English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (9 milliseconds)
English Persian
gross income درامد ناخالص
Search result with all words
gross national income درامد ناخالص ملی
Other Matches
gross ناویژه
gross دوازده دوجین
gross 441عدد
gross تعداد ضربه ها در هر بخش از بازی گلف
gross فاحش
gross غیر خالص
in the gross روی همرفته
in the gross بطورکلی
gross f. کلاه برداری بزرگ
gross value ارزش ناخالص
gross f. عین فاحش
gross یکجا وزن کل
gross یکپارچه
gross کل
gross بی تربیت
gross زمخت
gross شرم اور ضخیم
gross زشت
gross درشت
gross بزرگ
gross درشت بافت
gross ستبر
gross عمده ناخالص
gross وحشی توده
gross انبوه
gross کلی
gross ناخالص
gross قراص
gross فاهش
gross کلفت کردن بصورت سود ناویژه بدست اوردن
gross جمع کردن زمخت کردن
gross بزرگ کردن
gross جمع کل
gross وزن سرجمع چیزی
gross investment سرمایه گذاری ناخالص
gross negligence اشتباهات کلی ناشی از بی دقتیها بی دقتی کلی
gross negligence اشتباه دقت کلی
gross negligence تقصیر در نگهداری مال تعدی و تفریط
gross negligence اهمال فاحش
gross fraud غبن فاحش
great gross قراص بزرگ
gross amount مبلغ ناخالص
gross area پهنه ساختمان
gross capacity فرفیت ناویژه
gross density چگالی غیر خالص
gross density چگالی خام
gross earnings درامدناخالص
gross expenditure هزینه ناخالص
gross earnings عواید ناخالص
gross profit سود ناخالص
gross weight وزن ناویژه
gross weight وزن ناخالص
gross weight وزن با فرف
gross yield بازده ناخالص
gross yield محصول ناخالص
small gross قراص کوچک
gross weight وزن کل هواپیما یاخودرو با بار وزن خالص
gross weight وزن کل
gross revenue درامد فروش ناخالص دریافتی ناخالص
gross score نمره خام
gross space فضای کلی
gross space جای کلی
gross space حجم کلی
gross tonnage گنجایش حجمی
gross tonnage فرفیت ناخالص به تن
gross error خطای فاحش [ریاضی]
gross product per capita تولید ناخالص سرانه
gross national product محصول ناخالص ملی
gross national product تولیدناویژه قیمت تولید یک کالا دربازار خاص فرف یک سال مالی
gross national quality کیفیت ناخالص ملی
gross rate of return نرخ بازده ناخالص
gross national expenditure هزینه ناخالص ملی
gross motor activity فعالیت حرکت عمده
gross motor skills مهارتهای حرکتی درشت
gross national product تولید ناخالص ملی
gross primary product تولید ناخالص نخستین
design gross weight حداکثر وزن پیش بینی شده هنگام برخاستن هواپیمابرای استفاده در محاسبات طراحی
gross domestic product تولید ناخالص داخلی
real gross national product تولید ناخالص ملی واقعی
total gross floor area سطح بنا با گسترده ساختمان
potential gross national product تولید ناخالص ملی بالقوه
nominal gross national product محصول ناخالص ملی اسمی
deceit resulting in gross loss غبن فاحش
income عواید
income درامد
income عایدی
income ریزش فهور
income جریان
income ورودیه جدیدالورود
income مهاجر واردشونده
income عایدات
his income هر چه درامد داردخرج میکند
but for income قسمتی از درامد که به علت دخالت عامل بخصوصی عایدشده
income دخل
mean income درامد متوسط
national income درامد ملی
money income مزد و حقوق
personal income درامد سرانه
money income درامد پولی
median income درامد میانی
median income درامد متوسط
income velocity دفعاتی که پول برای خرید کالای کامل جدیدی خرج شود
live up to one's income به اندازه درامد خود خرج کردن
labor income درامدهای کار
marginal income درامد نهائی
permanent income درامد دائمی
per capita income درامد سرانه
overseas income درامد از کشور یا کشورهای خارجی
ordinary income درامد عادی
notional income درامد خیالی
notional income درامد فرضی
nonmonetary income درامد غیر پولی
nominal income درامد اسمی
net income درامد خالص
personal income درامد شخصی
