Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English
Persian
green stick
شکستگی استخوان درکودکان بدان گونه که یک سوی استخوان شکسته سو
Other Matches
green
سبزیجات
green
سبزشدن
through the green
منطقه قابل استفاده در بازی گلف
green
<idiom>
green
سبز
green
خرم
green
تازه
green
رنگ سبز
green PC
رایانه زیست بوم دوستانه
green PC
رایانه سبز
green
بی تجربه
green
چمن صاف و نرم و کوتاه اطراف سوراخ اسبی که هنوزدر مسابقه ازموده نشده میدان تیراندازی صحرایی
green
معتدل
green
سبزه چمن
green
سبز کردن
green
ترو تازه نارس
stick around
تاخیر کردن بانتظار چیزی بودن
non-stick
تفلون
stick
چسبناک
stick it out
<idiom>
طاقت آوردن ،ادامه دادن
stick up
<idiom>
دزدی مسلحانه
stick-up
برجستگی داشتن
stick-up
سرقت مسلحانه سربرافراشتن
stick up
برجستگی داشتن
stick around
<idiom>
همین دوروبر منتظر ماندن
to stick up
گردن فرازی کردن
to stick up
تندنوشتن
to stick up
مقاومت کردن
to stick up for
پشتی کردن
stick to your last
یا از حدخود بیرون نگذارید
stick to your last
برشته خود بجسبد
stick out
متحمل شدن
stick out
جلو امدن
stick out
پیش امدگی داشتن
non-stick
ناچسبان
non-stick
ته لیز
non-stick
نچسب
stick out
اصرار کردن
non-stick
ناچسبنده
stick around
درنگ کردن
stick-on
چسبنده چسبناک
to stick up for
دفاع کردن از
to stick together
نسبت بیکدیگروفادار بودن
stick up
سرقت مسلحانه سربرافراشتن
stick
تردیدکردن
stick
وقفه
stick
یک گروه چترباز که از یک دریا یک قسمت هواپیما به بیرون می پرند
stick
گروه پرنده
stick
چوب بازی
stick
سوراخ کردن نصب کردن
stick
چوب بازی هاکی
stick
هریک از سه میله عمودی کریکت چوبدست اسکی
stick
چسباندن
stick
پیچ درکار تحمل کردن
stick
چسبیدن
stick
فرورفتن
stick
گیر کردن گیر افتادن
stick
الصاق کردن چوب
stick
عصا
stick
چماق
stick
وضع چسبندگی
stick
الصاق تاخیر
stick
تخته موج سواری شلاق
he wants the stick
چوب میخواهد
to stick on
[to]
چسباندن
[روی چیزی]
to stick something
چیزی را سفت و پابرجا بستن
stick (someone) with
<idiom>
ترک چیز ناخوشایندی
stick with
<idiom>
ماندن با
stick with
<idiom>
دنبال کردن کاری
stick up for
<idiom>
کمک کردن ،حمایت کردن
green vegetable
سبزی خوراکی
green vitriol
زاج سبز
in the green tree
خوشبخت
green wood
چوب تر
in the green tree
سرسبز
green stuff
سبزیجات
green tea
چای سبز
long green
دلار کاغذی پشت سبز
green turtle
لاک پشت دریایی که تخمها وگوشت ان خوراکی است
green thumbed
کسیکه در پرورش گیاهان شانس و استعدادخوبی دارد
in the green tree
بخت سبز
jade green
رنگ سبز یشمی
jade green
رنک سبزمایل به ابی
green tea
چایی سبز
kendal green
پارچه پشمی سبزرنگ
long green
اسکناس پشت سبز
malachite green
سبز مالاشیت
mead green
سبز چمنی
olive green
رنگ سبز زیتونی روشن
pea green
زرد مایل بسبز
pea green
سبز نخودی
pomona green
رنگ سبزو زردامیخته بهم که زردی ان بیشترنمایان باشد
sap green
رنگ زرد مایل به سبز سیر
sea green
رنگ سبز مایل بابی
green thumb
استعداد و قدرت فوق العاده درپروراندن گیاهان
pace of the green
سرعت گوی
to incline to green
بسیبزی زدن
to incline to green
یا مایل بودن
green salad
سالادسبز
Light green.
رنگ سبز روشن
Dear Mr. Green .
آقای گرین عزیز ( محترم )
By the green grass .
