English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 185 (9 milliseconds)
English Persian
green onion پیازچه
Other Matches
onion پیاز
bulb onion پیاز
onion color رنگ پیازی
onion skin پوست پیاز [از این رنگینه طبیعی برای تهیه رنگ زرد نخودی استفاده می شود اگرچه ثبات رنگی خوبی ندارد.]
onion skin یکجور کاغذ نازک
onion skin پوست پیاز
sea onion پیاز عنصل
onion grass یکجور جو وحشی
pickling onion پیازتند
garden onion پیاز
onion couch یکجور جو وحشی
common onion پیاز
Naples/flowering Onion سیر ناپل
onion skin architecture طراحی سیستم کامپیوتری به صورت لایهای طبق کارایی یا حق تقدم
onion skin language زبان عملیات پایگاه داده ها که میتواند ساختار داده سلسله مراتبی را پردازش کند
french onion soup سوپ پیاز فرانسوی
green ترو تازه نارس
through the green منطقه قابل استفاده در بازی گلف
green <idiom>
green PC رایانه سبز
green PC رایانه زیست بوم دوستانه
green سبزه چمن
green خرم
green سبز
green تازه
green بی تجربه
green رنگ سبز
green سبزیجات
green سبزشدن
green سبز کردن
green معتدل
green چمن صاف و نرم و کوتاه اطراف سوراخ اسبی که هنوزدر مسابقه ازموده نشده میدان تیراندازی صحرایی
Green Berets سبز کلاهان
green russula نوعیقارچسبز
to incline to green بسیبزی زدن
to incline to green یا مایل بودن
green peppers فلفل سبز
green pepper فلفل سبز
village green میدان دهکده
green cards کارت سبز
green card کارت سبز
green beans لوبیا سبز
sea green رنگ سبز مایل بابی
sap green رنگ زرد مایل به سبز سیر
olive green رنگ سبز زیتونی روشن
green ball توپسبز
green stool مدفوع سبز رنگ [پزشکی]
to turn green سبز رنگ شدن
pace of the green سرعت گوی
pea green زرد مایل بسبز
pea green سبز نخودی
pomona green رنگ سبزو زردامیخته بهم که زردی ان بیشترنمایان باشد
green beam شعلهیسبز
green roof [سقف ساختمان تزئین شده با گیاهان]
green cabbage کلمسبز
Light green. رنگ سبز روشن
Dear Mr. Green . آقای گرین عزیز ( محترم )
By the green grass . کنار چمن های سبز وخرم
green thumb <idiom>
green with envy <idiom>
dark green سبزسیر
prophet's green رنگ سبز نبی [این رنگ از ترکیب رنگ نیل یا همان رنگ آبی با رنگینه های زرد بدست آمده از گیاهان بوجود می آید و آنرا به رنگ اولین پرچم اسلام و یا گنبد حضرت خاتم الانبیا نسبت می دهند.]
deep green رنگ سبز تند و تیره
as green as grass <idiom> کم تجربه و ناشی
green salad سالادسبز
Green Party حزبسبز - حزبیکهبرایحفافتازمحیطزیستتلاشمیکند
Green Paper برگهنظرخواهی
green peas نخودفرنگی
Green architecture [ساختمان با محوطه هایی با مناظر بدیع]
green space فضایسبز
green walnut گردویتازه
Green architecture معماری سبز
practice green شروعبهسبزشدن
bottle green سبزپررنگ
Green Beret تکاور - کماندو
green fingers متبحردرپرورشگیاهانوسبزیجات
green with envy از حسادت ترکیدن
mead green سبز چمنی
green meat گوشت کهنه
green dragon فیل گوش
green dragon ارن
green crop علیق سبز
green crop علف تازه
green corn ذرت هندی که نارس بکار طبخ میاید
green concrete بتن تر
green concrete بتن تازه
green concrete بتن تازه ریخته شده
green dragon لوف کبیر
green dragon درافیون
green eye رشک
green manure گیاهانی نظیر شبدرکه جهت تقویت زمین کشت میشوند
green jaundice یرقان سبز
green jaundice سبزی
green house گرمخانه
green house گلخانه
green gun لوله پرتاب سبز
green flag پرچم ازاد بودن مسیر مسابقه اتومبیلرانی
green eyed حسود
green eye حسد
Green Book مشخصات رسمی استاندارد I-CD که توسط Philips منتشر شد
green bone نیزه ماهی
almond green رنگ مغز پستهای
