English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 187 (9 milliseconds)
English Persian
green beans لوبیا سبز
Other Matches
beans لوبیا
beans دانه حبه
beans چیزکم ارزش وجزئی
beans ضربه زدن به سر توپزن باپرتاب توپ
beans باقلا
French beans لوبیای سبز
kidney beans لوبیاقرمز
spill the beans <idiom> چغلی کردن ،فاش کردن راز
french beans لوبیا سبز
kidney beans لوبیا قرمز
castor beans کرچک
French beans لوبیا
full of beans <idiom> پرانرژی
string beans انواع لوبیا سبز
baked beans لوبیای قرمز پخته شده و گوشت خوک
runner beans رجوع شود به bean pole
to pulp coffee beans دانههای قهوه را مغز کن
To let the cat out of the bag . To spI'll the beans . To give the game away . موضوعی را لو دادن
green چمن صاف و نرم و کوتاه اطراف سوراخ اسبی که هنوزدر مسابقه ازموده نشده میدان تیراندازی صحرایی
green PC رایانه زیست بوم دوستانه
green PC رایانه سبز
through the green منطقه قابل استفاده در بازی گلف
green <idiom>
green معتدل
green سبزه چمن
green سبز کردن
green سبزیجات
green سبز
green خرم
green تازه
green ترو تازه نارس
green بی تجربه
green رنگ سبز
green سبزشدن
pea green سبز نخودی
pomona green رنگ سبزو زردامیخته بهم که زردی ان بیشترنمایان باشد
sap green رنگ زرد مایل به سبز سیر
sea green رنگ سبز مایل بابی
green vegetable سبزی خوراکی
to incline to green بسیبزی زدن
to incline to green یا مایل بودن
green turtle لاک پشت دریایی که تخمها وگوشت ان خوراکی است
village green میدان دهکده
green card کارت سبز
green thumb استعداد و قدرت فوق العاده درپروراندن گیاهان
green thumbed کسیکه در پرورش گیاهان شانس و استعدادخوبی دارد
Green Berets سبز کلاهان
pea green زرد مایل بسبز
pace of the green سرعت گوی
in the green tree بخت سبز
jade green رنگ سبز یشمی
in the green tree خوشبخت
jade green رنک سبزمایل به ابی
in the green tree سرسبز
kendal green پارچه پشمی سبزرنگ
long green اسکناس پشت سبز
green wood چوب تر
green vitriol زاج سبز
long green دلار کاغذی پشت سبز
malachite green سبز مالاشیت
mead green سبز چمنی
olive green رنگ سبز زیتونی روشن
green cards کارت سبز
green pepper فلفل سبز
Dear Mr. Green . آقای گرین عزیز ( محترم )
By the green grass . کنار چمن های سبز وخرم
green thumb <idiom>
green with envy <idiom>
green with envy از حسادت ترکیدن
as green as grass <idiom> کم تجربه و ناشی
Green architecture معماری سبز
deep green رنگ سبز تند و تیره
prophet's green رنگ سبز نبی [این رنگ از ترکیب رنگ نیل یا همان رنگ آبی با رنگینه های زرد بدست آمده از گیاهان بوجود می آید و آنرا به رنگ اولین پرچم اسلام و یا گنبد حضرت خاتم الانبیا نسبت می دهند.]
