English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English Persian
green soap صابون ملایمی که ازروغنهای گیاهی تهیه میشود
Other Matches
A bar of soap. A cake of soap. یک قالب صابون
soap صابون زدن
May I have some soap? ممکن است چند تا صابون برایم بیاورید؟
soap صابون
some soap چند تا صابون
soap berry بندق
soap boiler صابون پز
toilet soap صابونتوالت
Soap lather . کف صابون
soap maker صابون پز
soft-soap چاپلوسی
liquid soap صابون مایع
metallic soap صابون فلزی
abrasive soap صابون سایا
animal soap صابون حیوانی
castile soap یکجورصابون روغن زیتونی
soap dish جاصابونی
soap bubble حباب کف صابون
soap suds اب صابونی
soap solution اب صابون
soap nut بندق
soap suds کف صابون
soap opera نمایشهای تلویزیونی یارادیویی پر احساسات وکم ارزش
soap operas نمایشهای تلویزیونی یارادیویی پر احساسات وکم ارزش
soap wort چوبه
soap wort چوبک
soft soap چاپلوسی
soft soap چاپلوسی کردن تملق
soap bubble چیزجالب وزود گذر
soft-soap چاپلوسی کردن تملق
soap solution محلول صابون
Soap doest lather in salty water . صابون رآب شور کف نمی کند
green سبزه چمن
green <idiom>
through the green منطقه قابل استفاده در بازی گلف
green PC رایانه سبز
green PC رایانه زیست بوم دوستانه
green سبز کردن
green سبز
green خرم
green تازه
green ترو تازه نارس
green بی تجربه
green رنگ سبز
green سبزیجات
green سبزشدن
green چمن صاف و نرم و کوتاه اطراف سوراخ اسبی که هنوزدر مسابقه ازموده نشده میدان تیراندازی صحرایی
green معتدل
to incline to green بسیبزی زدن
in the green tree سرسبز
in the green tree خوشبخت
to incline to green یا مایل بودن
in the green tree بخت سبز
jade green رنگ سبز یشمی
jade green رنک سبزمایل به ابی
sap green رنگ زرد مایل به سبز سیر
kendal green پارچه پشمی سبزرنگ
pace of the green سرعت گوی
pea green زرد مایل بسبز
pea green سبز نخودی
pomona green رنگ سبزو زردامیخته بهم که زردی ان بیشترنمایان باشد
olive green رنگ سبز زیتونی روشن
long green اسکناس پشت سبز
long green دلار کاغذی پشت سبز
mead green سبز چمنی
malachite green سبز مالاشیت
village green میدان دهکده
Green Berets سبز کلاهان
green card کارت سبز
By the green grass . کنار چمن های سبز وخرم
green thumb <idiom>
green with envy <idiom>
green russula نوعیقارچسبز
green with envy از حسادت ترکیدن
as green as grass <idiom> کم تجربه و ناشی
deep green رنگ سبز تند و تیره
prophet's green رنگ سبز نبی [این رنگ از ترکیب رنگ نیل یا همان رنگ آبی با رنگینه های زرد بدست آمده از گیاهان بوجود می آید و آنرا به رنگ اولین پرچم اسلام و یا گنبد حضرت خاتم الانبیا نسبت می دهند.]
