Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
governor balance weight
وزنه تعادل رگولاتور
Other Matches
weight and balance sheet
برگ بازرسی تعادل وزن هواپیما
area weight balance
ترازوی مسطح
weight average molecular weight
میانگین وزنی وزن مولکولی
governor
والی حکمران استاندار
governor
حکمران
governor
والی
governor
دستگاه فرمان خودکار گاورنور
governor
حکمران فرمانده
governor
حاکم
governor
فرماندار
governor
حاکم رئیس زندان
deputy governor
نایب الحکومه
governor's seat
حاکم نشین
governor's seat
حکومت نشین
deputy governor
بخش دار
turbine governor
تنظیم کننده توربین
gas governor
وسیله تنظیم گاز
gas governor
نافم گاز گاورنر گاز
general governor
استاندار
governor carburettor
کاربراتور گاورنری
Governor Generals
استاندار
Governor Generals
والی
Governor Generals
حاکم کل
Governor General
استاندار
Governor General
والی
Governor General
فرماندار کل فرمانفرما
governor's office
فرمانداری
Governor General
حاکم کل
governor generalship
استانداری
Governor Generals
فرماندار کل فرمانفرما
lieutenant governor
نایب الحکومه
the late governor
فرماندار اخیر
military governor
فرمانداری نظامی
speed governor
تنظیم کننده سرعت
lieutenant governor
معاون فرماندار
military governor
حاکم نظامی
vice governor
معاون فرمانداری
lieutenant governor
بخشدار
throttling type governor
تنظیم کننده نوع ساساتی رگولاتور نوع ساساتی گاورنر نوع ساساتی
governor of a rural district
دهدار
self weight
خود وزن
it is of no weight
قدرواهمیتی ندارد
self weight
ویژه وزن
weight
بالا کشیدن لنگر نیروی لازم برای کشیدن زه
weight in
وزن کشی
weight
سنگینی
weight
میزان
weight
گرانی
weight
لنگر
weight
فشار
weight
قطعه سرب درکیف زین برای جبران کمبودوزن اسب
weight
وزن دادن
weight
وزن
weight
نزن
weight
سنگ وزنه
weight
چیزسنگین
weight
سنگین کردن
weight
بارکردن
out of balance
نامتعادل
available balance
مانده موجود
balance
ترازش
balance
تعادل
balance
تتمه
balance
بالانس کردن
balance
تراز کردن متعادل کردن بالانس
balance
هم وزن
balance
تراز شدن متعادل کردن ترازو
balance
ترازو
balance
میزان
balance
تراز
balance
موازنه تتمه حساب
balance
مانده برابرکردن
balance
موازنه کردن تعادل
balance
متعادل کردن
balance
توازن
balance
موازنه
balance
مانده
balance
روش استفاده از همه ریشههای شبکه به یک اندازه
balance
خط ارتباطی که از هر سه توسط یک مدار متعادل بسته شده است تا از انعکاس سیگنال جلوگیری کند
balance
مدار الکتریکی که یک بار صحیح را روی خط ارتباطی قرار میدهد.
balance
احتمال رویداد خطا
balance
برای همه خطاها یکسان است
balance
برنامه ریزی برای چیزی با اینکه دو بخش معادل باشند
balance
قرار دادن متن و تصویر در یک صفحه به یک روش جذاب
to balance out
میزان کردن
[تنظیم کردن ]
off balance
<idiom>
فراهم نکردن ،قادربه ملاقات غیرمنتظره نبودن
balance
روش اطمینان یافتن از هم سطح بودن در انتهای دو ستون
balance
تراز همیاری
balance
موازنه صورت وضعیت
off-balance
فردیکهمتعادلنایستادهوهرلحظهامکانداردبرزمینبخورد
gross weight
وزن کل
middle weight
میانه
milliequvalent weight
وزن هم ارز میلی گرمی
molecular weight
وزن مولکولی
net weight
وزن خالص
net weight
وزن کلی
formula weight
وزن فرمولی
molecular weight
جرم مولکولی
middle weight
میان وزن
fixed weight
وزن ثابت
maximum take off weight
حداکثر وزن برخاستن
gross weight
وزن کل هواپیما یاخودرو با بار وزن خالص
gross weight
وزن با فرف
he is half your weight
وزن او نصف وزن شما است
heavy weight
18+ کیلوگرم
heavy weight
001 کیلوگرم
heavy weight
38+ کیلوگرم
it pulls its weight
نسبت به سنگینی خودش خوب می کشد
heavy weight
سنگین وزن
laden weight
وزن کلی خودرو با بار
landed weight
وزن کالا هنگام تخلیه
landing weight
وزن فرود
landing weight
وزن با هنگام تخلیه
letter weight
کاغذ نگاه دار
gross weight
وزن ناویژه
weight function
تابع وزنی
gross weight
وزن ناخالص
operating weight
وزن عملیاتی
light-weight
سر خالی
weight training
بدن سازی
weight ton
تن سنگین
weight the sugar
قند را بکشید
weight ratio
نسبت وزن
weight program
تمرین وزنه برداری
weight percent
درصد وزنی
weight of solids
وزن ذرات
weight man
پرتابگر وزنه یا چکش پرتابگر چکش
weight lifting
وزنه برداری
weight zone
مربع وزن گلوله
wet weight
وزن خالص مایعاتی که معمولا هنگام کارکردن وجوددارند
where is the kilogramme weight ?