present income درامد جاری
the p of income to expenses نسبت درامدبه هزینه
total income درامد کل
transfer income درامد انتقالی
transitory income درامد انتقالی
transitory income درامدموقتی
unearned income درامد باد اورده
wage income درامد بشکل دستمزد
wage income درامدمربوط بکار
windfall income درامد باد اورده
income support پولیکهافرادکمدرآمدازدولتمیگیرند
a modest income درآمدی متوسط
to rely on somebody for your income از لحاظ درآمد وابسته به کسی بودن
temporary income درامد موقتی
taxable income درامد مشمول مالیات
property income درامد ناشی از املاک ومستغلات
present income درامد حال
unearned income درامد ازمبنایی جز کار
psychic income درامد بی دردسر
psychic income درامدحاصل از مشاغل ساده و بی دردسر
real income درامد واقعی
real income مقدار کالا وجنسی که خریدار با درامدمحدودش میتواند بخرد
redistribution of income توزیع دوباره درامد
relative income درامد نسبی
rental income درامد ناشی از اجاره بها
income tax مالیات برعایدات
stream of income جریان درامد
supplementary income درامد تکمیلی
income tax مالیات بر درامد
income velocity سرعت گردش پول
current income درامد جاری
fixed income درامد ثابت
economic income درامد اقتصادی
earned income درامدحاصله از کار
income taxes مالیات برعایدات
income taxes مالیات بر درامد
imputed income درامد ضمنی
imputed income درامد انتسابی
income accounts حساب های درآمد
current income درامد یک سال مالی
current income درامدیک دوره معین
business income درامد خالص تجارتی
bunched income درامد خدمات شخصی
annual income درامد سالانه
actual income درامد واقعی
flow of income گردش درامد
flow of income جریان درامد
deduction from income کسور درامد
income analysis تحلیل درامد
income and expenditure درامد و هزینه
disposable income درامدقابل استفاده
disposable income درامد قابل تصرف
income forgone درامد صرف نظر شده
income forgone درامداز دست رفته
income leakage نشت درامد
deferred income پیش دریافت درامد
income leakage کسر درامد
income multiplier ضریب فزاینده درامد
deferred income درامدهای انتقالی
income per capita درامد سرانه
income policy سیاست درامدی
income policy سیاست مربوط به درامدها
disposable income درامد شخصی پس از مالیات و بیمه
income effect تناسب خرید با درامد
income effect اثر درامدی تغییر در مقدارتقاضای کالا در نتیجه تغییردرامد واقعی بدون تغییر درقیمتهای نسبی کالاها
income determination تعیین درامد
income distribution توزیع درامد
disposable income درامد دریافتی
earned income درامدکسب شده
distribution of income توزیع درامد
earned income درامد تحصیل شده
theory of income distribution نظریه توزیع درامد
size distribution of income توزیع درامد برحسب مقدار
size distribution of income توزیع درامد مقداری
relative income hypothesis بوده و نقش اداب و رسوم در رابطه بامصرف را نشان میدهد . این تئوری ازدیگرتئوریهای جدید درباره مصرف است
nonneutralities of income taxation خنثی نبودن مالیات بر درامد بی طرف نبودن مالیات بردرامد
unequal distribution of income توزیع نابرابر درامد
uneven distribution of income توزیع نابرابر درامد
debt income ratio نسبت قروض به درامد ملی
functional distribution of income توزیع درامد بر حسب کارکرد توزیع درامد بین عوامل تولیدبدون توجه به مالکیت عوامل تولید
disposable personal income پولی که اماده خرج کردن یاپس انداز باشد
disposable personal income درامد شخصی قابل تصرف درامد خالص پس از کسرمالیات
theory of income determination نظریه تعیین درامد
I have a steady monthly income. درآمد ماهیانه ثابتی دارم
relative income hypothesis براساس این نظریه که توسط جیمزدوزنبری بیان شده مصرف تابع درامد نسبی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com