English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 193 (9 milliseconds)
English Persian
green vegetable سبزی خوراکی
Other Matches
vegetable نبات رستنی
vegetable نباتی
vegetable گیاهی
vegetable سبزی
vegetable سبزه
vegetable علف
vegetable گیاه
vegetable fiber الیاف سلولزی [مثل پنبه و کنف]
vegetable soup سوپ سبزی
vegetable fiber الیاف گیاهی
vegetable steamer بخارپزسبزیجات
vegetable kingdom جهان گیاهان مولود نباتی
vegetable colic قولنجی که از خوردن میوه نارس دست میدهد
vegetable sponge اسفنجسبزیجات
vegetable garden مزرعهسبزیجات
vegetable dish فرفسبزی
vegetable brush برسسبزیجات
vegetable jelly دلمه گیاهی ژلاتین گیاهی
vegetable marrow کدو کدوی مسمایی
vegetable oil روغنهای نباتی که تا قبل ازسال 5391 برای روغنکاری بکار میرفته اند
vegetable diet خوراک سبزی دار
vegetable soil خاک زراعتی
vegetable soil خاک کشاورزی
vegetable soil خانه باغی
through the green منطقه قابل استفاده در بازی گلف
green <idiom>
green PC رایانه سبز
green PC رایانه زیست بوم دوستانه
green تازه
green سبزه چمن
green سبز
green سبزشدن
green سبزیجات
green سبز کردن
green معتدل
green خرم
green چمن صاف و نرم و کوتاه اطراف سوراخ اسبی که هنوزدر مسابقه ازموده نشده میدان تیراندازی صحرایی
green رنگ سبز
green بی تجربه
green ترو تازه نارس
jade green رنک سبزمایل به ابی
to incline to green یا مایل بودن
jade green رنگ سبز یشمی
in the green tree بخت سبز
in the green tree خوشبخت
in the green tree سرسبز
green wood چوب تر
village green میدان دهکده
Green Berets سبز کلاهان
malachite green سبز مالاشیت
to incline to green بسیبزی زدن
long green دلار کاغذی پشت سبز
long green اسکناس پشت سبز
kendal green پارچه پشمی سبزرنگ
mead green سبز چمنی
olive green رنگ سبز زیتونی روشن
pace of the green سرعت گوی
pea green زرد مایل بسبز
pea green سبز نخودی
pomona green رنگ سبزو زردامیخته بهم که زردی ان بیشترنمایان باشد
sap green رنگ زرد مایل به سبز سیر
sea green رنگ سبز مایل بابی
green card کارت سبز
green cards کارت سبز
Light green. رنگ سبز روشن
Dear Mr. Green . آقای گرین عزیز ( محترم )
By the green grass . کنار چمن های سبز وخرم
green thumb <idiom>
green with envy از حسادت ترکیدن
as green as grass <idiom> کم تجربه و ناشی
deep green رنگ سبز تند و تیره
prophet's green رنگ سبز نبی [این رنگ از ترکیب رنگ نیل یا همان رنگ آبی با رنگینه های زرد بدست آمده از گیاهان بوجود می آید و آنرا به رنگ اولین پرچم اسلام و یا گنبد حضرت خاتم الانبیا نسبت می دهند.]
