English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (9 milliseconds)
English Persian
green old wound زخمی که گوشت نوبالانیاورده باشد
green old wound زخم تازه
Other Matches
wound جرح
to d. from wound از زخم مردن
wound less بی جراحت
wound less زخمی نشده
wound less غیرمجروح
wound up منحل شده
wound up منحله
wound جریحه
wound مجروح کردن
wound جراحت زخمی کردن
wound پیچانده
wound پیچ خورده
wound کوک شده
wound رزوه شده .
wound زخم
wound جراحت
wound جریحه مجروح کردن
wound زخم زدن
wound پیچیده شدن
to bind up a wound بستن زخم
the wound was infected زخم اب کشید
to receive a wound زخم خوردن
to receive a wound زخم برداشتن
wound chevron علامت زخمی شدن
wound chevron نشان زخمی شدن در جنگ
wound pole قطب مرکب
stab wound زخمچاقو
flesh wound زخم جزئی
the wound was infected زخم عفونی شد
the wound was healed زخمش خوب شد
flesh wound زخم سطحی
gunshot wound زخم گلوله
gunshot wound زخم تیر
to wound somebody's pride به غیرت کسی برخوردن
random wound سیم پیچ نامنظم
receive a wound زخم خوردن
the wound is rankling زخم چرک کرده است
shunt wound دارای سیم پیچ مغناطیسی انحرافی
wire wound resistor مقاومت پیچکی
form wound coil سیم پیچ قالبی
series wound motor موتور با پیچک سری
The wound burns and throbs. زخم جایش می سوزد
To opev someones wound. داغ کسی را تازه کردن
lap wound armature ارمیچر رویهم
series wound generator ژنراتور سری
wound rotor motor موتور القائی با حلقه لغزان
shunt wound motor موتور شنت
shunt wound motor موتور با سیم پیچ شنتی
series wound motor موتور سری
series wound motor موتور با سیم پیچ زنجیری
to die from an injury [a wound] به علت آسیب دیدگی [زخمی] مردن
duplex wound armature ارمیچر دو سیم پیچی
bar wound armature رتور قفس سنجابی
compound wound generator مولد مرکب
compound wound generator ژنراتوری که هم دارای میدان موازی و هم میدان سری میباشد
compound wound motor موتور مرکب
bar wound armature ارمیچر میلهای
compound wound motor موتور با سیم پیچی کمپوند
d.c. series wound motor موتور با سیم پیچی جریان دائم
differential compound wound motor موتور با سیم پیچ کمپوندتفاضلی
To rub salt in somebodys wound . نمک بر زخم کسی پاشیدن
green سبز
green خرم
green ترو تازه نارس
green بی تجربه
green رنگ سبز
green سبزیجات
green سبزشدن
green <idiom>
green سبز کردن
through the green منطقه قابل استفاده در بازی گلف
green سبزه چمن
green معتدل
green PC رایانه زیست بوم دوستانه
green چمن صاف و نرم و کوتاه اطراف سوراخ اسبی که هنوزدر مسابقه ازموده نشده میدان تیراندازی صحرایی
green PC رایانه سبز
green تازه
pea green زرد مایل بسبز
olive green رنگ سبز زیتونی روشن
malachite green سبز مالاشیت
green jaundice سبزی
pace of the green سرعت گوی
to incline to green بسیبزی زدن
green stool مدفوع سبز رنگ [پزشکی]
mead green سبز چمنی
pea green سبز نخودی
sea green رنگ سبز مایل بابی
Dear Mr. Green . آقای گرین عزیز ( محترم )
sap green رنگ زرد مایل به سبز سیر
to turn green سبز رنگ شدن
green roof [سقف ساختمان تزئین شده با گیاهان]
green beans لوبیا سبز
pomona green رنگ سبزو زردامیخته بهم که زردی ان بیشترنمایان باشد
Green architecture [ساختمان با محوطه هایی با مناظر بدیع]
to incline to green یا مایل بودن
Green architecture معماری سبز
green space فضایسبز
green walnut گردویتازه
practice green شروعبهسبزشدن
bottle green سبزپررنگ
Green Beret تکاور - کماندو
green fingers متبحردرپرورشگیاهانوسبزیجات
Green Paper برگهنظرخواهی
Green Party حزبسبز - حزبیکهبرایحفافتازمحیطزیستتلاشمیکند
green salad سالادسبز
Light green. رنگ سبز روشن
By the green grass . کنار چمن های سبز وخرم
green thumb <idiom>
green with envy <idiom>
green russula نوعیقارچسبز
green peas نخودفرنگی
prophet's green رنگ سبز نبی [این رنگ از ترکیب رنگ نیل یا همان رنگ آبی با رنگینه های زرد بدست آمده از گیاهان بوجود می آید و آنرا به رنگ اولین پرچم اسلام و یا گنبد حضرت خاتم الانبیا نسبت می دهند.]
