English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (9 milliseconds)
English Persian
green crop علف تازه
green crop علیق سبز
Other Matches
crop چیدن سرشاخه زدن
crop سرقیچی کردن
to crop up or out درصطح پدیدارشدن
crop کاهش اندازه یا حاشیه یک تصویر یا بریدن بخش مستط یلی تصویر
crop حذف قسمتی از یک تصویر درگرافیکهای کامپیوتری
to crop up or out روامدن
to crop up ناگهان رخ دادن- اب خوردن
crop up <idiom> اتفاقی پدیدارشدن
crop حاصل دادن چینه دان
crop گیسو را زدن سرشاخه زدن
crop چیدن
crop محصول
in crop سبز
in crop کاشته
eton crop موی کوتاه زنانه
neck and crop باسر
crop rent اجاره محصول
crop mark در نرم افزار DTP علامتهای چاپ شده که لبه کاغذ یا تصویر را نشان میدهند و امکان برش دقیق می دهند
crop end saw اره مخصوص قطع کردن بخشهای اضافی شمش
crop end سرقیچی
crop end بخشهای اضافی شمش که قبل از نوردکاری چیده میشود
crop ecology بوم شناسی کاشتی
cash crop فرآورد فروشی
cream of the crop <idiom> انتخاب عانی
cash crop محصول فروشی
crop elevator سرشاخهبالارونده
cash crop محصولی که برای فروش فرآوری میشود
cash crop فرآورد نقدینهساز
to crop out fotth پدیدار شدن
riding crop عصایاسبسواری
standing crop محصول سرپا
rotation of crop کشتگرد
crop ecology اکولوژی زراعی
crop eared مو زده
crop eared گوش بریده
root crop محصولات دارای ریشههای خوراکی
neck and crop سراسیمه
green سبزشدن
green سبزیجات
green تازه
green رنگ سبز
green بی تجربه
green ترو تازه نارس
through the green منطقه قابل استفاده در بازی گلف
green خرم
green سبز
green سبز کردن
green <idiom>
green معتدل
green PC رایانه سبز
green PC رایانه زیست بوم دوستانه
green چمن صاف و نرم و کوتاه اطراف سوراخ اسبی که هنوزدر مسابقه ازموده نشده میدان تیراندازی صحرایی
green سبزه چمن
in the green tree سرسبز
to incline to green بسیبزی زدن
to incline to green یا مایل بودن
village green میدان دهکده
jade green رنگ سبز یشمی
jade green رنک سبزمایل به ابی
kendal green پارچه پشمی سبزرنگ
in the green tree بخت سبز
in the green tree خوشبخت
long green اسکناس پشت سبز
olive green رنگ سبز زیتونی روشن
pace of the green سرعت گوی
pea green زرد مایل بسبز
pea green سبز نخودی
mead green سبز چمنی
sea green رنگ سبز مایل بابی
pomona green رنگ سبزو زردامیخته بهم که زردی ان بیشترنمایان باشد
long green دلار کاغذی پشت سبز
malachite green سبز مالاشیت
sap green رنگ زرد مایل به سبز سیر
Green Berets سبز کلاهان
green card کارت سبز
Dear Mr. Green . آقای گرین عزیز ( محترم )
By the green grass . کنار چمن های سبز وخرم
green thumb <idiom>
green with envy <idiom>
green with envy از حسادت ترکیدن
as green as grass <idiom> کم تجربه و ناشی
deep green رنگ سبز تند و تیره
prophet's green رنگ سبز نبی [این رنگ از ترکیب رنگ نیل یا همان رنگ آبی با رنگینه های زرد بدست آمده از گیاهان بوجود می آید و آنرا به رنگ اولین پرچم اسلام و یا گنبد حضرت خاتم الانبیا نسبت می دهند.]
