English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (10 milliseconds)
English Persian
gripping power چسبندگی
gripping power دوسیدگی
gripping power قدرت مهارکنندگی
Other Matches
gripping برش
gripping چسبیدن به
gripping دستگیره
gripping چنگک
gripping انفلوانزا
gripping قلاب
gripping ترمینال
gripping بریدگی برای گذراندن اب
gripping گیره بست
gripping جوی روباز کوچک
gripping گیر دادن
gripping طرز گرفتن وسیله گرفتن
gripping محکم گرفتن
gripping نهر کندن
gripping گریپ نهر کوچک
gripping گیره
gripping محکم گرفتن چیزی
gripping چنگ زنی
gripping چنگ
gripping نیروی گرفتن ادراک و دریافت
gripping نزله وبایی نای
gripping زکام همه جاگیر
gripping appliance وسایل بست و مهارکنندگی
gripping device متعلقات گیره و بست
gripping jaw فک مهار کننده
gripping jaw فک گیره
hunger for power [craving for power] میل شدید به قدرت
power زور
power قوه [ریاضی]
will power <idiom> قدرت
power حذف توان کامپیوتر
p in power to do something عدم نیروبرای کردن کاری
power saw اره ماشینی
power saw دستگاه اره
in power دارای اختیارات
in power صاحب مقام
useful power توان مفید
useful power قدرت مفید
i did all in my power انچه در توانم بود کردم
e. power قوه مجریه
e. power نیروی اجرایی
power up برق
will-power اراده
will-power تصمیم
will-power عزم راسخ
outside power جریان خارجی
power down خاموش کردن یک کامپیوتر یادستگاه جانبی اقداماتی که به هنگام خرابی برق یا قطع عملیات ممکن است توسط کامپیوتر برای حفافت حالت پردازنده و جلوگیری ازخرابی ان یا دستگاههای جانبی متصل به ان به اجرادراید
power down قطع نیرو
power down قطع برق خاموش کردن
will to power قدرت خواهی
power i طرح شماره یک بازی با سه مدافع
power [over somebody/something] قدرت [ بر کسی یا چیزی]
power on روشن کردن
will-power قدرت اراده
power up روشن کردن
power قوه یا توان
power نیرو
power برقی
power توانایی
power شدت
power قدرت نیرو
power توان برقی
power زور بکاربردن
power نیرو بخشیدن به نیرومند کردن
power قدرت دیدذره بین
power اقتدار سلطه نیروی برق
power برق
power انرژی
power قوه
power راندن
power درشت نمایی قدرت دوربین
power دستگاه برقی
power توان
power حداکثر تلاش در کمترین زمان
power دولت
power اقتدار و اختیار
power اصط لاح ریاضی برای بیان تعداد دفعاتی که یک عدد باید در خودش ضرب شود.
power خاموش کردن یا قط ع یک وسیله الکتریکی از منبع تغذیه اش
power بیان اینکه ولتاژ یک قطعه الکتریکی تامین شده است
power تنظیم خودکار CPU در یک وضعیت ابتدایی شناخته شده به سرعت پس از اعمال برق .
