Dictiornary-Farsi | gray matter | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 156 (2 milliseconds)

English	Persian
gray matter	ماده خاکستری بافت عصبی مغز
gray matter	ماده خاکستری


Other Matches

gray	بیرنگ
gray	نا امید بد بخت
gray	پیر
gray	کهنه
gray	باستانی
gray	سفید شونده
gray	روبه سفیدی رونده
gray	کبود سفید
gray	خاکستری
tattletale gray	سفید مایل بخاکستری
olive gray	رنگ سبز مایل بزرد خاکستری
median gray	خاکستری متوسط
ash gray	خاکستری رنگ
iron gray	رنگ خاکستری وسیاه اهن
gray trout	نوعی ماهی قزل الا
gray bearded	ریش سفید
gray bearded	رنگ خاکستری
gray scale	مقیاس سایه زنی
gray scale	اندازه خاکستری
gray ramus	شاخه خاکستری
gray-white	رنگ سفید-خاکستری
gray hen	باقرقره سیاه ماده
iron gray	رنگ سیاه اهن
gray code	رمز گری
gray code	معیار GREY
gray code	سیستم کدگذاری که نمایش دودویی اعداد ورودی فق با یک بیت از یک عدد به عدد دیگر در زمان تغییر میکند
gray or mercurial unguent	روغن خاکستری
gray air city	شهر با مه دود اکسیدی
gray cast iron	چدن خاکستری
gray oral reading test	ازمون بلند خوانی گری
in this matter	در این امر
in this matter	دراین امر
in this matter	در این باب
i a with you on that matter	من در ان موضوع با شماموافق هستم
I'll look into the matter.	من موضوع را دنبال خواهم کرد.
it does not matter	اهمیت ندارد
to go into the matter	به این مطلب رسیدگی کردن
In this matter	در این بابت [قضیه]
to have no say [in that matter]	پاسخگو نبودن [در این قضیه]
What is the matter?	موضوع چه است؟
What is the matter?	چه خبر است؟
What's the matter?	موضوع چیه؟
That's quite another matter.	این که کاملا موضوع دیگری است.
no matter <idiom>	صرفنظر
matter of course <idiom>	عادت،راه عادی،قانون
it does not matter	عیب ندارد چیزی نیست
matter of	موجبات گله گزاری
matter of course	چیز عادی
matter of course	چیز طبیعی
matter of course	بدیهی نتیجه منطقی
no matter how he has done it	هر جور میخواهدکرده باشد قطع نظر از اینکه چه جوراین کار را کرده است
the f.of the matter	حقیقت امر
to e. into a matter	مطلبی را بازجویی یا تحقیق کردن
what matter?	چه اهمیت دارد
what is the matter	جه خبر است چه موضوعی است چیست چه شده است
What is the matter with you?	چته ؟
for that matter <idiom>	به همان علت
matter <idiom>	مهم بودن
matter	امر قضیه
matter	امر
matter	بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
matter	ماده
matter	مشکل یا مساله قابل بحث
matter	کالا
matter	قالب
matter	جسم
does it matter to you	ایا برای شما اهمیت دارد
matter	ماهیت جوهر
for that matter	از ان باب
matter	موضوع
matter	اهمیت
matter	ذات
no matter	اهمیت ندارد
no matter	چیزی نیست
matter	مهم بودن اهمیت داشتن
matter	مطلب چیز
The fact of the matter is. . . . . . .	حقیقت امر اینست که ...
It doesnt matter. it is nothing.	چیزی نیست ( عیب ندارد )
matter-of-fact	بطور واقعی
Does it matter if I dont come ?	اشکالی دارد اگرنیایم ؟
A matter of expediency .	یک امر مصلحتی
matter-of-fact	حقیقت امر
We must inquire into this matter.	درمورد این موضوع باید تحقیق کنیم
the point [of the matter]	اصل مطلب
to regard something as a matter of course	چیزی [داستانی] را امری آشکار در نظر گرفتن
matter-of-fact <idiom>	چیزی که شخص است ،برطبق واقعیت
matter of fact <idiom>	چیزی واقعا درست باشه
When wI'll the matter come up for discussion ?	موضوعی را کی برای بحث مطرح خواهند کرد ؟
to suggest it is appropriate to do so [matter]	پیشنهاد می کند که برای انجام این کار مناسب باشد [چیزی ]