Green architecture معماری سبز
Green architecture [ساختمان با محوطه هایی با مناظر بدیع]
green roof [سقف ساختمان تزئین شده با گیاهان]
green beans لوبیا سبز
to turn green سبز رنگ شدن
Light green. رنگ سبز روشن
green salad سالادسبز
Green Party حزبسبز - حزبیکهبرایحفافتازمحیطزیستتلاشمیکند
green cards کارت سبز
green pepper فلفل سبز
green peppers فلفل سبز
green ball توپسبز
green beam شعلهیسبز
green cabbage کلمسبز
green peas نخودفرنگی
green russula نوعیقارچسبز
green space فضایسبز
green walnut گردویتازه
practice green شروعبهسبزشدن
bottle green سبزپررنگ
Green Beret تکاور - کماندو
green fingers متبحردرپرورشگیاهانوسبزیجات
Green Paper برگهنظرخواهی
green stool مدفوع سبز رنگ [پزشکی]
green wood چوب تر
dark green سبزسیر
green corn ذرت هندی که نارس بکار طبخ میاید
bowling green چمن مخصوص بازی با گوی چوبی
green dragon فیل گوش
green dragon لوف کبیر
green dragon درافیون
green eye رشک
green eye حسد
green eyed حسود
green flag پرچم ازاد بودن مسیر مسابقه اتومبیلرانی
green gun لوله پرتاب سبز
green house گلخانه
green house گرمخانه
green jaundice سبزی
green jaundice یرقان سبز
green concrete بتن تر
green concrete بتن تازه
green concrete بتن تازه ریخته شده
drive the green با یک ضربه گوی را از نقطه اغاز به چمن نرم رساندن
emerald green زمردی
emerald green زمردین
emerald green سبززمردی
bromocresol green سبز برموکرزول
forest green سبز زیتونی
forest green رنگ سبز تیره مایل بزرد
grass green رنگ سبز چمنی
almond green رنگ مغز پستهای
green alga جلبک سبز
green bean لوبیای سبز
green bice رنگ سبزی که از لاجوردوزرنیخ زرد درست شده باشد
green blind نابینادربرابر رنگ سبز سبزکور
green bone نیزه ماهی
Green Book مشخصات رسمی استاندارد I-CD که توسط Philips منتشر شد
green manure گیاهانی نظیر شبدرکه جهت تقویت زمین کشت میشوند
green vitriol زاج سبز
green room انتظارگاه یاخلوتگاه بازیگران
green run اولین گردش موتور نو یا تازه تعمیر
green sand ماسه تر
green light چراغ سمت راست
green dragon ارن
green soap صابون ملایمی که ازروغنهای گیاهی تهیه میشود
green stick شکستگی استخوان درکودکان بدان گونه که یک سوی استخوان شکسته سو
green stuff سبزی
green stuff سبزیجات
green tea چای سبز
green tea چایی سبز
green thumb استعداد و قدرت فوق العاده درپروراندن گیاهان
green pea نخود سبز
green thumbed کسیکه در پرورش گیاهان شانس و استعدادخوبی دارد
green turtle لاک پشت دریایی که تخمها وگوشت ان خوراکی است
green vegetable سبزی خوراکی
green phosphor فسفری که برای پوشش صفحات تک رنگ بسیار استفاده میشود. که حروف سبز را روی پشت صفحه سیاه نشان میدهد
green peak دارکوب سبز
putting green چمن سبز نزدیک محل سوراخ گلف
green old age پیری باتندرستی وزنده دلی
green belts کمربند سبز
green mold کفک سبز
green meat گیاه خوراکی
green meat سبزی
green meat گوشت کهنه
pea-green سبز نخودی
green old wound زخم تازه
green old wound زخمی که گوشت نوبالانیاورده باشد
green pea نخود اتابکی
putting green قسمت چمن نرم که در اخرهر بخش سوراخ در ان قراردارد
green revolution انقلاب سبز
green onion پیازچه
green belt کمربند سبز
moss green color رنگ سبز ماشی
moss green color سبز جلبکی
all nature looked green همه جا سبز بود
all nature looked green طبیعت سراسر سبز بود
give someone the green light چراغ سبز نشان دادن
crown green bowls بولینگ بین دو بازیگر در چمن وسیع
green with a blue tint سبز مایل به ابی
green mountain boy مرد بومی یا ساکن ورمونت
to paint adoor green دری را رنگ سبز زدن
to paint adoor green رنگ سبز بدری زدن
yellow green alga جلبک دارای رنگدانه زرد تا سبز
red, green, blue سیستم نمایش قوی که از سه سیگنال ورودی مجزا برای کنترل اشعههای قرمزوسبزوابی استفاده میکند
red, green, blue سه اشعه تصویردرتلویزیون رنگی
green sand molding قالب ریزی تر
green barley for fodder قصیل
green barley for fodder خصیل
To turn green with envy. از حسد ترکیدن
This painting has a green background. زمینه این تابلو سبز است
fine green marble سنگ گندمی
give someone the green light <idiom> اجازه ادامه به کار رادادن
Here ist my Green card. بفرمائید این کارت سبز من است.
red green blindness رنگ کوری سبز- قرمز
green sand mold قالب تر
red green blue monitor مانیتور قرمز- سبز- ابی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com