deep green رنگ سبز تند و تیره
village green میدان دهکده
as green as grass <idiom> کم تجربه و ناشی
green with envy از حسادت ترکیدن
Green Berets سبز کلاهان
green card کارت سبز
green cards کارت سبز
green pepper فلفل سبز
green peppers فلفل سبز
green ball توپسبز
green beam شعلهیسبز
green cabbage کلمسبز
long green دلار کاغذی پشت سبز
green house گرمخانه
green crop علف تازه
green corn ذرت هندی که نارس بکار طبخ میاید
green concrete بتن تر
green concrete بتن تازه
green concrete بتن تازه ریخته شده
Green Book مشخصات رسمی استاندارد I-CD که توسط Philips منتشر شد
green bone نیزه ماهی
green crop علیق سبز
green dragon ارن
green dragon فیل گوش
green house گلخانه
green gun لوله پرتاب سبز
green flag پرچم ازاد بودن مسیر مسابقه اتومبیلرانی
green eyed حسود
green eye حسد
green eye رشک
green dragon درافیون
green dragon لوف کبیر
green blind نابینادربرابر رنگ سبز سبزکور
green bice رنگ سبزی که از لاجوردوزرنیخ زرد درست شده باشد
green bean لوبیای سبز
almond green رنگ مغز پستهای
bowling green چمن مخصوص بازی با گوی چوبی
pea-green سبز نخودی
green belts کمربند سبز
green belt کمربند سبز
green revolution انقلاب سبز
putting green قسمت چمن نرم که در اخرهر بخش سوراخ در ان قراردارد
bromocresol green سبز برموکرزول
dark green سبزسیر
drive the green با یک ضربه گوی را از نقطه اغاز به چمن نرم رساندن
green alga جلبک سبز
grass green رنگ سبز چمنی
forest green رنگ سبز تیره مایل بزرد
forest green سبز زیتونی
green light چراغ سمت راست
emerald green سبززمردی
emerald green زمردین
emerald green زمردی
putting green چمن سبز نزدیک محل سوراخ گلف
green jaundice یرقان سبز
green vitriol زاج سبز
in the green tree بخت سبز
in the green tree خوشبخت
green soap صابون ملایمی که ازروغنهای گیاهی تهیه میشود
in the green tree سرسبز
green stick شکستگی استخوان درکودکان بدان گونه که یک سوی استخوان شکسته سو
green stuff سبزی
green thumbed کسیکه در پرورش گیاهان شانس و استعدادخوبی دارد
green stuff سبزیجات
green tea چای سبز
green tea چایی سبز
green thumb استعداد و قدرت فوق العاده درپروراندن گیاهان
green turtle لاک پشت دریایی که تخمها وگوشت ان خوراکی است
green vegetable سبزی خوراکی
green wood چوب تر
green sand ماسه تر
jade green رنگ سبز یشمی
green room انتظارگاه یاخلوتگاه بازیگران
green manure گیاهانی نظیر شبدرکه جهت تقویت زمین کشت میشوند
green meat گوشت کهنه
green meat سبزی
green meat گیاه خوراکی
green mold کفک سبز
green run اولین گردش موتور نو یا تازه تعمیر
long green اسکناس پشت سبز
green old age پیری باتندرستی وزنده دلی
green peak دارکوب سبز
green phosphor فسفری که برای پوشش صفحات تک رنگ بسیار استفاده میشود. که حروف سبز را روی پشت صفحه سیاه نشان میدهد
green pea نخود اتابکی
jade green رنک سبزمایل به ابی
kendal green پارچه پشمی سبزرنگ
green pea نخود سبز
green onion پیازچه
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com