bowling green چمن مخصوص بازی با گوی چوبی
pea-green سبز نخودی
green belts کمربند سبز
green belt کمربند سبز
green revolution انقلاب سبز
putting green قسمت چمن نرم که در اخرهر بخش سوراخ در ان قراردارد
putting green چمن سبز نزدیک محل سوراخ گلف
bromocresol green سبز برموکرزول
drive the green با یک ضربه گوی را از نقطه اغاز به چمن نرم رساندن
emerald green زمردی
green blind نابینادربرابر رنگ سبز سبزکور
green bice رنگ سبزی که از لاجوردوزرنیخ زرد درست شده باشد
green bean لوبیای سبز
green alga جلبک سبز
grass green رنگ سبز چمنی
forest green رنگ سبز تیره مایل بزرد
forest green سبز زیتونی
emerald green سبززمردی
emerald green زمردین
green light چراغ سمت راست
green stuff سبزی
green phosphor فسفری که برای پوشش صفحات تک رنگ بسیار استفاده میشود. که حروف سبز را روی پشت صفحه سیاه نشان میدهد
green room انتظارگاه یاخلوتگاه بازیگران
green run اولین گردش موتور نو یا تازه تعمیر
green thumbed کسیکه در پرورش گیاهان شانس و استعدادخوبی دارد
green wood چوب تر
green soap صابون ملایمی که ازروغنهای گیاهی تهیه میشود
green stick شکستگی استخوان درکودکان بدان گونه که یک سوی استخوان شکسته سو
green stuff سبزیجات
green tea چای سبز
green tea چایی سبز
in the green tree خوشبخت
green thumb استعداد و قدرت فوق العاده درپروراندن گیاهان
green turtle لاک پشت دریایی که تخمها وگوشت ان خوراکی است
green vegetable سبزی خوراکی
green vitriol زاج سبز
green peak دارکوب سبز
green sand ماسه تر
kendal green پارچه پشمی سبزرنگ
green pea نخود اتابکی
long green اسکناس پشت سبز
green mold کفک سبز
green meat گیاه خوراکی
long green دلار کاغذی پشت سبز
malachite green سبز مالاشیت
green meat سبزی
jade green رنک سبزمایل به ابی
green old age پیری باتندرستی وزنده دلی
green old wound زخمی که گوشت نوبالانیاورده باشد
jade green رنگ سبز یشمی
green pea نخود سبز
in the green tree بخت سبز
green old wound زخم تازه
in the green tree سرسبز
moss green color سبز جلبکی
red, green, blue سه اشعه تصویردرتلویزیون رنگی
all nature looked green همه جا سبز بود
give someone the green light چراغ سبز نشان دادن
crown green bowls بولینگ بین دو بازیگر در چمن وسیع
red green blindness رنگ کوری سبز- قرمز
all nature looked green طبیعت سراسر سبز بود
moss green color رنگ سبز ماشی
green with a blue tint سبز مایل به ابی
To turn green with envy. از حسد ترکیدن
give someone the green light <idiom> اجازه ادامه به کار رادادن
green mountain boy مرد بومی یا ساکن ورمونت
Here ist my Green card. بفرمائید این کارت سبز من است.
This painting has a green background. زمینه این تابلو سبز است
green sand molding قالب ریزی تر
green sand mold قالب تر
red, green, blue سیستم نمایش قوی که از سه سیگنال ورودی مجزا برای کنترل اشعههای قرمزوسبزوابی استفاده میکند
yellow green alga جلبک دارای رنگدانه زرد تا سبز
green barley for fodder قصیل
fine green marble سنگ گندمی
green barley for fodder خصیل
to paint adoor green دری را رنگ سبز زدن
to paint adoor green رنگ سبز بدری زدن
the Green Dot® [recycling symbol] علامت نقطه سبز [بازچرخی در محیط زیست]
A green leaf is the gift of a dervish . <proverb> برگ سبزى است تیفه درویش .
red green blue monitor مانیتور قرمز- سبز- ابی
As sure as [God made] little green apples he'll be back. او [مرد] صد در صد دوباره می آید.
Green tea is esteemed for its health-giving properties. ارزش چای سبز در خواص سلامت بخش آن است.
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com