کنار چمن های سبز وخرم
green with envy
<idiom>
green with envy
از حسادت ترکیدن
as green as grass
<idiom>
کم تجربه و ناشی
deep green
رنگ سبز تند و تیره
prophet's green
رنگ سبز نبی
[این رنگ از ترکیب رنگ نیل یا همان رنگ آبی با رنگینه های زرد بدست آمده از گیاهان بوجود می آید و آنرا به رنگ اولین پرچم اسلام و یا گنبد حضرت خاتم الانبیا نسبت می دهند.]
Green architecture
معماری سبز
Green architecture
[ساختمان با محوطه هایی با مناظر بدیع]
green roof
[سقف ساختمان تزئین شده با گیاهان]
green beans
لوبیا سبز
to turn green
سبز رنگ شدن
Green Party
حزبسبز - حزبیکهبرایحفافتازمحیطزیستتلاشمیکند
Green Paper
برگهنظرخواهی
green fingers
متبحردرپرورشگیاهانوسبزیجات
village green
میدان دهکده
Green Berets
سبز کلاهان
green card
کارت سبز
green cards
کارت سبز
green pepper
فلفل سبز
green thumb
<idiom>
green ball
توپسبز
green beam
شعلهیسبز
green cabbage
کلمسبز
green peas
نخودفرنگی
green russula
نوعیقارچسبز
green space
فضایسبز
green walnut
گردویتازه
practice green
شروعبهسبزشدن
bottle green
سبزپررنگ
Green Beret
تکاور - کماندو
green stool
مدفوع سبز رنگ
[پزشکی]
grass green
رنگ سبز چمنی
Green Book
مشخصات رسمی استاندارد I-CD که توسط Philips منتشر شد
green concrete
بتن تازه ریخته شده
green concrete
بتن تازه
green concrete
بتن تر
green corn
ذرت هندی که نارس بکار طبخ میاید
green crop
علف تازه
green crop
علیق سبز
green dragon
ارن
green dragon
فیل گوش
green dragon
لوف کبیر
green dragon
درافیون
green eye
رشک
green eye
حسد
green eyed
حسود
green flag
پرچم ازاد بودن مسیر مسابقه اتومبیلرانی
green bone
نیزه ماهی
green blind
نابینادربرابر رنگ سبز سبزکور
green bice
رنگ سبزی که از لاجوردوزرنیخ زرد درست شده باشد
pea-green
سبز نخودی
bowling green
چمن مخصوص بازی با گوی چوبی
almond green
رنگ مغز پستهای
bromocresol green
سبز برموکرزول
green belts
کمربند سبز
dark green
سبزسیر
drive the green
با یک ضربه گوی را از نقطه اغاز به چمن نرم رساندن
emerald green
زمردی
emerald green
زمردین
emerald green
سبززمردی
forest green
سبز زیتونی
forest green
رنگ سبز تیره مایل بزرد
green alga
جلبک سبز
green belt
کمربند سبز
green bean
لوبیای سبز
green gun
لوله پرتاب سبز
green revolution
انقلاب سبز
putting green
چمن سبز نزدیک محل سوراخ گلف
green meat
سبزی
green onion
پیازچه
green meat
گیاه خوراکی
green mold
کفک سبز
putting green
قسمت چمن نرم که در اخرهر بخش سوراخ در ان قراردارد
green peak
دارکوب سبز
green old age
پیری باتندرستی وزنده دلی
green old wound
زخمی که گوشت نوبالانیاورده باشد
green light
چراغ سمت راست
green old wound
زخم تازه
green pea
نخود سبز
green peppers
فلفل سبز
green sand
ماسه تر
green pea
نخود اتابکی
green run
اولین گردش موتور نو یا تازه تعمیر
green room
انتظارگاه یاخلوتگاه بازیگران
green phosphor
فسفری که برای پوشش صفحات تک رنگ بسیار استفاده میشود. که حروف سبز را روی پشت صفحه سیاه نشان میدهد
green meat
گوشت کهنه
green house
گرمخانه
green jaundice
سبزی
green stuff
سبزی
green house
گلخانه
green jaundice
یرقان سبز
green soap
صابون ملایمی که ازروغنهای گیاهی تهیه میشود
green manure
گیاهانی نظیر شبدرکه جهت تقویت زمین کشت میشوند
stick-in-the-muds
بیعرضه
control stick
سیستم کنترل هواپیما بااستفاده از دسته دنده سیستم کنترل دستی
composing stick
قالب حروف چینی
quadruped stick
عصایچهارپایه
buff stick
بدان پیچیده است و برای پرداخت کردن بکار میبرند
buff stick
چوبیکه چرم
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com