power اعمال انرژی الکتریکی یا مکانیکی به یک وسیله
power توان از دست رفته
power 0 تلاش برای سرعت بیشتر ضمن مسابقه با 02 پاروزن پی درپی
power واحد انرژی در الکترونیک معادل ضرب ولتاژ و جریان با واحد وات
power خاموش کردن یک وسیله
power روشن کردن یا اعمال ولتاژ به یک وسیله الکتریکی
power نرم افزار کامپیوترهای luptop و برخی صفحههای جدیدتر PC و صفحههای نمایش که برای حفظ انرژی قط عاتی که استفاده نمیشوند را به طور خودکار خاموش می کنند
to the power of [three] به توان [سه] [ریاضی]
power توقف منبع تغذیه الکتریکی
power منبع تغذیه که میتواند حتی پس از خرابی برق نیرو داشته باشد
power جعبه مستقل که برای مدار ولتاژ و جریان فراهم میکند
power قدرت
power برتری
power که باعث توقف کار کردن یا بد کار کردن قط عات الکتریکی میشود مگر اینکه باتری آنها برگردد
power توان نیرو
power توان [ریاضی]
power مجموعه بررسیهای سخت افزاری که کامپیوتر پس از روشن شدن انجام میدهد
power قطعهای که اگر برای مدت زمان مشخص استفاده نشود خود را خاموش میکند
power خاموش کردن منبع الکتریسیته کامپیوتر یا قطعه الکترونیک دیگر
power source منبع قدرت
power volleyball والیبال قدرتی
predictive power قدرت پیش بینی
power slide لغزش به کنار در پیچ مسیر
power user کاربر پیشرفته
power transformer ترانسفورماتور شبکه ترانسفورماتور قدرت
power politics سیاست زور
power politics سیاست جبر زور طلبی
tractive power نیروی کشش
pulling power نیروی کشش
power spectrum طیف توانی
power rammer زمین کوب مکانیکی
power shovel ماشین خاک کش
power play وضع یک تیم نسبت به حریف بعلت عده بیشتر
power shovel بیل مکانیکی
power supply مبدل برق
power surge برق ناگهانی
power system شبکه نیرو
power system سیستم قدرت سیستم انرژی
power test ازمون قدرت
power transformer مبدل تغذیه
power transmission انتقال انرژی
power transmission انتقال قدرت
power traverse مکانیسم حرکت سمت برقی دستگاه برقی حرکت سمت
power supply تامین کننده برق
power steering فرمان خودکار
power stroke مرحله قدرت
power structure ساخت قدرت
power supplay منبع قدرت
power supplay منبع تغذیه
power unit پیش راننده
power supply منبع تغذیه
power supply منبع انرژی
power turret برجک برقی
power brake ترمز سروو
power dive با استفاده از نیروی موتور طیاره
power endurance توان استقامت
power factor ضریب توان
power factor ضریب قدرت
power form تیراندازی ایستاده با تیر وکمان
power forward فوروارد قوی
power forward مامورجلوگیری از نزدیک شدن حریف به سبد
power fuel سوخت
power function تابع توان
power function این تابع در حقیقت چگونگی کارائی ازمون فرضهای اماری رابررسی مینماید
power dive شیرجه
power dive شیرجه رفتن هواپیما
power distribution پخش قدرت
power cable کابل قدرت
power blower دمنده برقی
power block سد کرپدن راه مدافع بوسیله مهاجم با راندن او به عقب بابکنار
power approach تقرب به روش فرود اجباری در فرودگاههای نامناسب با سیستم برقی
power cable کابل جریان قوی
power circuit مدار توان
power consumer مصرف برق
power consumer مصرف انرژی مصرف توان
power consumption مصرف قدرت
power consumption مصرف برق
power dissipation اتلاف قدرت
power function تابع توانی
power function تابع قدرت
power mower چمن زن یا علف چین موتوری
power of production نیروی تولید
power of reservation حق اعتراض
power of reservation حق نگهداری وذخیره کردن
power of the keys اختیارات کلیسای پاپ
power outege قطع قدرت
power outege قطع برق
power output توان خروجی
power pack دستگاه تنظیم برق
power pack جعبه تغذیه
power play حمله دسته جمعی
power meter دستگاه اندازه گیری توان توان سنج وات متر
power mains شبکه نیرو
power mains شبکه جریان قوی
power hacksaw کمان اره
power head سر موتور
power head نوک نیزه تیراندازی به ماهی
power house کارخانه برق
power installation تاسیسات جریان قوی
power jack جک
power law قانون توانی
power level تراز توان
power loss اتلاف توان
power loss تلف قدرت
power loss گمگشتگی قدرت
power hacksaw اره کمانهای
r f power supply منبع توان بسامد رادیویی
power-on light چراغروشنشدندستگاه
power blackout قطع برق
power failure قطع برق
power blackout رفتن برق
power failure رفتن برق
power cut رفتن برق
solar power نیروی خورشیدی
power outlet پریز [الکترونیک یا مهندسی برق]
power outlets پریز ها
power cut خاموشی
power failure خاموشی
TV power button دکمهروشنکنندهتلوزیون
corridors of power مکانهاییکهتصمیماتمهمدرآنجااتخاذمیشود
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com