English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 65 (5 milliseconds)
English Persian
graphic limits حدود گرافیکی
Other Matches
limits محدودههای بیشترین حد از پیش تعیین شده برای اعداد در کامپیوتر
off limits اماکن ممنوعه برای نظامیان
off limits منطقه ممنوعه
time limits محدوده زمانی
time limits محدودیت زمانی
speed limits سرعت مجاز
time limits حد زمانی
speed limits حداکثر سرعت مجز در جاده ها وغیره
class limits حدود طبقه
confidence limits حدود اعتماد
confidence limits حدود اطمینان
To exceedones limits. از حد وحدود خود تجاوز کردن
the utmost limits منتها
probability limits حدود احتمالی
limits method روش کرانی
method of limits روش کرانی
limits of confidence حدود اطمینان
To some extent. Within limits. تا اندازه ای
His greed knows no limits. حرص وطمع اش اندازه ندارد
the utmost limits دورترین منتهای کوشش
His knowledge has no limits. دانش اوحد واندازه ای ندارد
center of gravity limits محدوده مجاز برای جابجاشدن گرانیگاه هواپیما بدون اختلال در وضعیت پرواز ان
To overstep the limits. To overreach oneself . To become impudent. دور برداشتن ( جسور شدن )
graphic مقیاس مصور
graphic به صورت تصاویر و نقاط و نه متن
graphic ترسیمی
graphic واضح
graphic نمودارترسیمی
graphic مربوط به نقاشی
graphic داده ذخیره شده که نشان دهنده اطلاعات گرافیکی است .
graphic نمودار مقیاس
graphic مربوط به نقاشی یاترسیم
graphic نگارهای
graphic صفحه نمایش کامپیوتری که اطلاعات گرافیکی را میتواند نمایش دهد
graphic وابسته به فن نوشتن
graphic نوشته شده کشیده شده
graphic گرافیک
graphic تعداد پیکس هایی که کامپیوتر روی صفحه نمایش میتواند نشان دهد
graphic زبان برنامه نویس کامپیوتر با دستورات توکار و مفید حین نمایش گرافیک
graphic scale مقیاس مصور
graphic score نمره نگارهای
graphic equalizer همسانکنندهگرافیکی
graphic scale مقیاس خطی
graphic portfolio نقشههای ترسیمی دستی زمینی یا دریایی
graphic analysis تحلیل نگارهای
graphic arts هنرهای زیبا
graphic arts هنر طراحی ودکوراسیون
graphic arts هنر خط نویسی و طراحی
graphic character دخشه نگارهای
graphic display یک ترمینال کامپیوتر برای نمایش نقاشی ها و تصاویرروی یک صفحه
graphic fitting خط کش ت شکل
graphic fitting خط کش طراحی
graphic language زبان نگارهای
graphic method روش نگارهای
graphic output خروجی گرافیکی
graphic panel تابلو نگارهای
graphic input device دستگاه ورودی گرافیکی
graphic output device دستگاه خروجی گرافیکی
graphic data structure ساختار داده گرافیکی
graphic training aid چارت اموزشی
graphic training aid پوسترهای اموزشی
graphic display mode مد نمایش گرافیکی
graphic display resolution وضوح نمایش گرافیکی
graphic rating scale مقیاس درجه بندی نگارهای
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com