Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 54 (5 milliseconds)
English	Persian
gorge portion	محل مناسب برای ایجاد سد دربستر رودخانه
Other Matches
gorge	حلق
gorge	پر خوری کردن
gorge	با حرص و ولع خوردن
gorge	پر خوردن زیاد تپاندن
gorge	گدار
gorge	شکم
gorge	گلوگاه ابکند
gorge	دره تنگ
gorge	گلو
gorge	پرخوری
gorge	گذرگاه تنگ بین دو کوه
gorge	تنگ
gorge	تنگه
gorge	دره کوچک
gorge	[گچ بری موجی]
gorge-cornice	ربع گرد بزرگ [معماری]
Egyptian gorge	ابزار گچ بری مصری
hollow gorge	[ربع گرد در برجسته کاری]
ice gorge	یخبند
To tuck in. To gorge oneself.	پرخوردن ( پرخوری کردن )
portion	ارث
portion	سهمی که والدین به یکی از فرزندانشان از مالشان بدهند
portion	بخشیدن
portion	بخش
portion	جزء
portion	تسهیم کردن سهم بندی کردن
portion	سرنوشت قسمت
portion	تکه
portion	بهره
portion	برخه سهم
portion	جزئی
portion	بخشی
portion	سهم
portion	قسمت
portion	قسمتی
portion	نصیب
Just a small portion.	یک پرس کوچک
This is your share ( portion ) .	این قسمت ( سهم) شماست
written portion	بخش نوشتنی
specified marriage portion	مهرالمسمی
fixed portion	سهام معینه
fixed portion	فرض
marriage portion	صداق
marriage portion	مهریه
linear portion	شاخه خطی
marriage portion	مهر
linear portion	قسمت خطی
I asked for a small portion.	من یک پرس کوچک سفارش دادم.
The guest brings his own portion . <proverb>	مهمان روزى خود را با خود مى آورد .
marriage portion payable at any time	مهر معجل
marriage portion ordinary paid	مهرالمثل
marriage portion payable at any time	مهر عندالمطالبه
marriage portion due to the wife in resp	مهرالمتعه

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com