English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
gross rate of return نرخ بازده ناخالص
Other Matches
rate of return نرخ بازده
rate of return نرخ بازدهی
social rate of return نرخ بازده اجتماعی
hurdle rate of return کمترین نرخ بازده
hurdle rate of return نرخ بازده لازم
rate of return over cost نرخ بازدهی بر هزینه سرمایه
net rate of return نرخ بازده خالص
normal rate of return نرخ بازده متعارف
private rate of return نرخ بازده خصوصی
internal rate of return نرخ بازده داخلی
gross درشت
gross دوازده دوجین
gross 441عدد
gross تعداد ضربه ها در هر بخش از بازی گلف
gross فاحش
gross غیر خالص
gross کل
gross بزرگ
gross ستبر
gross کلفت کردن بصورت سود ناویژه بدست اوردن
gross فاهش
gross قراص
gross ناخالص
gross کلی
gross یکپارچه
gross یکجا وزن کل
gross بزرگ کردن
gross جمع کل
gross عمده ناخالص
gross زمخت
gross درشت بافت
gross زشت
gross شرم اور ضخیم
gross بی تربیت
gross وحشی توده
gross انبوه
gross وزن سرجمع چیزی
gross ناویژه
gross f. کلاه برداری بزرگ
gross f. عین فاحش
gross value ارزش ناخالص
in the gross بطورکلی
in the gross روی همرفته
gross جمع کردن زمخت کردن
gross negligence اهمال فاحش
gross negligence تقصیر در نگهداری مال تعدی و تفریط
gross negligence اشتباه دقت کلی
gross negligence اشتباهات کلی ناشی از بی دقتیها بی دقتی کلی
gross profit سود ناخالص
gross weight وزن کل
gross tonnage فرفیت ناخالص به تن
gross tonnage گنجایش حجمی
gross space حجم کلی
gross space جای کلی
gross space فضای کلی
gross score نمره خام
gross revenue درامد فروش ناخالص دریافتی ناخالص
gross investment سرمایه گذاری ناخالص
gross income درامد ناخالص
gross weight وزن ناخالص
gross weight وزن با فرف
gross yield بازده ناخالص
gross yield محصول ناخالص
small gross قراص کوچک
gross weight وزن کل هواپیما یاخودرو با بار وزن خالص
gross weight وزن ناویژه
great gross قراص بزرگ
gross density چگالی خام
gross expenditure هزینه ناخالص
gross earnings درامدناخالص
gross earnings عواید ناخالص
gross density چگالی غیر خالص
gross capacity فرفیت ناویژه
gross area پهنه ساختمان
gross amount مبلغ ناخالص
gross fraud غبن فاحش
gross error خطای فاحش [ریاضی]
design gross weight حداکثر وزن پیش بینی شده هنگام برخاستن هواپیمابرای استفاده در محاسبات طراحی
gross national income درامد ناخالص ملی
gross national product تولیدناویژه قیمت تولید یک کالا دربازار خاص فرف یک سال مالی
gross national product محصول ناخالص ملی
gross domestic product تولید ناخالص داخلی
gross motor activity فعالیت حرکت عمده
gross motor skills مهارتهای حرکتی درشت
gross national expenditure هزینه ناخالص ملی
gross national quality کیفیت ناخالص ملی
gross primary product تولید ناخالص نخستین
gross product per capita تولید ناخالص سرانه
gross national product تولید ناخالص ملی
deceit resulting in gross loss غبن فاحش
total gross floor area سطح بنا با گسترده ساختمان
potential gross national product تولید ناخالص ملی بالقوه
nominal gross national product محصول ناخالص ملی اسمی
real gross national product تولید ناخالص ملی واقعی
in return for بجای
to return a v to any one کسی رابازدیدکردن ببازدیدکسی رفتن
return گزارش دادن
return [on something] درآمد
return [on something] سود
return [on something] محصول
return [on something] فایده
return پس فرستادن عودت
in return for عوض
return [on something] نرخ بازده
return برگشت
in return درعوض [کاری]
return to zero با بازگشت به صفر
in return به جای [کاری]
in return در تلافی [کاری]
return to zero بازگشت به صفر