سنگ کیلوگرم کجاست
carpet weight
وزن فرش
to lose weight
لاغر شدن
throw one's weight around
<idiom>
ازنفوذ کسی برای رسیدن به چیزی استفاده کردن
put on weight
<idiom>
افزایش وزن
pull one's weight
<idiom>
کارها را تقسیم کردن
You are going to gain weight. if you let yourself go.
اگر جلوی خودت را نگیری چاق می شوی
weight trainer
آموزندهوزنه
weight trainer
مربیوزنه
sliding weight
وزنمتحرک
where is the kilogramme weight ?
وزنه ....
weight lifter
وزنه بردار
weight index
شاخص موزون
weight belt
کمربند با وزنه هایی برای سنگین کردن بدن غواص برای رفتن به عمق موردنظر
statistical weight
احتمال ترمودینامیکی
specific weight
وزن ویژه
specific weight
سنگینی ویژه
specific weight
وزن مخصوص
short weight
وزنه کم
short weight
سنگ کم
ramp weight
حداکثر وزن ممکن هواپیما
paper weight
وزنه
statistical weight
وزن اماری
the weight is kilogrammes
وزن
weight and measures
سنگ و اندازه
unladen weight
وزن کامل خودرو
unladen weight
وزن ناخالص خودرو
unit weight
وزن واحد
unit weight
وزن مخصوص
weight throw
پرتاب وزنه
total weight
وزن کل
toe weight
وزنه فلزی وصل به سم جلویی اسب در ارابه رانی برای تنظیم گامهای اسب
to carry weight
نفوذ یا اهمیت داشتن
the weight is kilogrammes
ان 5 کیلوگرم است
paper weight
کاغذ نگهدار
make-weight
سر وزن رسیدن وزنه بردار
avoirdupois weight
اوزان و مقیاسات اجناس
cross weight
وزن ناخالص
curb weight
وزن کل خودرو با سوخت وتجهیزات
make-weight
سر وزن رسیدن در بوکس وکشتی
light weight
سبک وزن در اصطلاح کشتی و مشت زنی و مانندانها
atomic weight
wt.at :symb
atomic weight
وزن اتمی
make weight
سر وزن رسیدن وزنه بردار
basis weight
وزن پایه
bat weight
وزنه اضافی متصل به چوب بیس بال
weight by volume
وزن حجمی
volumetric weight
وزن حجمی
certificate of weight
گواهی وزن
brake weight
لنگر
bow weight
وزن کمان
beta weight
وزن بتا
counter weight
وزنه تعادل
counter weight
پاسنگ
counter weight
وزنه مقابل
make weight
سر وزن رسیدن در بوکس وکشتی
dead weight
وزن خالص وسیله حمل ونقل بدون بار
equivalent weight
وزن معادل
drop weight
وزن سقوطی
equivalent weight
وزن هم ارز
draw weight
نیروی لازم برای کشیدن زه
dead weight
وزن خشکه
empty weight
وزنه بدنه هواپیما و موتور وتجهیزات ان
dead weight
کالاهای سنگین که کرایه حمل انها براساس وزن تعیین میگردد مانند ذغال سنگ واهن
dead weight
وزن بی اوار
atomic weight
جرم اتمی
dead weight
خودوزن
dead weight
ویژه وزن
atomic weight
وزن اتمی یک عنصر که برمبنای 61 وزن اتمی اکسیژن قرار داده شده است
design take off weight
حداکثر وزن پیش بینی شده هنگام برخاستن هواپیمابرای استفاده در محاسبات طراحی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com