English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 138 (2 milliseconds)
English Persian
graphic training aid چارت اموزشی
graphic training aid پوسترهای اموزشی
Other Matches
graphic نگارهای
graphic مربوط به نقاشی
graphic داده ذخیره شده که نشان دهنده اطلاعات گرافیکی است .
graphic صفحه نمایش کامپیوتری که اطلاعات گرافیکی را میتواند نمایش دهد
graphic زبان برنامه نویس کامپیوتر با دستورات توکار و مفید حین نمایش گرافیک
graphic تعداد پیکس هایی که کامپیوتر روی صفحه نمایش میتواند نشان دهد
graphic به صورت تصاویر و نقاط و نه متن
graphic نمودار مقیاس
graphic نمودارترسیمی
graphic نوشته شده کشیده شده
graphic گرافیک
graphic وابسته به فن نوشتن
graphic مربوط به نقاشی یاترسیم
graphic ترسیمی
graphic واضح
graphic مقیاس مصور
graphic fitting خط کش طراحی
graphic language زبان نگارهای
graphic limits حدود گرافیکی
graphic fitting خط کش ت شکل
graphic character دخشه نگارهای
graphic arts هنر خط نویسی و طراحی
graphic arts هنر طراحی ودکوراسیون
graphic arts هنرهای زیبا
graphic analysis تحلیل نگارهای
graphic method روش نگارهای
graphic output خروجی گرافیکی
graphic score نمره نگارهای
graphic panel تابلو نگارهای
graphic portfolio نقشههای ترسیمی دستی زمینی یا دریایی
graphic scale مقیاس خطی
graphic equalizer همسانکنندهگرافیکی
graphic display یک ترمینال کامپیوتر برای نمایش نقاشی ها و تصاویرروی یک صفحه
graphic scale مقیاس مصور
graphic data structure ساختار داده گرافیکی
graphic output device دستگاه خروجی گرافیکی
graphic display mode مد نمایش گرافیکی
graphic display resolution وضوح نمایش گرافیکی
graphic input device دستگاه ورودی گرافیکی
graphic rating scale مقیاس درجه بندی نگارهای
training تعلیم
training آموزش عملی
training کاراموزی
training اموزش دادن
training ورزش کاراموزی
training پرورش
training تعلیم و تمرین
training اموزش
training distance مسافت تمرین
training facilities محلهای اموزشی
training facilities تاسیسات اموزشی
reward training اموزش با پاداش
training table میز ناهارخوری در اردو
training cycle مرحله اموزش
training cycle سیکل اموزشی
training center مرکز اموزش
scout training پیشاهنگی
sensitivity training حساسیت اموزی
teacher training تربیت معلم
training college دانشسرا
toilet training اموزش اداب توالت رفتن
training aid وسیله کمک اموزشی
training bill برنامه اموزشی
training camp اردوی امادگی
training circular نشریه اموزش
training gear گردونه در سمت
training manual راهنمای اموزشی
weight training بدن سازی
toilet-training از قنداق درآوردن
training set ستلباسبچهگانه
training suit لباسورزشی
potty-training تعلیمدادنبچهبهرفتنبهدستشوئیوکنترلادرارومدفوع
on-the-job training آموزش ضمن خدمت
training locations مکانهای آموزشی
to undergo training در یک دوره آموزشی شرکت کردن
voluntary training اموزش داوطلبانه
unit training اموزش یکان
unit training اموزش یکانی
training program برنامه اموزش
training publication نشریات اموزشی
training publication مدارک اموزشی
training school اموزشگاه حرفهای
training school کاراموزگاه
training ship کشتی اموزشی
training time زمان تمرین
training track مسیر تمرینی مسابقه اسبدوانی
transfer of training انتقال اموزش
in house training برنامهای برای اموزش افراددر سازمانی که در ان کارمی کنند
basic training اموزش مقدماتی
concurrent training اموزش همزمان
bowel training اموزش دفع
annual training اموزش سالیانه
armory training اموزش جنگ افزارداری اموزش اسلحه سازی
deputy for training معاونت اموزشی
escape training گریزاموزی
circuit training انجام تمرینهای مختلف ورنه برداری
character training پرورش منش
avoidancae training اجتناب اموزی
basic training تعلیمات ابتدایی
training wall دیواره راهنما
in serving training اموزش ضمن خدمت
omission training حذف اموزی
circuit training تمرین دایرهای
personnel training اموزش کارکنان
assertive training جرات اموزی
military training تعلیم نظامی
military training اموزش نظامی
preservice training کاراموزی پیش از خدمت
manual training دوره اموزش هنرهای دستی
job training اموزش شغلی
reconditioning training اموزش تجدید مهارت اموزش توجیهی
integrated training اموزش توام
on the job training اموزش ضمن کار
basic unit training اموزش مقدماتی یکان اموزش مقدماتی واحد
advanced unit training اموزش تکمیلی واحد اموزش تکمیلی یکان
code training set دستگاه اموزش مرس
disciplinary training center مرکز اموزش زندانیان نظامی
disciplinary training center دارالتادیب
computer based training تربیت مبتنی بر کامپیوتر
basic combat training اموزش رزم مقدماتی
advance individual training آموزش تکمیلی انفرادی
advanced individual training اموزش تکمیلی انفرادی
graphical training aids چارت اموزشی
graphical training aids چارت
rehabilitation training center مرکز اموزش بازاموزی زندانیان جنگی دشمن
active duty for training اموزش زیر پرچم
sensitivity training group گروه حساسیت اموزی
army training program برنامه اموزش نیروی زمینی
army training program برنامه اموزش نظامی
army training test راهنمای ازمایشات یکانهای ارتشی راهنمای ازمایش یکانها
mobile training team تیم اموزشی سیار
athletic training room اطاق پزشکی- ورزشی
Training makes the memory absorb more. آموزش [ورزش حافظه] باعث می شود که حافظه بیشترجذب کند.
army training and evaluation program برنامه اموزش و ارزیابی یکانهای نیروی زمینی
As part of my training, I spent a year abroad. درجریان کارآموزیم یکسال را در خارج گذراندم.
Regular training strengthens the heart and lungs. ورزش به طور منظم قلب و ریه ها را تقویت میکند.
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com