non return to zero سیستم ارسال سیگنال که ولتاژ مثبت نشان دهنده یک عدد دودویی و ولتاژ منفی عدد دیگر باشد. نمایش عدد دودویی که سیگنال در آن وقتی وضعیت داده تغییر میکند تغییر کند و پس از هر بیت داده به ولتاژ صفر برنگردد
in return for درعوض
return [on something] نرخ بازدهی
non return to zero بدون بازگشت به صفر
return عودت دادن
return عودت
return مراجعت کردن عکس العمل
return گزارش رسمی
return کلیدی درصفحه کلید برای نشان دادن اینکه تمام داده مورد نظر وارد شده اند
return عایدی
return درامد
return بازده
return اعاده
return رجعت
return مراجعت کردن
return برگشتن
return مراجعت برگرداندن
return بازگشت
return گزارش رسمی مامورشهربانی یا سایر مامورین رسمی در جواب نامهای که دادگاه به ایشان نوشته کیفیت پیگرد را در پرونده بخصوصی سوال میکند
return اعاده بازگشت
return کلید Return
return نشانههای انتهای خط
return دستوری که باعث میشود اجرای برنامه ازبرنامه اصلی به زیر تابع برگردد
return کدیا کلید مشخص کننده انتهای خط ورودی وحرکت نشانه گربه شروع خط بعد
return آدرس مراجعه شده پس از اتمام تابع فراخوانی
return عملکرد کارکرد
return مراجعت
return گزارش نهایی هیات تحقیق
carraiage return سر سطر رفتن
track return مدار برگشت
carriage return بازگشت نورد
carriage return سر سطر رفتن
carriage return سیگنال یا کلیدی که به شروع خط بعد کاغذ یا صفحه نمایش می رود
terrain return انعکاس تشعشع امواج زمینی روی صفحه رادار
return of a guarantee عودت ضمانتنامه
by return of post با نخستین پست
return conductor سیم برگشت
return line خط برگشت
till his return تا موقع برگشتن او
to bring a return درامد دادن
to return a greeting جواب سلام دادن
return key کلید بازگشت
short return برگشت کوتاه
constant return بازده ثابت
return to zero signal علامت مراجعه ضبط که به عنوان سطح نوار مغناطیسی نشده به کارمی رود.
soft return فرمان ترکیبی رد کردن خط ورفتن به خط بعدی
return interval دوره بازگشت
return lines خطهای بازگشتی
sale or return فروش یا عودت
sale or return فروش یااعاده
to return a visit بازدید کردن
return to scale بازده نسبت به مقیاس
return to base بازگشت هواپیما به پایگاه به طور سالم هواپیمای بازگشتی
carriage return تعویض سطر Return/Enter
terrain return اکوی زمینی
please return the book خواهشمندم کتاب را برگردانید
return of guarantee عودت ضمانتنامه
return of capital بازده سرمایه
point of no return نقطه حداکثر شعاع عمل هواپیما اخرین حد شعاع عمل هواپیما
return on capital بازدهی سرمایه
return pipe لوله برگشت
return pistol طپانچه ها به جای خود طپانچه را بگذارید
sea return امواج بازگشتی از دریا به صفحه رادار
grid return سیم برگشت
ration return اسنادجیره
return ticket بلیط رفت و برگشت
enter/return کلید Return یا Enter
return flight پرواز برگشت
return account حساب بازگشت
return perion زمان برگشت
return perion دوره تناوب
radar return انعکاس امواج در روی صفحه رادار علایم صفحه رادار
return tickets بلیط دوسره
return ticket بلیط دوسره
ground return بازتاب زمینی
ground return برگشت زمینی
ground return انعکاسات سطح زمین روی صفحه رادار امواج انعکاسی زمین
i will return his kindness مهربانی او را تلافی خواهم کرد
fair return بازده منصفانه
fair return بازده عادلانه
grid return سیم برگشت شبکه
ration return اسناد هزینه جیره
return a negative پاسخ منفی دادن
return account صورتحسابی که به برات رجوعی ضمیمه میشود
diminishing return بازده نزولی
return wire سیم برگشت
non return valve شیر یکطرفه
non return valve شیر یک سویه
return current جریان برگشت
decreasing return بازده نزولی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com