English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
English Persian
guard cell یکی از دو سلول لوبیایی شکلی که منافذ
guard cell گیاهی را تشکیل میدهند
Other Matches
guard پاسداری دادن
guard محافظت کردن
guard صفحه محافظ روکش محافظ
guard محافظ
old guard محافظه کار سیاسی
old guard صنوف صاحب اعتبار قدیم
to keep guard بودن احتیاط کردن
to keep guard موافب
guard روکش کشیدن
guard کاسه بین تیغه و دسته شمشیر
guard چرم یا زه در قسمتی از چوب بازی لاکراس غلطاندن گوی به جلو یار برای محافظت ان از گوی حریف
guard watch
guard حفافت کردن
guard محافظ گارد
guard نگهبانی دادن
to be on guard بودن احتیاط کردن
to be on guard موافب
take guard وضع دفاعی توپزن جلو میلههای کریکت
off ones guard غافل
off ones guard بیرون ازپاسگاه برکنارازنگهبانی
on guard بحالت گارد
on guard بحالت محافظ باش
on guard نگهبان
on guard هشیار
on guard درسرنگهبانی
on guard اماده برای دفاع باشید
on guard گارد گرفتن
on guard گاردگرفتن
on ones guard موافب
on ones guard متوجه
on ones guard درپاسگاه
out guard گشتی
out guard گشتی صحرایی
on guard اماده توپگیری اماده برای توگیری
on guard مراقب بودن نگهبان بودن
guard پاییدن پاسداری کردن
guard محافظت کردن نگهبانی کردن
off-guard درانتظارپیشامدبد
right guard نگهبانراست
guard پناه
off guard <idiom> غیر قابل پیش بینی ،غیر منتظره
on guard <idiom> آگاه ،بادقت
guard حالت دفاعی شمشیرباز
guard نگهبان
guard نرده حفافتی
guard حائل حالت اماده باش در شمشیربازی ومشت زنی وامثال ان نگاه داشتن
guard احتیاط نرده روی عرشه کشتی
guard گارد
guard پاسبان مستحفظ
guard پاسدار
interior guard نگهبان داخلی
guard signal علامت نگهبان
guard room پاسدارخانه
guard dog سگ نگهبان
guard rail نرده دست انداز راه پله
guard rail نرده هائیکه در دوطرف پل جهت عابرین ساخته میشود
guard rail جان پناه
guard post پایه نگهبان
knuckle guard کارد
knuckle guard انگلیسی
obstruction guard میله جلو لوکوموتیوکه موانع را از روی ریلهاپس میزند
national guard گارد ملی
mud guard گلگیر
memory guard نگهبان حافظه
main guard پست نگهبانی اصلی
life guard هنگ ویژه
life guard گارد
life guard نگهبان
main guard نیروی جلودار اصلی حفاظ اصلی
guard plank تخته محافظ
guard assembly الات محافظ روپوش جنگ افزار مجموعه روپوش
guard assembly محفظه
gear guard جعبه محافظ برای چرخ دنده ها
flank guard پهلودار
flag guard نگهبان پرچم
flag guard گارد پرچم
fire guard حائل اتش
fire guard پیش بخاری
face guard ماسک محافظ
escort guard محافظ زندانی جنگی بدرقه زندانی
escort guard گارد محافظ
guard band باند نگهبان
guard band بخشی از نوار مغناطیسی بین دو کانال که روی یک نوار ذخیره شده اند
guard of honour گارداحترام
guard of honour پاسدار تشریفاتی
guard of honor پاسدار تشریفات
guard of honor گارد احترام
guard mount مراسم تعویض پاسدار قدیم یاجدید
guard line خط اغاز مسابقه شمشیربازی
guard house پاسگاه
guard house پاسدارخانه
guard dog سگ پلیس
guard bit یک بیت در کلمه ذخیره شده که بیان میکند آیا میتواند تغییر کند یا محافظت شده است
guard ship ship mission active
officer of the guard افسر گارد احترام
overhead guard حافظبالایسر
state guard ارتش ایالتی
state guard نیروی نظامی ایالتی
stand guard نگهبانی دادن
splash guard گلگیر
skate guard پرش روی تیغه اسکیت
shin guard ساقبند
