English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 110 (7 milliseconds)
English Persian
grass roots کف زمین
grass roots اجتماع محلی منشاء
grass roots اساس
Other Matches
roots بیخ
roots ریشه دار کردن
roots از عددی ریشه گرفتن
roots پایه
roots گره شروع که از آن تمام مسیرهای شاخههای ساختار درخت آغاز می شوند
roots توان کسری یک عدد
roots بالاترین دایرکتوری که از آن سایر دایرکتورها شاخه می شوند
roots عدد به توان یک دوم . جذر یک عدد
roots جذر
roots ریشه گرفتن
roots غریدن
roots دادزدن
roots ریشه کن کردن
roots ریشه
roots بن
roots اصل
roots اصول
roots بنیاد
roots بنیان پایه
roots اساس
roots سرچشمه زمینه
roots پای دندانه
roots and branches اصول وفروع
characteristic roots ریشههای شاخص
to pull up by the roots ریشه کن کردن
to pull up by the roots از ریشه دراوردن
to pull up by the roots از بیخ دراوردن
to pull up by the roots بیخ کن کردن
latent roots ریشههای نهفته
subterranean roots ریشههای زیر زمینی
square roots جذر
square roots ریشه دوم
cube roots کعب
cube roots ریشه سوم
cube roots ریشه سوم کعب
cube roots ریشه مکعب
to go to grass بچرارفتن
saw grass ساق تیز
to go to grass زمین خوردن
grass چراندن
grass چریدن علف خوردن
grass چمن زار کردن
grass با علف پوشاندن
grass ماری جوانا
grass چمن
grass چمن مسیر اسبدوانی
grass سبزه
grass علف
grass زمین چمن
to send to grass بچرافرستادن
to send to grass زمین زدن
to put to grass بچراسردادن
to put to grass چراندن
as green as grass <idiom> کم تجربه و ناشی
tussock grass علف چمن وچراگاه چمن باتلاقی
twitch grass تکان ناگهانی ناگهان کشیدن
snake in the grass <idiom> دشمنی که وانمود به دوستی میکند (دشمن دوست نما)
By the green grass . کنار چمن های سبز وخرم
pampas grass علف پامپاس
couch grass مرغ
couch grass بیدگیاه
wheat grass چمن مرغ
viper's grass سفورجنه سیاه
viper's grass بلقک
twitch grass کشش حرکت یا کشش ناگهانی
twitch grass منقبض شدن
twitch grass سرکوفت دادن
twitch grass پیچاندن
twitch grass گره زدن فشردن
twitch grass جمع شدن بهم کشیدن
star grass هر نوع گیاه گل ستارهای
snake in the grass خطر نزدیک دوست دو رو
grass widow زنی که بچه حرامزاده دارد زن خراب
grass tree نوعی زنبق استرالیایی
grass thatch سقف گالیپوش
grass snake مارحلقه دار
grass skiing اسکی روی چمن
grass plot سبز
grass plot چمن
grass machine ماشین چمن زنی
grass green رنگ سبز چمنی
french grass اسپرس
cow grass شبدرسگ
goose grass گورکک
goose grass رشدوک
grass widow فاحشه
grass widower مردی که از زنش جدا شده مرد بیوه
snake in the grass خطر محتمل
salt grass علف شوره زار
panic grass جاورس
panic grass گاورس
onion grass یکجور جو وحشی
meadow grass علف چمنی
lemon grass گربه دشتی
i lay on the grass روی علف دراز کشیدم
goose grass علف ماست
joint grass غالیون اصل
joint grass علف پنیر
lemon grass گور گیاه
joint grass علف ماست
let grass grow under one's feet <idiom> زیرپای کسی علف سبز شدن
grass is always greener on the other side <idiom>
The grass is greener on the other side of the hI'll. مرغ همسایه غازه
to cut grass close علف را طوری چیدن که کوتاه باشد
While the grass grows the cow starves . <proverb> تا علفها رشد کند گاو از گرسنى خواهد مرد .
The grass is always greener on the other side of the fence. <proverb> مرغ همسایه غازه [مردم دیگر همیشه در موقعیت بهتری هستند.]
Dont let the grass grow under your feet. نگذار وسط اینکار باد بخورد ( وقفه بیافتد )
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com