English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
goods on approval تحویل کالا به شرط قبولی کالاهای مشروط
Other Matches
approval تصویب
approval نوعی فروش که در آن خریدار در صورت رضایت پور را می پردازد
approval متنی که نشان میدهد یک موضوعی به طور رسمی پذیرفته شده است
approval توافقنامهای که نشان میدهد یک موضوعی به طور رسمی پذیرفته شده است
approval توافق برای استفاده از چیزی
on approval به شرط
on approval مشروط به رضایت خریدار
on approval خرید کالا به شرط
on approval به شرط تائید
approval تنفیذ
approval اجازه
approval تجویز
approval تایید
approval موافقت
approval تصدیق
social approval تایید اجتماعی
administrative approval موافقتنامه اداری
meet of approval of به تصویب ..... رسیدن
approval by acclamation تصویب به وسیله کف زدن وابراز احساسات این گونه تصویب زمانی مصداق پیدامیکند که مخالف جدی وجودنداشته باشد و طبعا" مسئله شمردن صاحبان اصوات تحسین امیز منتفی است
approval of plan تصویب نقشه
approval to the treaty معاهدهای را تصویب کردن
subject to your approval موکول به تصویب شما
subject to your approval اگرشما تصویب نمایید
approval to the majority با اکثریت موافقت کردن
it depends on his approval منوط به موافقت و تصویب اوست
silent approval تقریر
silent approval سکوت علامت تائیدتوسط معصوم
To purchase on approval . بشرط امتحان ( شرطی )خریدن
quality control approval تایید کنترل کیفیت
available goods کالاهای موجود
goods کالا
goods اجناس
goods کالاها
get the goods on someone <idiom> فهمیدن اطلاعات بد درمورد کسی
goods امتعه
goods جنس
d. of goods تحویل کالا یا اجناس
perishable goods perishables
public goods کالاهای عمومی
producer goods کالاهای تولیدی
producer goods کالاهای سرمایهای
piece goods کالاهایی که بصورت دانهای بفروش میرسد
producer's goods کالاهای سرمایهای کالاهای تولیدی
producer's goods کالاهای مولد
producer's goods مواد تولیدی
producer's goods هرچیزی که تولید کننده یا صاحب کارخانه در جهت تولید جنس دیگری ازان استفاده کند
proprietary goods کالاهای اختصاصی
prohibited goods کالاهای ممنوعه
proprietary goods کالاهایی که دارای علامتی خاص میباشند
prohibited goods کالاهای منع شده
prohibited goods اشیاء ممنوع
perishable goods کالاهای خراب شدنی کالاهای فاسد شدنی
merit goods کالاهای مطلوب
marketable goods کالاهای قابل عرضه به بازار
lien on goods حق حبس کالا
knit goods کالای کش بافت
knit goods کش بافت
inwards goods کالاهای وارداتی
investment goods کالاهای سرمایهای
intermediate goods کالاهای واسطه
merit goods کالاهای ایده ال
mixed goods کالاهای مختلط
narrow goods کاذی باریک
perishable goods کالاهای فاسد شدنی
overdue goods کالاهای تحویل نشده
order for goods سفارش کالا
on receipt of the goods برسیدن کالا
on receipt of the goods بوصول کالا
nonessential goods کالاهای غیر اساسی
nondurable goods کالاهای بی دوام
narrow goods نوار قیطان
intermediate goods کالاهای واسطهای
goods wagon واگنحملکالا
goods station ایستگاهکالاهایتجارتی
yard goods اجناس ذرعی
white goods حوله سفید ملافه
white goods پارچه سفید نخی
we ran out of these goods این کالای ما تمام شد
valuable goods اشیاء باارزش
valuable goods اشیاء بهادار
manufactured goods کالایکارخانهساز
Contraband goods. کالای قا چاق
transport of goods حمل و نقل بار
transport of goods رفت و آمد بار
substandard goods اجناس بنجل
Goods to declare همراه داشتن کالاهای گمرکی
deliver the goods <idiom> موفق درانجام کاری که خوب انتظار میرود
to t. a cusomer for goods کالای نسیه به مشتری دادن توگلایاردوی اعتباعجنس به مشتری دادن
to discharge goods کالا را تخلیه کردن
to countermand goods سفارش کالا را پس گرفتن
staple goods کالای بسیار ضروری
spot goods کالاهای اماده تحویل
spot goods کالاهای موجود
soft goods کالاهای مصرف شدنی
soft goods کالاهای بی دوام
smuggled goods کالای قاچاق
secondhand goods کالاهای دست دوم
stolen goods اموال مسروقه
stolen goods مال دزدی کالای دزدیده شده
to boycott goods تحریم کردن کالا
the goods in question کالای موردبحث
