English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English Persian
grain terminal پایانهحبوبات
Other Matches
grain زبری
grain بافت
grain بذر
grain by grain دانه دانه
grain واحد وزن در سیستم غیرمتریک معادل 8460/0گرم
grain حبه باروت
grain دانه خرج
grain رگه خمیره حالت زبری
grain غلات
against his grain برخلاف تمایل او
against the grain ازبیراهه
in grain بطورثابت
in grain جنسا
grain ذره رنگ
grain خرده
grain معادل 8460/0گرم
grain یک گندم
grain جو
grain حبه
grain حبوبات
grain دان تفاله حبوبات
grain دانه
grain رگه
grain دانه دانه کردن جوانه زدن
grain دانه زدن تراشیدن
grain پشم کندن
grain شاخه چنگال
grain بازو
grain حالت
grain مشرب خوی
grain طبقه
grain elevator بالابرندهدانه
seed grain تخم
grain tin قلع بلوری
grain structure ساختار بلوری
grain side سمت مویی
grain rust زنگ حبوبات
crystalline grain دانه بلورین
grain alcohol الکل خالص
grain boundary مرز بلورها
grain field کشتزار
grain field گندم زار
grain orientation طرز قرار گرفتن ذرات نسبت به یکدیگر
grain rust زنگ گندم
crystal grain دانه بلوری
seed grain بذر
seed grain دانه برای کشت
grain tube لولهحبوبات
lengthwise grain پیلیطولی
take something with a grain of salt <idiom> بدل نگرفتن
Grain elevator آسانسور سیلو
standing grain ذرت در ساقه [گیاه شناسی]
grain head خوشه دانه [گیاه شناسی]
grain tank مخزندانه
grain pan سینیدانه
to dye in grain درحال خامی رنگ کردن
to take with a grain of salt اغراق امیز دانستن
to take with a grain of salt باورنکردن
to winnow the grain گندم راباددادن
with a grain of salt بقیداحتیاط بااندک تردید
crosswise grain بافتعرضی
end grain انتهایسطحبرش
grain auger محلدانه
grain ear خوشه دانه [گیاه شناسی]
close grain دارای الیاف یا بلورهاویاساختمان فریف وبهم پیوسته
effective grain diameter قطر موثر دانه
section of a grain of wheat قسمتهایتخممرغ
grain size classification طبقه بندی خاک از نظر اندازه ذرات
effective size of grain اندازه موثرذرات
effective size of grain قطر موثر ذرات
It goes against the grain to pay these sums (that kind of money). من که زورم می آید ازاین پولها بدهم
terminal نقطه اتصال الکتریکی
terminal سکوی نظامی بارانداز نظامی انتهایی نهایی
terminal اخری
terminal محل پیاده وسوار کردن بارها
terminal پایانه
ro terminal ترمینال- RO
terminal خرابی که قابل تعمیر نیست
terminal وسیلهای که معمولاگ از صفحه نمایش و صفحه کلید تشکیل شده است که امکان ورود و نمایش اطلاعات به صورت line-Dnبا سیستم کامپیوتر اصلی میدهد.
