English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 182 (8 milliseconds)
English Persian
green turtle لاک پشت دریایی که تخمها وگوشت ان خوراکی است
Other Matches
turtle d. قمری
turtle تصویر گرافیکی که توسط یک turtle و مجموعه دستوراتی ایجاد میشود
turtle لاک پشت شکار کردن
turtle لاک پشت
to turn turtle برگشتن
snapping turtle لاک پشت بزرگ خوراکی ابزی
turtle border حاشیه سماوری [در بعضی از فرش های ساروق، هراتی و مناطق دیگر در حاشیه از طرححی سماور کل استفاده می کنند که عده ای آنرا شبیه لاک پشت نیز دانسته اند.]
to turn turtle واژگون شدن
turn turtle واژگون شدن ناو یا قایق
turn turtle چسبیدن به تخته موج ووارونه شدن در موج
turtle dove قمری
turtle graphics گرافیک لاک پشتی
turtle knot گره وصل کردن طعمه ماهیگیری به راهنما
green چمن صاف و نرم و کوتاه اطراف سوراخ اسبی که هنوزدر مسابقه ازموده نشده میدان تیراندازی صحرایی
green PC رایانه زیست بوم دوستانه
green PC رایانه سبز
through the green منطقه قابل استفاده در بازی گلف
green سبزه چمن
green <idiom>
green خرم
green سبز
green سبز کردن
green تازه
green ترو تازه نارس
green بی تجربه
green رنگ سبز
green سبزیجات
green معتدل
green سبزشدن
sea green رنگ سبز مایل بابی
green thumbed کسیکه در پرورش گیاهان شانس و استعدادخوبی دارد
to incline to green بسیبزی زدن
to incline to green یا مایل بودن
in the green tree سرسبز
sap green رنگ زرد مایل به سبز سیر
green vegetable سبزی خوراکی
green vitriol زاج سبز
green wood چوب تر
pomona green رنگ سبزو زردامیخته بهم که زردی ان بیشترنمایان باشد
in the green tree بخت سبز
jade green رنگ سبز یشمی
jade green رنک سبزمایل به ابی
kendal green پارچه پشمی سبزرنگ
long green اسکناس پشت سبز
long green دلار کاغذی پشت سبز
malachite green سبز مالاشیت
in the green tree خوشبخت
mead green سبز چمنی
olive green رنگ سبز زیتونی روشن
pace of the green سرعت گوی
pea green زرد مایل بسبز
pea green سبز نخودی
village green میدان دهکده
Green Berets سبز کلاهان
green card کارت سبز
Dear Mr. Green . آقای گرین عزیز ( محترم )
By the green grass . کنار چمن های سبز وخرم
green thumb <idiom>
green with envy <idiom>
green with envy از حسادت ترکیدن
as green as grass <idiom> کم تجربه و ناشی
deep green رنگ سبز تند و تیره
prophet's green رنگ سبز نبی [این رنگ از ترکیب رنگ نیل یا همان رنگ آبی با رنگینه های زرد بدست آمده از گیاهان بوجود می آید و آنرا به رنگ اولین پرچم اسلام و یا گنبد حضرت خاتم الانبیا نسبت می دهند.]
