دانه های داخل یک سیب را بشمارد اما فقط خدا می تواند تعداد سیب های نهفته در یک دانه را بشمارد
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com