English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 141 (8 milliseconds)
English Persian
government sector بخش دولتی
Other Matches
government دولت
self-government حکومت بدست مردم
self government حکومت به دست مردم
government سرپرستی
government صلاحدید
government حکومت
government فرمانداری طرز حکومت هیئت دولت
government عقل اختیار
central government حکومت مرکزی
cabinet government حکومت حزب حائز اکثریت
government house اداره حکومتی
government house اقامتگاه رسمی فرماندار
government officials مامورین دولتی
government property مال دولتی
government regulation مقررات دولتی
government securities اوراق بهادار دولتی
government stock سهام دولت
government stock اوراق بهاداردولتی
government treasury خزانه دولت
coalition government حکومت ائتلافی
colonial government دولت یا حکومت مستعمراتی
government budget بودجه دولت
government broadcasting پخش برنامههای دولتی
government bonds اوراق قرضه دولتی
government circles دوایر حکومتی
federal government دولتهای متشکله یک دولت اتحادی که از نظر دول خارجی فقط واحدهای اداری مستقل تلقی می شوند
government control نظارت دولتی
government control کنترل دولتی
democratic government حکومت ملی
government departments دوایر دولتی
government enterprise موسسات تولیدی دولتی
government expenditures هزینههای دولت
constitutional government حکومت مشروطه
local government حکومت محلی
local government حاکم محلی
representative government حکومتی که وضع قوانین ان بانمایندگان ملت باشد
seat of government مقر حکومت
the policy of the government رویه دولت
federal government حکومت متحده
state government دولت مرکزی
the policy of the government سیاست دولت
national government ائتلافدولت
A new government wI'll take office . حکومت جدیدی سر کار خواهد آمد
government office اداره دولتی
government department وزارتخانه دولت
puppet government حکومت پوشالی
presidential government حکومت جمهوری
local government استانداری
military government دولت نظامی
puppet government دولت پوشالی
military government حکومت نظامی فرمانداری نظامی
military government حکومت نظامی
mixed government حکومت مختلط
mixed government حکومتی که در ان جنبههای پادشاهی واشرافی و دمکراسی با هم به کار گرفته شود
parliamentary government حکومت پارلمانی
sub sector زیربخش
sector منطقه واگذاری
sub sector بخش فرعی
sector جزء تقسیم کردن
sector ناحیه
sector منطقه
sector منطقه عمل منطقه مسئولیت
sector تقسیم دیسک به شیار رهایی
sector کوچکترین فضای دیسک مغناطیسی که توسط کامپیوتر آدرس پذیر است . دیسکک به شیارهای هم مرکز تقسیم میشود و هر شیار به سکتورهایی تقسیم میشود که میتواند به بایتهای داده را ذخیره کند
sector تقسیم دیسک به شیارهای آدرس پذیر
sector شیاری که خطا دارد و برای ذخیره مناسب قابل استفاده نیست .
sector جدولی که حاوی سکتورهای غیر قابل استفاده دیسک سخت باشد
sector دیسکی که شیارها با آدرس و داده کد شروع که در هنگام فرمت دیسک روی آن نوشته میشود, شرح داده می شوند
sector منطقه ماموریت قطاع اتش
sector سوراخ در لبه دیسک برای نشان دادن محل اولین شیار
sector محله
sector دیسکی که محلهای شروع شیار آن توسط سوراخهایی یا علامتهای فیزیکی دیگر روی دیسک نشان داده میشود و وقتی که دیسک ساخته میشود تنظیم میشود
sector بخش
sector خط کش ریاضی ناحیه
sector قطاع
sector قسمتی ازجبهه
sector قطاع دایره
counsel briefedby the government وکیل تسخیری
government transfer payments پرداختهای انتقالی دولت
government owned industries صنایع متعلق بدولت
The corruption in government offices . فساد دردستگاههای دولتی
government owned industries صنایع دولتی
government dificit surplus کسر بودجه
counsel briefed by the government وکیل تسخیری
To accord recognition to a new government. دولت جدیدی را برسمیت شناختن
sector of fire منطقه اتش
sector of a sphere اکلیل کروی
sector addressing نشانی دهی قطاعی
sector of search منطقه کاوش
sector commander فرمانده ناحیه
sector of fire قطاع اتش منطقه تیراندازی
sector of search منطقه تجسس رادار
traditional sector بخش سنتی
sector commander فرمانده ناحیه پدافند هوایی
teritiary sector بخش ثالثه
two sector economy اقتصاد دو بخشی
two sector model الگوی دو بخشی
spherical sector قطاع کروی
soft sector علامت گذاری قطاع ها وبخشهای روی یک دیسک که از اطلاعات نوشته شده ان استفاده میشود
service sector بخش خدمات
teritiary sector بخش سوم
sector scan کاوش منطقهای با رادار تجسس منطقهای
throwing sector نقطه فرود وسیله پرتاب شده
sector of search منطقه مراقبت رادار
disk sector بخش دیسک
infrastructural sector بخش زیربنائی
informal sector بخش غیر رسمی
hard sector قطاع سخت افزاری
sector of responsibility منطقه مسئولیت
nonformal sector بخش غیر رسمی
bad sector شیاری که اشتباه فرمت شده است یا خطایی دارد و غیر قابل تصحیح یا نوشتن یا خواندن است
bad sector قطاع بد
bad sector قطاع خراب
defense sector منطقه پدافندی
disk sector قطاع دیسک
agricultural sector بخش کشاورزی
private sector بخش خصوصی
observing sector قطاع دیدبانی
observation sector قطاع دیدبانی
productive sector بخش تولیدی
modern sector بخش نوین
real sector بخش واقعی
real sector بخش متغیرهای حقیقی
nonmonetary sector بخش غیر پولی
monetary sector بخش پولی
modern sector بخش جدید
public sector بخش عمومی
main sector بخش اصلی
public sector بخش دولتی
observing sector منطقه دیدبانی
government-run [television, newspaper etc.] <adj.> دولتی
government-run [television, newspaper etc.] <adj.> حکومتی
sector interleave factor عامل جاگذاری قطاع
steering worm sector تاج فرمان
fire support sector منطقه پشتیبانی اتش
steering worm sector چرخ دنده حلزونی قطاعی فرمان
air defense sector منطقه ماموریت پدافند هوایی
worm and sector sleering چرخ دنده ی حلزونی و قطاع فرمان
air defense sector منطقه واگذاری شده پدافندهوایی
The US government agencies dropped the ball in preventing the attack. سازمان های دولتی ایالات متحده در جلوگیری از حمله ناکام شدند .
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com