English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English Persian
graduate school دفتریدرآمریکایشمالیکهبهافرادفارغالتحصیلآموزشمیدهدgovernment
Other Matches
graduate تغییر تدریجی کردن
graduate مرتب کردن
graduate طبقه بندی کردن
graduate کردن
graduate پیمانه درجه دار
graduate بدرجات تقسیم
graduate درجه دادن
graduate درجه گرفتن
graduate فارغ التحصیل شدن
graduate مدرج یادرجه بندی کردن
graduate ترفیع دادن
graduate فارغ التحصیل
graduate استوانه مدرج
graduate تقسیم بندی کردن
graduate درجه بندی کردن
graduate collar حلقه یا طوقه درجه بندی شده
graduate education اموزش بعد از لیسانس
graduate student دانشجوی بعد از لیسانس
graduate study تحصیلات دانشگاهی
graduate record examination امتحان ورودی بعد ازلیسانس
graduate record examination جی ار ای
school تحصیل در مدرسه
the school is out مدرسه تعطیل است
go to school خواننده میله نوری
school تدریس درمدرسه
school مکتب علمی یافلسفی
school دسته
school دبیرستان
first school -مخصوصبچههایبین5تا9سال
first school پایهدبسبان
to go to school باموزشگاه رفتن
school مکتب دبستان
school اموزشگاه
to go to school درس خواندن
to go to school to یاد گرفتن یا تقلید کردن از
school جماعت همفکر
school پیروان یک مکتب اموزشگاه
school مکتب نحله
school دانشکده
school مرکز اموزش نظامی
school تربیت اسب
school مدرسه
school مکتب
school رام کردن وعادت دادن
school تادیب یا تربیت کردن
school دسته ماهی
school بمدرسه فرستادن درس دادن
school جماعت
school گروه پرندگان
school تربیب کردن
school گروه
school drop out افت تحصیلی
school fee ماهیانه یا شهریه اموزشگاه
school fellow هم مدرسه
technical school مدرسه فنی
school fellow هم شاگردی
technical school هنرستان دبیرستان فنی
theological school مدرسه علوم دینی
technical school اموزشگاه فنی
school psychologist روانشناس اموزشگاهی
to leave school ترک تحصیل کردن
to leave school ازتحصیل دست کشیدن
to leave school ازاموزشگاه یامدرسه بیرون رفتن
training school کاراموزگاه
special school اموزشگاه استثنایی
secondery school مدرسه متوسطه
secondery school دبیرستان
school miss دخترکم رو یانا ازموده
school neurosis روان رنجوری اموزشگاهی
school of jurisprudence مذهب جعفری Ashari Ithna of Imam sixthshii the Sadiq al Imamafar after named uslims
school pence پول هفتگی اموزشگاه
school phobia مدرسه هراسی
school figures مجموعه 96 حرکت در اسکیت
school psychology روانشناسی اموزشگاهی
school readiness امادگی ورود به مدرسه
school mate هم شاگردی
school report گزارش اموزشگاه
school of tecnology مدرسه عالی فنی
school mate هم مدرسه
school slang اصطلاح ویژه اموزشگاه
school teacher اموزگار
school truancy مدرسه گریزی
school year سال تحصیلی
vienna school مکتب وین
vocational school اموزشگاه حرفهای
wurzburg school مکتب وورتسبورگ
school friend دوستمدرسهای
The last school day. آخرین روز مدرسه
Since I left school. ازوقتیکه مدرسه را ترک کردم
I must take the kid to school . باید بچه راببرم مدرسه
It is some distance to the school . تا مدرسه فاصله زیاد است
drop out (of school) <idiom> ترک مدرسه
to be moved to another school به آموزشگاه دیگری فرستاده شدن
to enrol somebody at a school کسی را در آموزشگاه ای نام نویسی کردن
Glasgow School [نامی برای معماری ها و طراحی های همزمان در گلاسکو]
school shooting تیراندازی در مدرسه
driving school آموزشگاهرانندگی
business school مدرسهیا دانشکدهاقتصادیوتجاری
school zone قلمرومدرسه
zurich school مکتب زوریخ
day school مدرسهی روزانه
day school مدرسهای که فقط در روز کلاس دارد
old school tie کراوات ویژهی دانش آموزان هر مدرسه
old school tie سر سپردگیها و دوستیهای آموختگان این نوع مدارس
pre-school شیرخوارگاه
pre-school مهدکودک
pre-school وابسته به سنین 2 تا 5 سالگی
pre-school پیش دبستانی
school-leaver کسیکهبتازگیازمدرسهفارغشدهاست
prep school دبیرستان آمادگی برای ورود به دانشگاه
school age سن آغاز تحصیل
school age سن مدرسه
school age سالهای تحصیل
Sunday School مدرسهی یکشنبه
