Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English
Persian
great circle route
کمان دایره عظیمه
great circle route
مسیرقوس دایره عظیمه سماوی
Other Matches
great circle
دایره عظیمه
great circle
دایره عظیمه سماوی
great circle
بزرگترین دایره محیط یک کره
secondary great circle
دایره عظیمه ثانویه
en route
در راه
route
راه
route
مسیر یک پیام بین فرستنده و گیرنده در شبکه
route
خط سیر
route
رهنامه
route
تعیین خط مسیر
route
مسیر چیزیرا تعیین کردن
route
مسیر
re-route
ارسال در یک متفاوت
re route
ارسال در یک متفاوت
route
راه جریان معمولی
route
کانال
route
جاده
route
به زمین نشاندن
route
به خاک نشاندن تثبیت کردن
route
فرمان حرکت دادن
air route
مسیر هوایی
route order
فرمان ستون راه رو
route marches
راهپیمایی در روی جاده راهپیمایی پیاده فرمان قدم راه
route march
راهپیمایی در روی جاده راهپیمایی پیاده فرمان قدم راه
alternative route
گزینش مسیر دیگر
supply route
مسیر اماد
delay en route
تاخیر در حین راه
route order
ترتیب حرکت در روی جاده حرکت به ستون راه
coastal route
مسیر ساحلی
supply route
اماد راه
route reconnaissance
شناسایی جاده
route reconnaissance
شناسایی مسیر
supply route
خط تدارکات راه اماد
delay en route
تاخیر درحین حرکت در مسیر
dispatch route
جاده تحت کنترل خودی درزمان مشخص مسیر اعزام پرسنل
trunkair route
مسیر هوایی استراتژیکی مسیر حرکت و حمل و نقل استراتژیکی هوایی
signed route
جاده علامت گذاری شده ودارای علایم شناسایی
route transposition
نوعی سیستم رمز که حروف رمز را با پیروی از یک مسیرمعین به هم می چسبانند
axial route
مسیر طولی منطقه عقب جاده طولی منطقه مواصلات
route step
قدم راه رو قدم راه رفتن
route step
فرمان قدم راه
artificial route
مسیر مصنوعی
route selection
انتخاب مسیر
approach route
مسیرفرود به باند
approach route
مسیر تقرب به باند
convoy route
مسیر حرکت ستون دریایی مسیر حرکت کاروان دریایی
logistic route
امورلجستیکی
operational route
مسیر عملیاتی
open route
جاده بدون کنترل وبازرسی
open route
جاده باز
lateral route
جاده هایی که به موازات خط لجمن قرارداشته باشند
route board
تختهتعیینمسیر
transit route
مسیر دریایی بین المللی مسیر ترانزیت راه ترانزیت
logistic route
تدارک کردن
logistic route
فن امادکردن یکانهادر عملیات
logistic route
راههای تدارکاتی
logistic route
مسیرهای لجستیکی تدارکات
operational route
جاده عملیاتی
logistic route
امورلجستیکی یکانها
scenic route
مسیرنمایشی
route column
ستون راه
route column
ستون راهپیمایی
lateral route
جاده عرضی
coastal route
راه ابی ساحلی
route classification
طبقه بندی جاده ها
overland route
راه سفر به هندوستان از دریای مدیترانه
overland route
راه خشکی
operational route
جاده رزمی
operational route
جاده حاضر به کار
line route map
نقشه نشان دهنده راهها نقشه راهنمای مسیر خطوط سیم دستگاه
convention merchandies per route
قرارداد بین المللی جهت حمل کالا
link route segments
راههای مورد استفاده برای حمل بار یکپارچه
main supply route
مسیر اصلی اماد
double flow route
مسیر دو طرفه
double flow route
جاده دوطرفه
main supply route
اماد راه اصلی
main supply route
راه اصلی تدارکات
freight route order
ترتیب تقدم استفاده از جاده ها
freight route order
ترتیب حمل و نقل درجاده ها
The route runs across this country.
خط مسیر از این کشور می گذرد.
double flow route
جاده دو خطه
circle
مدورساختن
circle
دایره
circle
محیط دایره
circle
محفل حوزه
circle
قلمرو
circle
دورزدن
circle
دور
inner circle
دایرهداخلی
circle
گرفتن احاطه کردن
circle
جفتی
circle eight
چرخش با دایرهای بشکل 8لاتین
circle
دویدن در مسیر منحنی
We took the scenic route from Oslo to Bergen.
