Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 50 (5 milliseconds)
English	Persian
growing season	فصلرشدونمو
Other Matches
growing	نمو کننده
growing	روینده
growing pains	الام رشدی
growing point	نقطه رویش
My hair is growing.	موهایم دارد بلند می شود
growing pains	مشکلات
growing pains	فشار
She is growing more demanding as she grows older.	هر چه پیر تر می شود پرتوقع می شود
out of season	بیموقع
out of season	نابهنگام
in season	بهنگام
in season	بموقع
in season and out of season	در همه وقت
the a season	موسم اینده
the a season	فعل اینده
when in season	غذای فصل
off season	در دوران کسادی
off season	ارزان تر از معمول
off season	در دوران کم کاری
off season	وابسته به این دوران
off season	خارج از فصل
for a season	تا یک مدتی
season	خودادن
season	ادویه زدن معتدل کردن
season	دوران چاشنی زدن
season	هنگام
season	فرصت
season	فصل
season	فصل مسابقه ها
season	فصل ازادشکار یا ماهیگیری
season	خشک کردن
neap season	فصل کمترین جزر و مد
low season	فصلجذبتوریست
season tickets	بلیط فصلی
close season	فصلصید ماهیو شکار در بریتانیا
closed season	فصل منع ماهیگیری یا شکار
everything is good in its season <proverb>	گویند که هرچیز به هنگام خوش است
to be in season [in heat]	حشری بودن [جانورشناسی]
high season	فصلتوریست
season ticket	بلیط فصلی
the rainy season	موسم
the rainy season	بارندگی
season cracking	ترکی که بعلت عمر زیاد دروسایل یا مهمات تولید میشود
open season	فصل مجاز ماهیگیری یا شکار
night season	شب هنگام
night season	هنگام شب
festive season	جشنکریسمس
to be in season [in heat]	آماده جفتگیری بودن [جانورشناسی]
Every thing is good in its season. <proverb>	که هر چیزى به جاى خویش نیکوست.

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com