sergeant of the guard گروهبان نگهبان
sergeant of the guard گروهبان پاسدار
seaman guard گارد دریایی
safe guard حفافت
on guard line خطحافظ
neck guard حافظگردن
key guard راهنمایکلید
to guard against danger مواظب خطر بودن
to nount guard به نگهبانی رفتن
to relieve guard نگهبان راعوض کردن
watch guard زنجیر یا طنابی که برای نگهداشتن و پاییدن کسی بکارمیبرند
yeoman of the guard گارد سلطنتی محافظ جان پادشاه انگلیس
blade guard تیغهلبه
breech guard حافظتهساز
chin guard حافظچانه
clothing guard حافظپارچه
eye guard حافظچشم
safe guard نگهداری
road guard پلیس راه
tendon guard محافظزردپی
toe guard حافظانگشتان
trigger guard حافظماشه
wind guard محافظباد
guard dog سگنگهبان
rear guard عقب دار
guard's van کالسکهنگهبانقطار
plane guard ناو نجات
border guard پلیس مرزبانی
open guard گارد باز
snow guard محافظبرف
picket guard دژبان
road guard ژاندارم
rear guard نیروی عقب دار
rat guard صفحه مانع ورودموش
rat guard موش بند
radio guard نگهبان اطاق بی سیم کشتی یا هواپیمای مامور استراق سمع
radio guard نگهبان بی سیم
praetorian guard گارد ویژه
point guard موقعیت گارد
plane guard ناوگارد نجات
picket guard پاسبان اردوگاه
advance guard پیشرو
dress guard اسبابی که دردوچرخه جامه را ازاسیب چرخ نگه میدارد جامه پناه
double guard دفاع با دو دست
demolition guard نگهبان منطقه تخریب مسئول حفافت منطقه تخریب
left guard محافظچپ
guard-rails ریل نگهدار حائل ریل
body guard نگهبان
color guard گارد پرچم
color guard پاسدار پرچم
body guard موکب
body guard هنگ ویژه
bumper guard سپر ماشین
guard-rail ریل نگهدار حائل ریل
guard-rail نرده
cable guard نگهدارنده کابل
bumper guard روکش سپر
guard-rails نرده
advance guard پیش قراول
advance guard پیش لشکر پاسدار
armed guard گارد مسلح
custodial guard گروه محافظین ندامتگاه نگهبان ندامتگاه مسئول ندامتگاه
air guard گشتی هوایی
air guard پاسور هوایی
advance guard طلایه
coast guard گارد کرانه
cell خانه
cell محل تک حافظهای قادر به ذخیره سازی یک کلمه داده که توسط یک آدرس مشخص قابل دسترسی است
cell در یک سیستم ارسال داده مثل ATM بستههای داده با طول ثابت مثلاگ یک خانه در سیستم ATM شامل دادههای هشت تایی است
cell پیل سلول
cell در یک صفحه گسترده فرمولی که در یک خانه قرار دارد
cell جلوگیری از تغییر محتوای یک خانه مشخص یا تعدادی خانه مشخص
cell دریک صفحه گسترده کدی که موقعیت یک خانه را با سط ر و ستون مشخص میکند. معمولاگ سط رها شماره گذاری شده اند و ستون ها بر حسب حروف الفبا هستند
tr cell کلید فرگیر
cell باطری
cell در صفحه گسترده روشی که نتیجه یا داده در یک خانه نمایش داده میشود
cell سل
cell خط ضخیم تری که اطراف خانهای که باید در آن نوشته شود ایجاد میشود
cell ثباتی که حاوی محل مرجع یک خانه مخصوص برای انجام عمل است
cell فرف نمونه
cell یاخته
cell سلول
cell حفره
cell سلول یکنفری
cell زندان تکی
cell پیل
cell حجره
cell اتاقک
cell تابع یا عدد مجزا در برنامه صفحه گسترده
cell المان
cell جزء اصلی باطری
cell پیل خانه باطری
cell زندان انفرادی
cell خانه جدول
army national guard گارد ملی وابسته به نیروی زمینی
pedestrian guard rail جانپناه برای پیاده رو
body guard moulding قالبحفافتیبدنه
To be caught by surprise . To be off ones guard . غافلگیر شدن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com