ما در مسیر خوش منظر اسلو به برگن راندیم.
north circle
دایره شمالگان
mohr's circle
دایره موهر
come full circle
<idiom>
کاملا برعکس
mohr's circle
دایره مور
mill circle
چرخ اسیاب ژیمناستیک
marker circle
دایره مشخص کننده مرکزمنطقه فرود هوایی یا باندفرود هواپیما
hour circle
نصف النهار حلقه مدرج
hrowing circle
دایره پرتاب دیسک
kick circle
دایره 8/81 متری وسط میدان
circle chart
گراف دایره ای
[ریاضی]
leg circle
جفتی
circle chart
نمودار دایره ای
[ریاضی]
small circle
دایره صغیره
hour circle
دایره ساعتی
circumscribed circle
دایره محیطی
[ریاضی]
area of a circle
مساحت صفحه
[قرص شکل]
[ریاضی]
winner's circle
محوطه نزدیک خط پایان درمسیر سوارکار و اسب برنده برای گرفتن جایزه
vertical circle
دایره قائم
vertical circle
دایره عظیمه ماربر راس القدم و سمت القدم نافر
turning circle
دایره گردش
semi circle
نیم دایره
turning circle
دایره چرخش ناو
tip circle
دوره نوک
throwing circle
دایره پرتاب نیزه
three point circle
قوس زمین زیر حلقه بسکتبال
small circle
دایره صغیره سماوی
stalder circle
اشتادلر
the vicious circle
دور تسلسل
tactile circle
دایره بساوشی
stress circle
دایره تنش
traffic circle
دایرهی یک طرفه
central circle
دایرهوسط
parhelic circle
هاله روشن بالای افق
pitch circle
دایره گام
root circle
دوره پای دندانه
area of a circle
مساحت دایره
[ریاضی]
unit circle
دایره واحد
[ریاضی]
vicious circle
<idiom>
دلیل وتاثیری بانتیجه بد
striking circle
دایرهبرخورد
station circle
چرخههواشناسی
restricting circle
دایرهممنوعه
outer circle
دایرهخارجی
on-deck circle
دررویدایره
goal circle
محدودهگل
centre circle
دایرهمرکزی
stalder circle
چرخش کامل بدورمیله بدون تماس پاها بامیله
hole circle
گردی سوراخ
elevation circle
قطاع درجه
dip circle
میل سنج
diffusion circle
دایره پخش
azimuth circle
قطب نمای نجومی هواپیما زاویه یاب نجومی صفحه قطب نمای کشتی
center circle
دایره وسط زمین
center circle
دایره میانی
color circle
دایره رنگها
circle of position
دایرهای که از موضع نفرات عبور میکند دایره مکان نافر
antarctic circle
مدار قطب جنوب
altitude circle
صفحه ارتفاع سنج هواپیما
aiming circle
زاویه یاب فرماندهی
circle of influence
دایرهای که حد منطقه تاثیررا مشخص میکند
circle dodge
گریز از حریف در مسیرمنحنی
arc de circle
خمش
base circle
هر قسمت اریب از یک سیلندر دایره مبنا
azimuth circle
سمت گیر
vicious circle
دور معیوب
giant circle
افتاب شکسته
Arctic Circle
مدار قطب شمال
vicious circle
دور و تسلسل
half circle
چرخش نمیدایره ژیمناست
dress circle
صندلیهای ردیف جلوتماشاخانه
azimuth circle
دایره سمتیه
circle graph
نمودار دایرهای
hip circle
چرخ جلو روی پارالل
flank circle
جفتی خرک
face off circle
هرکدام از پنج دایره کوچک مخصوص رویارویی
azimuth circle
سمت نما
prime vertical circle
دایره قائم اصلی
free throw circle
دایره پرتاب ازاد
centre of crest circle
مرکز انحنای ستیغ
graduated circle of an alidade
دایره مدرج زاویه یاب صفحه درجه دار زاویه سنج
center ice circle
داره میانی زمین
perimeter
[circumference]
of a circle
محیط دایره
centre of crest circle
مرکز خمیدگی
centre face-off circle
دایرهمرکزیمحلروبروشدنحریفها
vicious circle of poverty
دور باطل فقر
inscribed circle
[of a triangle]
دایره
[محاطی مثلث]
[ریاضی]
tip circle diameter
قطر دوره نوک
great-
طولانی
great-
بصیر
great-
تومند
great
عظیم
the great
بزرگان
great-
متعدد ماهر
great-
ابستن
great go
امتحان نهایی در دانشگاه برای گرفتن درجه
i had a great wish to see him
بسیارمیل
great
<adj.>
خیلی خوب
great
ابستن
great
بصیر
great
متعدد ماهر
great
تومند
great
زیاد
great
کبیر
he is a great help
او کمک بزرگی است
great
بزرگ
i had a great wish to see him
داشتم که اورا به بینم
great
<adj.>
عالی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com