Green architecture [ساختمان با محوطه هایی با مناظر بدیع]
green roof [سقف ساختمان تزئین شده با گیاهان]
to turn green سبز رنگ شدن
Light green. رنگ سبز روشن
green salad سالادسبز
green peppers فلفل سبز
green ball توپسبز
green beam شعلهیسبز
green cabbage کلمسبز
green peas نخودفرنگی
green russula نوعیقارچسبز
green space فضایسبز
green walnut گردویتازه
practice green شروعبهسبزشدن
bottle green سبزپررنگ
Green Beret تکاور - کماندو
green fingers متبحردرپرورشگیاهانوسبزیجات
Green Paper برگهنظرخواهی
Green Party حزبسبز - حزبیکهبرایحفافتازمحیطزیستتلاشمیکند
green stool مدفوع سبز رنگ [پزشکی]
green light چراغ سمت راست
green bice رنگ سبزی که از لاجوردوزرنیخ زرد درست شده باشد
green blind نابینادربرابر رنگ سبز سبزکور
green bone نیزه ماهی
Green Book مشخصات رسمی استاندارد I-CD که توسط Philips منتشر شد
green concrete بتن تازه ریخته شده
green concrete بتن تازه
green concrete بتن تر
green corn ذرت هندی که نارس بکار طبخ میاید
green crop علف تازه
green crop علیق سبز
green dragon ارن
green dragon فیل گوش
green dragon لوف کبیر
green dragon درافیون
green eye رشک
green eye حسد
green bean لوبیای سبز
green alga جلبک سبز
grass green رنگ سبز چمنی
putting green چمن سبز نزدیک محل سوراخ گلف
putting green قسمت چمن نرم که در اخرهر بخش سوراخ در ان قراردارد
green revolution انقلاب سبز
green belt کمربند سبز
green belts کمربند سبز
pea-green سبز نخودی
bowling green چمن مخصوص بازی با گوی چوبی
almond green رنگ مغز پستهای
bromocresol green سبز برموکرزول
dark green سبزسیر
drive the green با یک ضربه گوی را از نقطه اغاز به چمن نرم رساندن
emerald green زمردی
emerald green زمردین
emerald green سبززمردی
forest green سبز زیتونی
forest green رنگ سبز تیره مایل بزرد
green eyed حسود
green flag پرچم ازاد بودن مسیر مسابقه اتومبیلرانی
green room انتظارگاه یاخلوتگاه بازیگران
green pea نخود سبز
green old age پیری باتندرستی وزنده دلی
green old wound زخمی که گوشت نوبالانیاورده باشد
green soap صابون ملایمی که ازروغنهای گیاهی تهیه میشود
green old wound زخم تازه
green onion پیازچه
green sand ماسه تر
green run اولین گردش موتور نو یا تازه تعمیر
green pea نخود اتابکی
green peak دارکوب سبز
green phosphor فسفری که برای پوشش صفحات تک رنگ بسیار استفاده میشود. که حروف سبز را روی پشت صفحه سیاه نشان میدهد
green mold کفک سبز
green stick شکستگی استخوان درکودکان بدان گونه که یک سوی استخوان شکسته سو
green stuff سبزیجات
green tea چای سبز
green house گرمخانه
green jaundice یرقان سبز
green manure گیاهانی نظیر شبدرکه جهت تقویت زمین کشت میشوند
green meat گوشت کهنه
green meat سبزی
green tea چایی سبز
green house گلخانه
green gun لوله پرتاب سبز
green meat گیاه خوراکی
green stuff سبزی
green jaundice سبزی
crown green bowls بولینگ بین دو بازیگر در چمن وسیع
give someone the green light چراغ سبز نشان دادن
all nature looked green طبیعت سراسر سبز بود
green with a blue tint سبز مایل به ابی
green sand mold قالب تر
moss green color رنگ سبز ماشی
moss green color سبز جلبکی
all nature looked green همه جا سبز بود
green sand molding قالب ریزی تر
This painting has a green background. زمینه این تابلو سبز است
red, green, blue سه اشعه تصویردرتلویزیون رنگی
red green blindness رنگ کوری سبز- قرمز
To turn green with envy. از حسد ترکیدن
green mountain boy مرد بومی یا ساکن ورمونت
to paint adoor green دری را رنگ سبز زدن
red, green, blue سیستم نمایش قوی که از سه سیگنال ورودی مجزا برای کنترل اشعههای قرمزوسبزوابی استفاده میکند
green barley for fodder قصیل
give someone the green light <idiom> اجازه ادامه به کار رادادن
yellow green alga جلبک دارای رنگدانه زرد تا سبز
to paint adoor green رنگ سبز بدری زدن
Here ist my Green card. بفرمائید این کارت سبز من است.
green barley for fodder خصیل
fine green marble سنگ گندمی
A green leaf is the gift of a dervish . <proverb> برگ سبزى است تیفه درویش .
red green blue monitor مانیتور قرمز- سبز- ابی
the Green Dot® [recycling symbol] علامت نقطه سبز [بازچرخی در محیط زیست]
As sure as [God made] little green apples he'll be back. او [مرد] صد در صد دوباره می آید.
Green tea is esteemed for its health-giving properties. ارزش چای سبز در خواص سلامت بخش آن است.
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com