Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (2 milliseconds)
English
Persian
green thumb
استعداد و قدرت فوق العاده درپروراندن گیاهان
green thumb
<idiom>
Other Matches
thumb
دگمه فشاری
under one's thumb
<idiom>
زیرنظر شخصی
thumb
شستی اسلحه
thumb
جای شست
thumb
باشست لمس کردن یاساییدن
thumb
شست
rule of thumb
قاعده سر انگشتی
thumb screw
پیچ گوشی دار
thumb stall
شست پوش
thumb sucking
شست مکیدن
tom thumb
شخص کوتوله
tom thumb
شخص بی اهمیت
thumb hook
قلابشصت
thumb rest
محلقرارگرفتنشصت
miller thumb
یکجور ماهی قنات که کله بزرگی دارد
bowler's thumb
درد شست توپ انداز
thumb piston
پیستونشستی
thumb one's nose
<idiom>
با تنفر نگاه کردن
thumb screw
پیچ بال دار
thumb print
جای شست
rule of thumb
قانون عمومی
rule of thumb
قانون کلی
rule of thumb
حساب سر انگشتی
rule of thumb
حساب انگشت
the tule of thumb
تجربه
the tule of thumb
قاعدهای که از تجزیه بدست اید
thumb blue
نیل گلولهای یاقالبی
thumb index
نویسه نما
thumb nut
مهره بال دار
rule of thumb
حساب تخمینی و فرضی
thumb nut
مهره گوشی دار
thumb print
اثر شست
thumb a lift/ride
<idiom>
اتوزدن
finger thumb opposition
تقابل شست و انگشت
archers'thumb stall
شست
archers'thumb stall
زه گیر
green
ترو تازه نارس
green
خرم
green
سبز
through the green
منطقه قابل استفاده در بازی گلف
green
چمن صاف و نرم و کوتاه اطراف سوراخ اسبی که هنوزدر مسابقه ازموده نشده میدان تیراندازی صحرایی
green
تازه
green
بی تجربه
green
سبزه چمن
green PC
رایانه زیست بوم دوستانه
green
رنگ سبز
green
معتدل
green
<idiom>
green
سبزیجات
green PC
رایانه سبز
green
سبزشدن
green
سبز کردن
sea green
رنگ سبز مایل بابی
green old wound
زخم تازه
prophet's green
رنگ سبز نبی
[این رنگ از ترکیب رنگ نیل یا همان رنگ آبی با رنگینه های زرد بدست آمده از گیاهان بوجود می آید و آنرا به رنگ اولین پرچم اسلام و یا گنبد حضرت خاتم الانبیا نسبت می دهند.]
jade green
رنک سبزمایل به ابی
green peppers
فلفل سبز
sap green
رنگ زرد مایل به سبز سیر
Green architecture
معماری سبز
long green
اسکناس پشت سبز
long green
دلار کاغذی پشت سبز
malachite green
سبز مالاشیت
mead green
سبز چمنی
green stool
مدفوع سبز رنگ
[پزشکی]
olive green
رنگ سبز زیتونی روشن
pace of the green
سرعت گوی
pea green
زرد مایل بسبز
pea green
سبز نخودی
pomona green
رنگ سبزو زردامیخته بهم که زردی ان بیشترنمایان باشد
to turn green
سبز رنگ شدن
green beans
لوبیا سبز
green roof
[سقف ساختمان تزئین شده با گیاهان]
Green architecture
[ساختمان با محوطه هایی با مناظر بدیع]
kendal green
پارچه پشمی سبزرنگ
to incline to green
بسیبزی زدن
practice green
شروعبهسبزشدن
green with envy
از حسادت ترکیدن
bottle green
سبزپررنگ
Green Beret
تکاور - کماندو
green fingers
متبحردرپرورشگیاهانوسبزیجات
Green Paper
برگهنظرخواهی
Green Party
حزبسبز - حزبیکهبرایحفافتازمحیطزیستتلاشمیکند
green salad
سالادسبز
Light green.
رنگ سبز روشن
Dear Mr. Green .
آقای گرین عزیز ( محترم )
By the green grass .