terminal کلم
terminal محل اتصال پیچ اتصال
tv terminal ترمینال تلویزیونی
terminal نقطهای در شبکه که پیام ارسال یا دریافت میشود
terminal ترمینال
terminal پایانه پایانی
terminal نهایی
terminal انتهایی
terminal واقع در نوک پایان
terminal پایانی
terminal قطب مدار
terminal انتها
terminal اخر خط راه اهن یا هواپیما
terminal انتهائی
terminal نهائی
terminal velocity سرعت گلوله داخل لوله
terminal threshold استانه پایانی
terminal unit واحد پایانه
terminal unit واحد پایانی
terminal voltage ولتاژ ترمینال
terminal voltage ولتاژ قطبی
terminal velocity سرعت داخلی گلوله
terminal tackle راهنما و وزنه وصل به انتهای نخ ماهیگیری
terminal organ اندام پایانی
terminal phase مرحله اخر مسیر حرکت موشک
terminal port بندر مقصد
terminal port بندر بارانداز اخرین بندر حرکت
terminal price قیمت تحویل
terminal price قیمت نهائی
terminal reinforcement تقویت پایانی
terminal repeater تقویت کننده نهایی
terminal rig طعمه راهنما و وزنه وصل به انتهای نخ ماهیگیری
terminal sensitivity حد بیشینه حساسیت
terminal stand پایه ترمینال
terminal symbol نماد پایانی
terminal symbol علامت پایانی
terminal tackle طعمه
terminal operations عملیات اسکلهای
user's terminal ترمینال استفاده کننده
terminal tackles انتهایقرقرهقلاب
terminal moraine منبعیخانتهایی
terminal lobe برگهگوشتیانتهایی
terminal box جعبه کلم
terminal filament رشتهانتخابی
terminal bud شکوفهانتهایی
terminal bronchiole برنشبتانتهایی
terminal arborization ترمینالشاخهشاخه
telecommunication terminal ترمینالارتباطراهدور
satellite terminal ترمینالفضاپیما
oil terminal پایانهسوخت
container terminal پایانهبستهها
bulk terminal اندازهپایانی
bonding terminal اتصالترمینال
transformer terminal ترمینال ترانسفورماتور
water terminal باراندازهای ابی
two terminal network شبکه دو قطبی
upper terminal ایستگاه کوهستانی
user terminal پایانه کاربر
video terminal پایانه تصویری
video terminal ترمینال تصویری
terminal velocity سرعت حد
VT terminal emulation استاندارد معروف ترمینال که کدهای به کار رفته برای نمایش متن و گرافیک را بیان میکند
VT terminal emulation مجموعه استاندارد کدها سافت Digital Gquipment Corpcration برای کنترل نحوه نمایش متن و گرافیک روی ترمینالها
water terminal ترمینالهای ابی اسکلههای کنار دریا
passenger terminal ترمینالمسافران
terminal stimulus محرک پایانی
battery terminal ترمینال باطری
battery terminal قطب باتری
graphical terminal ترمینال گرافیکی
graphics terminal ترمینال گرافیکی
grid terminal ترمینال شبکه
input terminal ترمینال ورودی
input terminal ترمینال اولیه
intelligent terminal ترمینال هوشمند
intermediate terminal ترمینال میانی
keyboard terminal صفحه کلیدی شبیه به دستگاه ماشین تحریر که اجازه میدهد تا اطلاعات به درون یک سیستم کامپیوتری وارد شود
line terminal ترمینال خط
local terminal پایانه محلی
local terminal ترمینال محلی
air terminal باراندازهوایی
negative terminal قطب مدار منفی
bus terminal ترمینال
bus terminal ایستگاه اتوبوس
connection terminal پایانه اتصال
data terminal ترمینال داده
dial up terminal ترمینال شماره گیری
display terminal پایانه نمایشگر
display terminal ترمینال نمایش
dumb terminal وسیله جانبی که فقط میتواند داده را از یک کامپیوتر دریافت کند ولی نمیتواند آن را پردازش کند
dumb terminal ترمینال گنگ
dumb terminal پایانه صامت ترمینال غیر هوشمند
earth terminal ترمینال زمین
filament terminal ترمینال فیلامان
four terminal network شبکه چهار قطبی
generator terminal ترمینالهای ژنراتور
communications terminal ترمینالهای ارتباطی
collector terminal ترمینال کلکتور
central terminal پایانه مرکزی
negative terminal پایانه منفی
neutral terminal قطب مدار خنثی
terminal operations عملیات بارانداز
smart terminal ترمینال هوشمند
smart terminal پایانه هوشیار
terminal error خطای پایانی
terminal ballistics بالیستیک نهایی گلوله
terminal ballistics قوانین حرکت گلوله درنزدیک هدف
terminal board تخته اتصال سیم
terminal board محوراتصال سیمها
terminal board تخته کلم
terminal board تخته ترمینال
terminal box جعبه ترمینال
terminal command فرماندهی بارانداز نظامی یکان عملیات سکوی نظامی
terminal emulation تقلید ترمینالی
terminal emulation نمایه سازی پایانه
terminal guidance هدایت موشک در مراحل اخرمسیر هدایت هواپیما ازفرودگاه یا به فرودگاه
terminal insomnia بیخوابی پایانی
air terminal ترمینال هوایی
programmable terminal ترمینال قابل برنامه ریزی
grid terminal اتصال شبکه
reset terminal پایانه بازنشانی
remote terminal ترمینال راه دور
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com