Green architecture معماری سبز
Green architecture [ساختمان با محوطه هایی با مناظر بدیع]
green roof [سقف ساختمان تزئین شده با گیاهان]
green beans لوبیا سبز
to turn green سبز رنگ شدن
green salad سالادسبز
Green Party حزبسبز - حزبیکهبرایحفافتازمحیطزیستتلاشمیکند
green pepper فلفل سبز
green peppers فلفل سبز
green ball توپسبز
green beam شعلهیسبز
green cabbage کلمسبز
green peas نخودفرنگی
green russula نوعیقارچسبز
green space فضایسبز
green walnut گردویتازه
practice green شروعبهسبزشدن
green with envy <idiom>
bottle green سبزپررنگ
Green Beret تکاور - کماندو
green fingers متبحردرپرورشگیاهانوسبزیجات
Green Paper برگهنظرخواهی
green stool مدفوع سبز رنگ [پزشکی]
emerald green زمردین
green corn ذرت هندی که نارس بکار طبخ میاید
green crop علیق سبز
green dragon ارن
green dragon فیل گوش
green dragon درافیون
green eye رشک
green eye حسد
green eyed حسود
green flag پرچم ازاد بودن مسیر مسابقه اتومبیلرانی
green gun لوله پرتاب سبز
green house گلخانه
green house گرمخانه
green dragon لوف کبیر
green jaundice سبزی
green concrete بتن تر
green concrete بتن تازه
green concrete بتن تازه ریخته شده
emerald green سبززمردی
emerald green زمردی
drive the green با یک ضربه گوی را از نقطه اغاز به چمن نرم رساندن
dark green سبزسیر
forest green سبز زیتونی
forest green رنگ سبز تیره مایل بزرد
grass green رنگ سبز چمنی
green alga جلبک سبز
bromocresol green سبز برموکرزول
almond green رنگ مغز پستهای
green bean لوبیای سبز
green bice رنگ سبزی که از لاجوردوزرنیخ زرد درست شده باشد
green blind نابینادربرابر رنگ سبز سبزکور
green bone نیزه ماهی
Green Book مشخصات رسمی استاندارد I-CD که توسط Philips منتشر شد
green jaundice یرقان سبز
green manure گیاهانی نظیر شبدرکه جهت تقویت زمین کشت میشوند
green onion پیازچه
putting green قسمت چمن نرم که در اخرهر بخش سوراخ در ان قراردارد
green phosphor فسفری که برای پوشش صفحات تک رنگ بسیار استفاده میشود. که حروف سبز را روی پشت صفحه سیاه نشان میدهد
green room انتظارگاه یاخلوتگاه بازیگران
green run اولین گردش موتور نو یا تازه تعمیر
green sand ماسه تر
green crop علف تازه
green soap صابون ملایمی که ازروغنهای گیاهی تهیه میشود
green stick شکستگی استخوان درکودکان بدان گونه که یک سوی استخوان شکسته سو
green stuff سبزی
green stuff سبزیجات
green tea چای سبز
green tea چایی سبز
green thumb استعداد و قدرت فوق العاده درپروراندن گیاهان
green thumbed کسیکه در پرورش گیاهان شانس و استعدادخوبی دارد
green turtle لاک پشت دریایی که تخمها وگوشت ان خوراکی است
green vitriol زاج سبز
green revolution انقلاب سبز
pea-green سبز نخودی
bowling green چمن مخصوص بازی با گوی چوبی
green old wound زخمی که گوشت نوبالانیاورده باشد
green old age پیری باتندرستی وزنده دلی
green light چراغ سمت راست
green mold کفک سبز
green meat گیاه خوراکی
green meat سبزی
green meat گوشت کهنه
green old wound زخم تازه
green belts کمربند سبز
green belt کمربند سبز
putting green چمن سبز نزدیک محل سوراخ گلف
green peak دارکوب سبز
green pea نخود اتابکی
green pea نخود سبز
all nature looked green همه جا سبز بود
crown green bowls بولینگ بین دو بازیگر در چمن وسیع
moss green color سبز جلبکی
all nature looked green طبیعت سراسر سبز بود
moss green color رنگ سبز ماشی
give someone the green light چراغ سبز نشان دادن
red green blindness رنگ کوری سبز- قرمز
to paint adoor green رنگ سبز بدری زدن
green mountain boy مرد بومی یا ساکن ورمونت
yellow green alga جلبک دارای رنگدانه زرد تا سبز
green sand mold قالب تر
green sand molding قالب ریزی تر
green with a blue tint سبز مایل به ابی
red, green, blue سیستم نمایش قوی که از سه سیگنال ورودی مجزا برای کنترل اشعههای قرمزوسبزوابی استفاده میکند
green barley for fodder قصیل
To turn green with envy. از حسد ترکیدن
green barley for fodder خصیل
This painting has a green background. زمینه این تابلو سبز است
give someone the green light <idiom> اجازه ادامه به کار رادادن
fine green marble سنگ گندمی
red, green, blue سه اشعه تصویردرتلویزیون رنگی
Here ist my Green card. بفرمائید این کارت سبز من است.
to paint adoor green دری را رنگ سبز زدن
red green blue monitor مانیتور قرمز- سبز- ابی
the Green Dot® [recycling symbol] علامت نقطه سبز [بازچرخی در محیط زیست]
A green leaf is the gift of a dervish . <proverb> برگ سبزى است تیفه درویش .
As sure as [God made] little green apples he'll be back. او [مرد] صد در صد دوباره می آید.
Green tea is esteemed for its health-giving properties. ارزش چای سبز در خواص سلامت بخش آن است.
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com