training school اموزشگاه حرفهای
school drop out ترک تحصیل کرده
comprehensive school اموزشگاه جامع
summer school کلاس تابستانی
grade school مدرسه ابتدایی
grammar school مدرسه ابتدایی
association school مکتب تداعی
austrian school یزر و بوهم باورک
austrian school مکتب اتریشی
banking school مکتب بانکداری
finshing school مدرسه تکمیلی دختران
foundation school اموزشگاه موقوف
hedge school اموزشگاه پست
hedge school مکتب اموزشگاهی که درهوای ازاددایربود
industrial school اموزشگاه حرفهای مدرسه صنعتی
kailyard school مکتب نویسندگی درباره اسکاتلند
school of law دانشکده حقوق
leipzig school مکتب لایپزیک
liberal school مکتب ازادی اقتصادی
liberal school مکتب اقتصادی کلاسیک
summer school مدرسه تابستانی
public school دبیرستان شبانه روزی مدرسه عمومی
preparatory school اموزشگاه امادگی
middle school دبیرستان
junior school دوره اول دبیرستان
secondary school دبیرستان
high school مدرسه متوسطه دبیرستان
high school دبیرستان
elementary school دبستان
primary school دبستان
infant school کودکستان
nursery school کودکستان
nursery school مدرسه بچههای کمتر از پنج سال
boarding school اموزشگاه شبانه روزی
night school اموزشگاه شبانه
trade school مدرسه حرفهای
finishing school اموزشگاهی که زنان جوان رابرای دخول درجامعه اماده ومهذب میسار
private school مدرسه ملی
private school اموزشگاه خصوصی
manchester school مکتب منچستر
manchester school مکتب انگلیسی طرفدار ازادی مبادله
school doctor استاد دانشگاه یا اموزشگاه الهیات در قرنهای میانه
one of the sunni school Imam after jurisprudencenamed al-shafeiof Idris
one of the sunni school شافعی مذهب شافعی
orthodox school مکتب کلاسیک
orthodox school مکتب اقتصادی سنتی که اقتصاددانان قبل ازکینز را نیزشامل میشود
school figures حرکات اسب
parochial school مدرسه وابسته به کلیسای بخش
parochial school اموزشگاه کلیسایی
school center مرکز اموزش
principal of a school مدیر اموزشگاه
ragged school اموزشگاه مجانی برای بچههای بینوا
raphael school مکتب رفائیل
roman school مکتب رفائیل
reform school دارالتادیب نوجوانان
reform school مدرسه تهذیب اخلاقی
resident school مدارس حضوری یا مدارسی که شاگرد عملا در کلاس حاضر میشود
school counselor مشاور مدرسه
normal school دارالمعلمین
maternal school کودکستان
maternal school اموزشگاهی که درانجا مانند مادرازکودک نگهداری میشود
mathematical school مکتب ریاضی
mathematical school مکتبی که مسائل اقتصادی را از دیدگاه ریاضی مورد تجزیه و تحلیل قرار میدهد از جمله اقتصاددانان این مکتب میتوان از استانلی جونز و لئون والراس نام برد
mixed school اموزشگاه مختلط اموزشگاهی که پسران ودختران با هم درس می خوانند
preliminary school مدرسه ابتدائی
monetary school مکتب پولی
salpetriere school مکتب سالپتریر
school divine اموزگارالهیات
monetary school مکتب اقتصادی تحت رهبری میلتون فریدمن که معتقد به کارائی بیشترسیاست پولی نسبت به سیاست مالی در اقتصاد است
nancy school مکتب نانسی
neoclassical school مکتب نئوکلاسیک
neoclassical school مکتبی که براساس ان رقابت و پیروی ازاصول حداکثرساختن مطلوبیت و سود میتواندتخصیص ایده الی از منابع رادر اقتصاد بوجود اورد
normal school دانش سرا
school divine طلبه
nongraded school اموزشگاه بی دانشپایه
parnassian school of poets شعرای سده نوزدهم فرانیه که بیشتراهمیت بوزن شعرمیداندتابمعانی لطیف ان
school age children کودکان واجب التعلیم
to be excused [from work or school] معاف بودن [از کار یا مدرسه]
go to the school of hard knocks <idiom> در کوچه و بازار یاد گرفتن
go to the school of hard knocks <idiom> نخوانده ملا شدن
school of hard knocks <idiom> تجربه عادی از زندگی
marginal utility school قرار داد
constructive school credit بورس تحصیلی برای پرسنل شایسته نظامی
The boy is fresh from school. پسرک تازه مدرسه راتمام کرده
blue water school انانی که نیروی دریایی انگلیس راتنها نیروی کافی ان میدانند
junior high school دبیرستان مقدماتی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com