Dictiornary-Farsi | goods of perishable nature | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)

English	Persian
goods of perishable nature	اموال سریع الفساد


Other Matches

perishable goods	کالاهای فاسد شدنی
perishable goods	کالاهای خراب شدنی کالاهای فاسد شدنی
perishable goods	perishables
perishable	زودگذر
perishable	از بین رفتنی
perishable	فاسد شدنی
perishable	کالای فاسد شونده
perishable	هلاک شدنی
perishable	کالای سریع الفساد
perishable	از بین رفتنی خراب شدنی
perishable	کالای فاسد شدنی
perishable	نابود شدنی
against nature	مخالف طبیعت
by nature	طبعا"
by nature	بالطبیعه
by nature	طبیعتا
second nature	طبیعت ثانوی
against nature	معجز نشان
against nature	غیر اخلاقی غیر طبیعی
nature	سرشت
in the course of nature	بطریق عادی
nature	ذات
nature	طبع
nature	فطرت
nature	ماهیت
nature	طبیعت سرشت
nature	خمیره
nature	نوع خاصیت
nature	افرینش
nature	گونه
nature	ماهیت خوی
nature	گوهر
nature	نوع
in nature	همه جا دارای وجود خارجی یا طبیعی
nature	طبیعت
the nature of the case	ماهیت دعوا یا موضوع خوش خویی
immovable by nature	مال غیر منقول ذاتی
i a the beauties of nature	من از زیبائیهای طبیعت حظ کردم
dame nature	مادرطبیعت
debt of nature	مرگ
debt of nature	اجل
diseases of this nature	اینگونه ناخوشی ها
they are cured by nature	طبیعت انها را درمان میکند
contrary to nature	بطور معجزه
contrary to nature	بر خلاف طبیعت
he has a good nature	خوشخو است
nature of the operation	ماهیت عملیات
to relieve nature	ادرار کردن
Mother Nature	طبیعت
Mother Nature	طبیعت مهربان
attack on nature	آسیبمحیطزیست
to ease nature	سر قدم رفتن
relieve nature	سر قدم رفتن
gift of nature	هدیه طبیعت
relieve nature	ادرار کردن
nature reserve	اندوختگاه طبیعی
nature reserve	اندوختگاه نیادی
guardian by nature	قیم طبیعی
guardian by nature	پدر
to relieve nature	سر قدم رفتن
he has a good nature	خوش حالت است
he has a good nature	خوش طبع است
good nature	خوش خلقی
good nature	خوش خویی
original nature	طبع اغازین
gift of nature	نعمت طبیعت
freaks of nature	غرائب طبیعت
four forces of nature	چهار نیروی بنیادی طبیعت
hu man nature	طبیعت انسانی
inanimate nature	جهان جمادات
nature trail	مسیرعلامتگذاریشده
call of nature <idiom>	احتیاج به دستشویی داشتند
human nature	فطرت
ease nature	سر قدم رفتن
It is in the nature of things.	این موضوع ذاتا اینطور است.
human nature	ماهیت آدم
human nature	طبیعت انسان
nature [of things]	سرشت [ماهیت] [خوی] [ذات] [طبیعت]
His request was in the nature of a command.	خواهش اوحالت حکم ودستور را داشت
all nature looked green	طبیعت سراسر سبز بود
all nature looked green	همه جا سبز بود
His speech was in the nature of an apology.	ماهیت سخنرانی او [مرد] عذرخواهی بود.
strict nature reserve	اندوختگاه طبیعی بازداشته
it occurs in nature as a gas	در طبیعت بشکل گاز یافت میشود
to answer the call of nature <idiom>	به توالت رفتن [اصطلاح روزمره]
nature nurture controversy	مجادله سرشت- پرورش
sexual intercourse of doubful nature	نزدیکی به شبهه
His action is in the nature of sour grapes.	اززور پسی اینکار رامی کند
The color harmony in nature is very interesting.	هماهنگی رنگها درطبیعت بسیار جالب است
His sculptures blend into nature as if they belonged there.	مجسمه های او به طبیعت طوری آمیخته میشوند انگاری که آنها به آنجا تعلق دارند.
sexual intercourse of doubful nature	وطی به شبهه
In the nature of things, young people often rebel against their parents.	طبعا جوانان اغلب با پدر و مادر خود سرکشی می کنند. .
goods	کالاها
goods	امتعه
get the goods on someone <idiom>	فهمیدن اطلاعات بد درمورد کسی
goods	کالا
d. of goods	تحویل کالا یا اجناس
available goods	کالاهای موجود
goods	جنس
goods	اجناس
prohibited goods	اشیاء ممنوع