It is o. k . ( all right ) . it doesent matter .	عیب ندارد
subject matter	مطلب موضوع
What is the matter with you ? what ails you?	شما را چه می شود
root of the matter	اصل مطلب
subject matter	موضوع اصلی
grey matter	بافته خاکستری رنگ که جرم اصلی مخ ومغزتیره ازان درست شده است
white matter	ماده سفید
matter of fact	حقیقت امر
coloring matter	رنگ
matter on hand	مانحن فیه
matter on hand	موضوع بحث
matter of couurse	چیز عادی یا طبیعی یا بدیهی
bituminous matter	ماده قیری
coloring matter	ماده رنگ
conservation of matter	بقای ماده
matter in hand	موضوع مورد بحث
matter and form	جوهر و عرض
fluoresent matter	ماده فلوئورسان
interstellar matter	ماده بین- ستارهای
front matter	مقدمه
front matter	پیش گفتار
gospel of matter	انجیل متی
i had no voice in that matter	من دران قضیه رایی نداشتم
matter wave	موج مادی
as a matter of fact	حقیقت امر اینست که خوب بخواهید بدانید
anti matter	ضد ماده
the matter is perplexed	مطلب پیچیده است
the matter is perplexed	موضوع درهم است
the matter was kept private	مطلب را پوشیده نگاه داشتند
to inquire into a matter	مطلبی را باز جویی
to inquire into a matter	کردن
matter of fact	بطور واقعی
that is a matter of habit	موضوع عادت است
the matter in hand	موضوع مورد بحث
that is a matter of habit	کار عادت است
tellurian matter	ماده زمینی
printed matter	مواد چاپی
post matter	چیزهای پستی
printed matter	اوراق چاپی
post matter	محمولات پستی
printed matter	مطبوعات
The judge will have the final say on the matter.	قاضی حرف آخر را در این موضوع خواهد داشت.
Please reply as a matter of urgency.	لطفا فوری پاسخ دهید.
The crux of the matter . The quintessence.	جان کلام ( مطلب )
to make inquires into a matter	در امری تحقیقات بعمل اوردن
I had no opportunity to discuss the matter .	فرصت نشد که موضوع را مورد بحث قرار بدهم
It cannot be trifled with . It is no joking matter.	شوخی بردار نیست
It is no easy matter . Its quite a job.	کار سهل وساده ای نیست
to make inquires into a matter	کردن
to make inquires into a matter	چیز ی را باز جویی
the matter itself [the situation itself ] [ the thing itself]	این مطلب بخودی خود
matter of mutual interest	موضوع دارای سود دوجانبه
a matter of relative importance	موضوعی با اهمیت نسبی
I have a free hand in this matter.	دراینکار دستم باز است ( اختیارات دارم )
The matter assumed significant proportions.	دامنه کار با لاگرفت
To bring a matter to successful issue .	کاری را به نتیجه رساندن
To raise a question . To bring up a matter .	موضوعی رامطرح کردن
We shall look into the matter in due ( good ) time .	درموقع مناسب باین مطلب رسیدگه خواهد شد
To follow up (trace) a matter (case).	موضوعی را دنبال کردن
No matter which way you fling a cat, it will light. <proverb>	گربه را هر طورى بیندازند روى چهار دست و پا پائین مى آید.
to bring the matter before a court [the judge]	دعوایی را در حضور قاضی آوردن
You must stick to your guns . You must take a firm stand in this matter.	پای این کار باید محکم بایستی
It doesn't matter where you get your appetite as long as you eat at home. <proverb>	بیرون ما را به اشتها می آورند اما در خانه غذا می خوریم. [ضرب المثل بیشتر مربوط به سکس تا غذا]
As a matter of the fact. in fact . in point of fact.	درحقیقت
It is for the Court to fix the terms. [ The terms are a matter for the Court to fix.]	این مربوط به دادگاه می شود که شرایط را تعیین کند.