کنار چمن های سبز وخرم
green with envy
<idiom>
green walnut
گردویتازه
green space
فضایسبز
green russula
نوعیقارچسبز
to incline to green
یا مایل بودن
deep green
رنگ سبز تند و تیره
as green as grass
<idiom>
کم تجربه و ناشی
village green
میدان دهکده
Green Berets
سبز کلاهان
green card
کارت سبز
green cards
کارت سبز
green pepper
فلفل سبز
green ball
توپسبز
green beam
شعلهیسبز
green cabbage
کلمسبز
green peas
نخودفرنگی
green house
گرمخانه
green crop
علف تازه
green corn
ذرت هندی که نارس بکار طبخ میاید
green concrete
بتن تر
green concrete
بتن تازه
green concrete
بتن تازه ریخته شده
Green Book
مشخصات رسمی استاندارد I-CD که توسط Philips منتشر شد
green bone
نیزه ماهی
green crop
علیق سبز
green light
چراغ سمت راست
green dragon
فیل گوش
green house
گلخانه
green gun
لوله پرتاب سبز
green flag
پرچم ازاد بودن مسیر مسابقه اتومبیلرانی
green eyed
حسود
green eye
حسد
green eye
رشک
green dragon
درافیون
green dragon
لوف کبیر
green blind
نابینادربرابر رنگ سبز سبزکور
green bice
رنگ سبزی که از لاجوردوزرنیخ زرد درست شده باشد
almond green
رنگ مغز پستهای
bowling green
چمن مخصوص بازی با گوی چوبی
pea-green
سبز نخودی
green belts
کمربند سبز
green belt
کمربند سبز
green revolution
انقلاب سبز
putting green
قسمت چمن نرم که در اخرهر بخش سوراخ در ان قراردارد
bromocresol green
سبز برموکرزول
dark green
سبزسیر
drive the green
با یک ضربه گوی را از نقطه اغاز به چمن نرم رساندن
green bean
لوبیای سبز
green alga
جلبک سبز
grass green
رنگ سبز چمنی
forest green
رنگ سبز تیره مایل بزرد
forest green
سبز زیتونی
emerald green
سبززمردی
emerald green
زمردین
emerald green
زمردی
putting green
چمن سبز نزدیک محل سوراخ گلف
green thumbed
کسیکه در پرورش گیاهان شانس و استعدادخوبی دارد
green room
انتظارگاه یاخلوتگاه بازیگران
green run
اولین گردش موتور نو یا تازه تعمیر
green sand
ماسه تر
green wood
چوب تر
green soap
صابون ملایمی که ازروغنهای گیاهی تهیه میشود
green vitriol
زاج سبز
green stick
شکستگی استخوان درکودکان بدان گونه که یک سوی استخوان شکسته سو
green stuff
سبزی
green tea
چایی سبز
green stuff
سبزیجات
green vegetable
سبزی خوراکی
green peak
دارکوب سبز
green turtle
لاک پشت دریایی که تخمها وگوشت ان خوراکی است
green tea
چای سبز
green phosphor
فسفری که برای پوشش صفحات تک رنگ بسیار استفاده میشود. که حروف سبز را روی پشت صفحه سیاه نشان میدهد
in the green tree
سرسبز
green pea
نخود اتابکی
green meat
سبزی
green meat
گوشت کهنه
green manure
گیاهانی نظیر شبدرکه جهت تقویت زمین کشت میشوند
green jaundice
یرقان سبز
in the green tree
بخت سبز
jade green
رنگ سبز یشمی
green dragon
ارن
green jaundice
سبزی
green meat
گیاه خوراکی
green pea
نخود سبز
green mold
کفک سبز
in the green tree
خوشبخت
green onion
پیازچه
green old wound
زخمی که گوشت نوبالانیاورده باشد
green old age
پیری باتندرستی وزنده دلی
moss green color
رنگ سبز ماشی
crown green bowls
بولینگ بین دو بازیگر در چمن وسیع
green with a blue tint
سبز مایل به ابی
all nature looked green
طبیعت سراسر سبز بود
all nature looked green
همه جا سبز بود
give someone the green light
چراغ سبز نشان دادن
moss green color
سبز جلبکی
to paint adoor green
رنگ سبز بدری زدن
green sand molding
قالب ریزی تر
green barley for fodder
قصیل
To turn green with envy.
از حسد ترکیدن
green barley for fodder
خصیل
This painting has a green background.
زمینه این تابلو سبز است
green sand mold
قالب تر
give someone the green light
<idiom>
اجازه ادامه به کار رادادن
red, green, blue
سیستم نمایش قوی که از سه سیگنال ورودی مجزا برای کنترل اشعههای قرمزوسبزوابی استفاده میکند
fine green marble
سنگ گندمی
red, green, blue
سه اشعه تصویردرتلویزیون رنگی
red green blindness
رنگ کوری سبز- قرمز
Here ist my Green card.
بفرمائید این کارت سبز من است.
green mountain boy
مرد بومی یا ساکن ورمونت
to paint adoor green
دری را رنگ سبز زدن
yellow green alga
جلبک دارای رنگدانه زرد تا سبز
red green blue monitor
مانیتور قرمز- سبز- ابی
A green leaf is the gift of a dervish .
<proverb>
برگ سبزى است تیفه درویش .
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com