prohibited goods	کالاهای ممنوعه
producer's goods	هرچیزی که تولید کننده یا صاحب کارخانه در جهت تولید جنس دیگری ازان استفاده کند
producer's goods	مواد تولیدی
producer's goods	کالاهای سرمایهای کالاهای تولیدی
producer's goods	کالاهای مولد
prohibited goods	کالاهای منع شده
producer goods	کالاهای سرمایهای
producer goods	کالاهای تولیدی
mixed goods	کالاهای مختلط
narrow goods	کاذی باریک
narrow goods	نوار قیطان
nondurable goods	کالاهای بی دوام
nonessential goods	کالاهای غیر اساسی
on receipt of the goods	بوصول کالا
on receipt of the goods	برسیدن کالا
order for goods	سفارش کالا
transport of goods	حمل و نقل بار
transport of goods	رفت و آمد بار
overdue goods	کالاهای تحویل نشده
piece goods	کالاهایی که بصورت دانهای بفروش میرسد
merit goods	کالاهای ایده ال
proprietary goods	کالاهایی که دارای علامتی خاص میباشند
stolen goods	مال دزدی کالای دزدیده شده
supporting goods	موادی که در کالا بکاربرده نمیشودولی جهت تولید کالا لازم میباشد
the goods are on order	کالا را سفارش داده ایم
the goods in question	کالای موردبحث
to boycott goods	تحریم کردن کالا
to countermand goods	سفارش کالا را پس گرفتن
to discharge goods	کالا را تخلیه کردن
to t. a cusomer for goods	کالای نسیه به مشتری دادن توگلایاردوی اعتباعجنس به مشتری دادن
Goods to declare	همراه داشتن کالاهای گمرکی
valuable goods	اشیاء باارزش
we ran out of these goods	این کالای ما تمام شد
white goods	پارچه سفید نخی
white goods	حوله سفید ملافه
yard goods	اجناس ذرعی
deliver the goods <idiom>	موفق درانجام کاری که خوب انتظار میرود
goods station	ایستگاهکالاهایتجارتی
goods wagon	واگنحملکالا
manufactured goods	کالایکارخانهساز
supporting goods	کالاهای حمایتی
substitute goods	کالاهای جانشین
stolen goods	کالای مسروقه
proprietary goods	کالاهای اختصاصی
public goods	کالاهای عمومی
rationed goods	کالاهای جیره بندی شده
secondhand goods	کالاهای دست دوم
smuggled goods	کالای قاچاق
substandard goods	اجناس بنجل
soft goods	کالاهای بی دوام
soft goods	کالاهای مصرف شدنی
spot goods	کالاهای موجود
spot goods	کالاهای اماده تحویل
staple goods	کالای بسیار ضروری
stolen goods	اموال مسروقه
valuable goods	اشیاء بهادار
stolen goods	مال مسروقه
Contraband goods.	کالای قا چاق
fate of goods	وضعیت کالا
complementary goods	کالاهای مکمل
competitive goods	کالاهای مورد رقابت
common goods	کالای مورد نیاز عموم
collective goods	پارک و غیره
collective goods	مانند جاده
collective goods	کالاهای قابل استفاده جمعی کالاهای عمومی که استفاده یک فرد ازانها موجب محرومیت دیگران از استفاده ان کالاها نمیشود
collective goods	کالاهای جمعی
collection of goods	دریافت کالا
checking of goods	بررسی امتعه
carriage of goods	حمل و نقل کالا
consolidate goods	کالاها را ادغام کردن
consumer's goods	کالای مصرفی
fancy goods	کالاهای تجملی
dutiable goods	کالایی که حقوق گمرکی یاعوارض دیگربدان تعلق می گیرد
durable goods	کالاهای بادوام
durable goods	کالای بادوام یا فاسد نشدنی کالاهای دیرپای
dress goods	قماشهای زنانه
discount of goods	تخفیف روی کالا
d. in second hand goods	دست فروش
d. in second hand goods	سمسار
custody of goods	حفافت یا نگهداری کالا
contrabanded goods	اموال و اشیا قاچاق
consumption goods	کالاهای مصرفی
capital goods	دارایی ثابت
consumer goods	کالاهای مصرفی
consumer goods	اشیاء مصرفی
luxury goods	کالاهای تجملی
luxury goods	کالاهای تشریفاتی
goods trains	قطار حمل کالا
goods trains	قطار باربری
goods train	قطار حمل کالا
goods train	قطار باربری
dry goods	اجناس خشک
consumer goods	کالای مصرفی
acceptance of goods	قبول کردن کالا
acceptance of goods	پذیرفتن کالا
capital goods	کالاهای سرمایهای
business goods	کالای تولیدی
branded goods	کالاهای دارای علامت تجاری کالاهای مارکدار
bonded goods	کالاهایی که تحت کنترل گمرک نگهداری میشود