Green architecture معماری سبز
Green architecture [ساختمان با محوطه هایی با مناظر بدیع]
green roof [سقف ساختمان تزئین شده با گیاهان]
green beans لوبیا سبز
to turn green سبز رنگ شدن
green stool مدفوع سبز رنگ [پزشکی]
Dear Mr. Green . آقای گرین عزیز ( محترم )
Light green. رنگ سبز روشن
green salad سالادسبز
green cards کارت سبز
green pepper فلفل سبز
green peppers فلفل سبز
green ball توپسبز
green beam شعلهیسبز
green cabbage کلمسبز
green peas نخودفرنگی
green space فضایسبز
green walnut گردویتازه
practice green شروعبهسبزشدن
bottle green سبزپررنگ
Green Beret تکاور - کماندو
green fingers متبحردرپرورشگیاهانوسبزیجات
Green Paper برگهنظرخواهی
Green Party حزبسبز - حزبیکهبرایحفافتازمحیطزیستتلاشمیکند
green house گلخانه
green crop علف تازه
green corn ذرت هندی که نارس بکار طبخ میاید
green concrete بتن تر
green concrete بتن تازه
green concrete بتن تازه ریخته شده
Green Book مشخصات رسمی استاندارد I-CD که توسط Philips منتشر شد
green bone نیزه ماهی
putting green چمن سبز نزدیک محل سوراخ گلف
green dragon ارن
green gun لوله پرتاب سبز
green flag پرچم ازاد بودن مسیر مسابقه اتومبیلرانی
green eyed حسود
green eye حسد
green eye رشک
green dragon درافیون
green dragon لوف کبیر
green dragon فیل گوش
green blind نابینادربرابر رنگ سبز سبزکور
green bice رنگ سبزی که از لاجوردوزرنیخ زرد درست شده باشد
green bean لوبیای سبز
almond green رنگ مغز پستهای
green light چراغ سمت راست
bowling green چمن مخصوص بازی با گوی چوبی
pea-green سبز نخودی
green belts کمربند سبز
green belt کمربند سبز
green revolution انقلاب سبز
bromocresol green سبز برموکرزول
dark green سبزسیر
green alga جلبک سبز
grass green رنگ سبز چمنی
forest green رنگ سبز تیره مایل بزرد
forest green سبز زیتونی
emerald green سبززمردی
emerald green زمردین
emerald green زمردی
drive the green با یک ضربه گوی را از نقطه اغاز به چمن نرم رساندن
putting green قسمت چمن نرم که در اخرهر بخش سوراخ در ان قراردارد
green old wound زخم تازه
green pea نخود اتابکی
green turtle لاک پشت دریایی که تخمها وگوشت ان خوراکی است
green thumbed کسیکه در پرورش گیاهان شانس و استعدادخوبی دارد
green tea چایی سبز
green run اولین گردش موتور نو یا تازه تعمیر
green peak دارکوب سبز
green phosphor فسفری که برای پوشش صفحات تک رنگ بسیار استفاده میشود. که حروف سبز را روی پشت صفحه سیاه نشان میدهد
green room انتظارگاه یاخلوتگاه بازیگران
green thumb استعداد و قدرت فوق العاده درپروراندن گیاهان
green tea چای سبز
green sand ماسه تر
green stuff سبزیجات
green onion پیازچه
green stuff سبزی
green vegetable سبزی خوراکی
green pea نخود سبز
green vitriol زاج سبز
green house گرمخانه
green crop علیق سبز
green jaundice سبزی
green jaundice یرقان سبز
green manure گیاهانی نظیر شبدرکه جهت تقویت زمین کشت میشوند
green meat گوشت کهنه
green meat سبزی
green meat گیاه خوراکی
green stick شکستگی استخوان درکودکان بدان گونه که یک سوی استخوان شکسته سو
sea green رنگ سبز مایل بابی
green mold کفک سبز
green wood چوب تر
green old wound زخمی که گوشت نوبالانیاورده باشد
green old age پیری باتندرستی وزنده دلی
crown green bowls بولینگ بین دو بازیگر در چمن وسیع
all nature looked green همه جا سبز بود
give someone the green light چراغ سبز نشان دادن
all nature looked green طبیعت سراسر سبز بود
moss green color سبز جلبکی
moss green color رنگ سبز ماشی
to paint adoor green رنگ سبز بدری زدن
to paint adoor green دری را رنگ سبز زدن
red green blindness رنگ کوری سبز- قرمز
green barley for fodder قصیل
red, green, blue سه اشعه تصویردرتلویزیون رنگی
red, green, blue سیستم نمایش قوی که از سه سیگنال ورودی مجزا برای کنترل اشعههای قرمزوسبزوابی استفاده میکند
green barley for fodder خصیل
give someone the green light <idiom> اجازه ادامه به کار رادادن
This painting has a green background. زمینه این تابلو سبز است
fine green marble سنگ گندمی
green with a blue tint سبز مایل به ابی
green sand molding قالب ریزی تر
Here ist my Green card. بفرمائید این کارت سبز من است.
green sand mold قالب تر
yellow green alga جلبک دارای رنگدانه زرد تا سبز
green mountain boy مرد بومی یا ساکن ورمونت
To turn green with envy. از حسد ترکیدن
red green blue monitor مانیتور قرمز- سبز- ابی
the Green Dot® [recycling symbol] علامت نقطه سبز [بازچرخی در محیط زیست]
A green leaf is the gift of a dervish . <proverb> برگ سبزى است تیفه درویش .
As sure as [God made] little green apples he'll be back. او [مرد] صد در صد دوباره می آید.
Green tea is esteemed for its health-giving properties. ارزش چای سبز در خواص سلامت بخش آن است.
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com