the goods are on order کالا را سفارش داده ایم
supporting goods موادی که در کالا بکاربرده نمیشودولی جهت تولید کالا لازم میباشد
supporting goods کالاهای حمایتی
substitute goods کالاهای جانشین
stolen goods کالای مسروقه
stolen goods مال مسروقه
rationed goods کالاهای جیره بندی شده
household goods her by girl married anewly to given parents جهیزیه
discount of goods تخفیف روی کالا
luxury goods کالاهای تجملی
consumer goods اشیاء مصرفی
consolidate goods کالاها را ادغام کردن
consumer goods کالاهای مصرفی
competitive goods کالاهای مورد رقابت
common goods کالای مورد نیاز عموم
consumer's goods کالای مصرفی
consumption goods کالاهای مصرفی
goods train قطار حمل کالا
d. in second hand goods دست فروش
d. in second hand goods سمسار
custody of goods حفافت یا نگهداری کالا
goods trains قطار باربری
goods trains قطار حمل کالا
luxury goods کالاهای تشریفاتی
contrabanded goods اموال و اشیا قاچاق
collective goods پارک و غیره
collective goods مانند جاده
bonded goods کالاهایی که تحت کنترل گمرک نگهداری میشود
bonded goods کالاهایی که در انبار گمرک میباشد
bill of goods فهرست تجارتی
bill of goods صورت کالا
consumer goods کالای مصرفی
attractive goods کالاهای جذاب
appropriation of goods ضبط مال التجاره
acceptance of goods پذیرفتن کالا
branded goods کالاهای دارای علامت تجاری کالاهای مارکدار
business goods کالای تولیدی
collective goods کالاهای قابل استفاده جمعی کالاهای عمومی که استفاده یک فرد ازانها موجب محرومیت دیگران از استفاده ان کالاها نمیشود
collective goods کالاهای جمعی
collection of goods دریافت کالا
checking of goods بررسی امتعه
carriage of goods حمل و نقل کالا
capital goods دارایی ثابت
capital goods کالاهای سرمایهای
acceptance of goods قبول کردن کالا
goods on consignment کالاهای امانی
complementary goods کالاهای مکمل
goods receiving کالاهای درحال تحویل
goods train قطار باربری
goods receiving کالاهای دریافتی
goods inwards کالاهای درحال تحویل
goods inwards کالاهای دریافتی
goods intake کالاهای درحال تحویل
goods intake کالاهای دریافتی
dry goods اجناس خشک
dry goods خشکبار
handling of goods جابجایی کالا
heavy goods ماشین الات سنگین
heavy goods محصول صنایع سنگین
heavy goods کالاهای سنگین
hazardous goods امتعه خطرناک
hazardous goods کالاهای خطرناک
hard goods اجسام سخت
hard goods اجسام پایدار ومقاوم
handling of goods جابجایی امتعه
goods in transit کالاهای عبوری
goods in pledge کالای گروی
final goods کالا برای مصرف نهائی
dress goods قماشهای زنانه
final goods کالای نهائی
fate of goods وضعیت کالا
fancy goods کالاهای تجملی
dutiable goods کالایی که حقوق گمرکی یاعوارض دیگربدان تعلق می گیرد
durable goods کالاهای بادوام
durable goods کالای بادوام یا فاسد نشدنی کالاهای دیرپای
finished goods کالاهای ساخته شده
futures goods کالاهایی که در معامله سلف خرید و فروش می گردد کالاهای مورد معامله سلف
goods and services کالاها و خدمات
goods and chattels اموال و دارائیهای منقول
goods afloat کالای در راه
finished goods کالاهای اماده فروش
transportation of goods [American E] حمل و نقل بار
goods traffic [British E] حمل و نقل بار
To place an order for some goods. کالائی را سفارش دادن
goods traffic [British E] رفت و آمد بار
Consumer ( consrmers ) goods . کالاهای مصرفی
The goods were shipped by air . کالاها از راه هوا ( هوائی ) حمل شد
To import goods [from abroad] کالا از خارج وارد کردن
He swore to having paid for the goods . قسم می خورد که پول کالاها را پرداخته است
transportation of goods [American E] رفت و آمد بار
semi finished goods کالاهای نیمه ساخته
semi luxury goods کالاهای نیمه تجملی
mass production of goods تولید انبوه کالا
semi durable goods کالاهای نیمه بادوام
cost of goods purchased قیمت تمام شده کالای خریداری شده
sea borne goods کالای حمل شده بوسیله دریا
receiver of stolen goods مال خر
mass production of goods تولید توده وار کالا
permit goods coveredby کالای موضوع پروانه
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com