Green architecture [ساختمان با محوطه هایی با مناظر بدیع]
Green architecture معماری سبز
green roof [سقف ساختمان تزئین شده با گیاهان]
green beans لوبیا سبز
to turn green سبز رنگ شدن
Light green. رنگ سبز روشن
green salad سالادسبز
Green Party حزبسبز - حزبیکهبرایحفافتازمحیطزیستتلاشمیکند
green cards کارت سبز
green pepper فلفل سبز
green peppers فلفل سبز
green ball توپسبز
green beam شعلهیسبز
green cabbage کلمسبز
green peas نخودفرنگی
green russula نوعیقارچسبز
green space فضایسبز
green walnut گردویتازه
practice green شروعبهسبزشدن
bottle green سبزپررنگ
Green Beret تکاور - کماندو
green fingers متبحردرپرورشگیاهانوسبزیجات
Green Paper برگهنظرخواهی
green stool مدفوع سبز رنگ [پزشکی]
putting green چمن سبز نزدیک محل سوراخ گلف
green bice رنگ سبزی که از لاجوردوزرنیخ زرد درست شده باشد
green blind نابینادربرابر رنگ سبز سبزکور
green bone نیزه ماهی
Green Book مشخصات رسمی استاندارد I-CD که توسط Philips منتشر شد
green concrete بتن تازه ریخته شده
green concrete بتن تازه
green concrete بتن تر
green corn ذرت هندی که نارس بکار طبخ میاید
green crop علف تازه
green crop علیق سبز
green dragon ارن
green dragon فیل گوش
green dragon لوف کبیر
green dragon درافیون
green eye رشک
green eye حسد
green bean لوبیای سبز
green alga جلبک سبز
grass green رنگ سبز چمنی
putting green قسمت چمن نرم که در اخرهر بخش سوراخ در ان قراردارد
green revolution انقلاب سبز
green belt کمربند سبز
green belts کمربند سبز
pea-green سبز نخودی
bowling green چمن مخصوص بازی با گوی چوبی
green light چراغ سمت راست
almond green رنگ مغز پستهای
bromocresol green سبز برموکرزول
dark green سبزسیر
drive the green با یک ضربه گوی را از نقطه اغاز به چمن نرم رساندن
emerald green زمردی
emerald green زمردین
emerald green سبززمردی
forest green سبز زیتونی
forest green رنگ سبز تیره مایل بزرد
green eyed حسود
green flag پرچم ازاد بودن مسیر مسابقه اتومبیلرانی
green soap صابون ملایمی که ازروغنهای گیاهی تهیه میشود
green old age پیری باتندرستی وزنده دلی
green old wound زخمی که گوشت نوبالانیاورده باشد
green pea نخود اتابکی
green old wound زخم تازه
green onion پیازچه
green pea نخود سبز
green stick شکستگی استخوان درکودکان بدان گونه که یک سوی استخوان شکسته سو
green peak دارکوب سبز
green sand ماسه تر
green phosphor فسفری که برای پوشش صفحات تک رنگ بسیار استفاده میشود. که حروف سبز را روی پشت صفحه سیاه نشان میدهد
green run اولین گردش موتور نو یا تازه تعمیر
green stuff سبزی
green stuff سبزیجات
green room انتظارگاه یاخلوتگاه بازیگران
green gun لوله پرتاب سبز
green house گلخانه
green thumb استعداد و قدرت فوق العاده درپروراندن گیاهان
green house گرمخانه
green jaundice سبزی
green jaundice یرقان سبز
green tea چایی سبز
green tea چای سبز
green manure گیاهانی نظیر شبدرکه جهت تقویت زمین کشت میشوند
green mold کفک سبز
green meat گیاه خوراکی
green meat سبزی
green meat گوشت کهنه
moss green color رنگ سبز ماشی
all nature looked green همه جا سبز بود
crown green bowls بولینگ بین دو بازیگر در چمن وسیع
green sand molding قالب ریزی تر
give someone the green light چراغ سبز نشان دادن
moss green color سبز جلبکی
green sand mold قالب تر
all nature looked green طبیعت سراسر سبز بود
green with a blue tint سبز مایل به ابی
green barley for fodder خصیل
red, green, blue سیستم نمایش قوی که از سه سیگنال ورودی مجزا برای کنترل اشعههای قرمزوسبزوابی استفاده میکند
red, green, blue سه اشعه تصویردرتلویزیون رنگی
red green blindness رنگ کوری سبز- قرمز
green barley for fodder قصیل
to paint adoor green دری را رنگ سبز زدن
This painting has a green background. زمینه این تابلو سبز است
green mountain boy مرد بومی یا ساکن ورمونت
Here ist my Green card. بفرمائید این کارت سبز من است.
give someone the green light <idiom> اجازه ادامه به کار رادادن
fine green marble سنگ گندمی
To turn green with envy. از حسد ترکیدن
yellow green alga جلبک دارای رنگدانه زرد تا سبز
to paint adoor green رنگ سبز بدری زدن
red green blue monitor مانیتور قرمز- سبز- ابی
the Green Dot® [recycling symbol] علامت نقطه سبز [بازچرخی در محیط زیست]
A green leaf is the gift of a dervish . <proverb> برگ سبزى است تیفه درویش .
As sure as [God made] little green apples he'll be back. او [مرد] صد در صد دوباره می آید.
Green tea is esteemed for its health-giving properties. ارزش چای سبز در خواص سلامت بخش آن است.
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com